OLYMPUS DIGITAL CAMERA

مسابقه طراحی، طراحی لازم دارد! گفتگو با مهندس سیدمحمدباقر طباطبایی (بخش اول)

سید محمد باقر طباطبایی دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری دانشگاه هنرهای زیبا دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد الهیات یکی از زبده ترین مدیران و برگزارکنندگان مسابقات معماری است که می توان با آسودگی از رضایت همگانی نسبت به مسابقاتی که او برگزار کرده دم زد. در شرایطی که نارضایتی از شکل برگزاری مسابقات معماری تبدیل به یک مبحث هر روزه و همگانی در میان فعالان معماری شده، پای سخن او نشستن و درباره بایدها و نبایدهای مسابقه شنیدن می تواند تامل برانگیز باشد. او تا کنون برگزاری مسابقات متعددی را در کارنامه دارد که می توان به مسابقه نادرشهر، مسابقه مجموعه های سارا و ایمان، مسابقه امکان سنجی زیرسطحی، مسابقه طراحی شهری ره باغ نعیم، مسابقه هتل های بین المللی نرگس رضوی، مسابقه میدان ضلع قبله، مسابقه برج های دو قلوی مهر و ماه و همچنین مسجد و تکیه حضرت علی اکبر در قالب گزینش طراح اشاره کرد.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

  • چه وقت نباید مسابقه معماری برگزار کنیم؟

بهتر و شاید درست تر این بود که سوال طور دیگری پرسیده شود؛ چه وقت باید یا می‌توانیم مسابقه معماری برگزار کنیم. چون این مواقع و مواردی که می‌توان یا به ندرت باید در آن مسابقه معماری ( یا طراحی شهری) برگزار کرد، اندک‌شمارتر و مشخص‌تر است از وقت هایی که نباید و نمی‌توان. ضمن اینکه مواردی که نباید مسابقه برگزار کنیم فقط محدود به وقت‌ها نیست، بلکه شامل مراحل و موضوعات هم هست.

توجه کنیم که مسابقه فقط در مواردی انجام می شود که پاسخی هست، اما نامعلوم و نامتعین است. پس وقتی که اصولا پاسخی نیست یا یافتن آن پاسخ از توان کسانی که قرار است در مسابقه شرکت کنند، به لحاظ محددیت های شناختی آدمی یا به لحاظ محدودیت های فنی یا زمانی یا . . . ، مقدور نیست، یا پاسخی هست اما آن پاسخ کاملا یا نسبتا مشخص و متعین یا در صورت نامعین بودن یگانه یا بی بدیل است، برگزاری مسابقه درست نیست. همین جا اضافه کنیم که با این معیار، شاید حدود نیمی از مسابقاتی که در ایران برگزار می شود، از جمله همین مواردی است که نباید برگزار شود یا مسابقه در آن معنایی ندارد. مثلا مسابقه ای که در آن مطالعات اقلیمی و شناخت زمینه شهری و . . . جزو خواسته هاست، یا مسابقاتی که برای حدس خواسته های کارفرما برگزار می شود، یا مسابقاتی که برای تهیه نقشه های معماری یا اجرایی برگزار می شود، همه نادرست و نامعقول است.

  • مسابقه برای دریافت نقشه های معماری و یا حتی اجرایی که معمول است. همه در فراخوان ها جزییات اجرایی و شرح مصالح را با ذکر اینکه فایل اتوکدش هم باید باشد ذکر می کنند. همچنین در مورد نقشه ها مقیاس ۱ به ۱۰۰ معمول است!

خوب قاعده این است که آنچه معمول است معقول نیست. اگر هرچه معمول بود بر اساس خرد معمول شده بود، که وضع ما این نبود!

اولا در باره مقیاس باید در مجال دیگری سخن گفت. این مفهوم بنیادی و بسیار مهم در طراحی و ترسیم معماری، گاهی به یک عدد خشک و خالی فروکاسته می شود، و در این حالت در جاهایی گفته می شود و بکار میرود که معنا یا معنای درست و محصّلی ندارد. از طرف دیگر به این نکته هم اشاره باید کرد که اتفاقا مقیاس ۱ به ۱۰۰ مقیاس خوب و مناسبی  برای طراحی و ترسیم معماری نیست. با این توجهات و ملاحظات، در هر مسابقه معماری اگر مقیاس نقشه هایی که خواسته می شود، که نشانگر اطلاعاتی است که قابل درج در آن نقشه های آن است از ۱ به ۳۰۰ این سوتر بیاید، مسابقه وارد حوزه ای شده است که در آن نمی‌توان یا نباید یا مناسب نیست که مسابقه برگزار کرد.

این‌طوری ببینید که چقدر از مسابقات بیهوده است و چه میزان از زمان و کارمایه معماران و سفارش دهندگان و مدیران هدر می رود. بصورت خلاصه می توان گفت که مسابقه تنها باید در مواردی برگزار شود قابل مقایسه و ارزیابی معنادار باشد، و این یعنی میان پاسخ های احتمالی که مسابقه دهندگان به خواسته‌های برگزارکننده مسابقه می دهند، باید بتوان تفاوتی معنادار را که مبتنی بر توان طراحی یا درک موضوع یا انگاره ارزشمند معمار در باره موضوع باشد، مفروض و محتمل گرفت. جزییات اجرایی اینگونه نیست، نقشه های اتوکد ۱ به ۱۰۰ یا سایر مقیاس های نامناسب اینگونه نیست. در بسیاری از اوقات مسابقات با این جمله قابل توصیف است: ” اگه گفتی من چی می‌خوام؟” یعنی مشتری و سفارش دهنده از معماران انتظار دارد که حدس بزنند و درست هم حدس بزنند که چه می‌خواهد یا حتی چه باید بخواهد. این هم مسابقه نیست، بلکه تله‌ای است برای پیشبرد بی هزینه یا کم هزینه کارها که توسط مدیران چیده می شود و معماران متأسفانه در آن می‌افتند.

  • یعنی مسابقات فقط در حد ایده پردازی؟ خود شما در مسابقاتی که برگزار کردید چند شیت کار از شرکت کننده ها خواستید؟

اولا اینکه مسابقاتی که گروه ما برگزار کرده، اینطور یا آنطور بوده، دلیل بر درست بودن یا غلط بودنش نیست و هرچیزی و هرکاری را باید با مبانی و معیارهای خودش سنجید. حضور یا غیبت فلان شخص و گروه، نباید ملاک و معیار ما برای درستی یا نادرستی باشد. اما محض اطلاع عرض کنم که خیر. در مسابقاتی که گروه ما برگزار کرده است، هرگز طرح معماری کامل خواسته نشده، و باز هم خیر، مسابقه تنها در حد ایده پردازی نیست.

مسابقه معماری را گفتم که خوب است  برای پاسخ‌گویی به پرسشی معین باشد که پاسخ های محتمل غیر متعین بدیل فراوان داشته باشد، و آن پاسخ ها را نتوان از قبل حدس زد و دسته بندی کرد و گفت که مثلا بعضی اینطور پاسخ می دهند و بعضی طوری دیگر. این امر فقط در دو مقطع از کل مراحل فرایند معماری روی می دهد. یکی از آن دو مقطع همانطور که گفتید در ایده پردازی است. یکی دیگر هم در هنگام تهیه طرح شماتیک بر اساس ایده ای انتخاب شده و بنیادی است.

بنابراین میتوان موضوع را اینگونه توضیح داد که اینکه از یک مسابقه چه هدفی داریم و در پی تولید چه محصولی هستیم، به هیچ عنوان دلبخواه نیست و قواعدی دارد. اغلب مجریان و مدیران دولتی گمان می‌کنند که مسابقه دهندگان باید نقشه های اجرایی ساختان به مسابقه گذاشته شده را هم دو دستی تقدیم آقایان کنند و آقایان آنها را احتمالا به آقا زاده ها یا به رفقای گرمابه و گلستان یا کسانی که از قبل می‌شناخته‌اند یا به صاحب‌نامانی که کنار آنها بودن موجب آبرو در محافل خاص می شود بسپارند و غم دنیا نخورند. باید گفت که اینگونه نیست. محصول تولیدی از مسابقه بر اساس تعاریف و معیارهایی که ذکر شد، از دو گونه خارج نیست، یا انگاره است، یا طرح شماتیک. طرح کامل معماری و طرح اجرایی، مطالعات و تبیین موضوعات و شناخت زمینه و این چیزهای دیگری که گاهی مجریان تقاضا میکنند، مسابقه پذیر نیست. اکنون:

وقتی که مسابقه برای طراحی انگاره برگزار می‌شود نه برای طرح معماری،  بهتر است از طریق فراخوان عمومی اقدام کرد. باید این مسابقه را میدانی کرد برای شناخت استعدادهای تازه و فکر های نو و شیوه های جدید مواجهه با موضوعات، البته با رعایت نکاتی روان‌شناختی که موجب از راه به در رفتن بعضی تازه کاران نشود و بعد از مسابقه همچنان بنده خدا باقی بمانند. در این حالت داوران باید از میان کسانی انتخاب شوند که قادر باشند بر حسب شناخت خود از جریان های روز معماری جهان و علاقه های معماران و مقتضیات زمانه و زمینه، تفاوت میان خلاقیت معمارانه و قاعده شکنی های ناشی از کم دانشی و بی‌محابایی را بسرعت تشخیص دهند.

وقتی که مسابقه برای طراحی معماری برگزار می‌شود نه برای انگاره، قاعدتا از طریق فراخوان عمومی نباید اقدام گردد، و باید از طریق دعوت چند واحد خدمات مشاوره فنی و مهندسی یا دفتر های معماری و گروه های طراحی انتخاب شده از طریق فرایند ارزیابی کیفی و فنی ( توسط مدیر مسابقه) به مسابقه محدود اقدام شود. در این حالت، در صورت تمایل به برگزاری مسابقه معماری از طریق فراخوان عمومی، باید مسابقه دو مرحله ای برگزار شود، یعنی حتما باید برای مسابقه دهندگانی که از آنها طرح خواسته می شود، کمک هزینه شرکت در مسابقه در نظر گرفته شود، و پیداست که تنها کسانی در این مرحله شرکت خواهند کرد، که مدیر و مجریان مسابقه تشخیص دهند به افزایش کیفیت رقابت و بروندادها کمک خواهند کرد. در این صورت که مسابقه های طراحی معماری از میدان فرصتی برای آزمودن توان طراحی جوانان تازه کار یا کسانی که صرفا در اندیشه تشخص و تمایز هستند، به فرصتی برای کسانی که معماری را امری واقعی و جدی می‌دانند، تغییر ماهیت می دهد. داوران چنین مسابقه ای قطعا با داوران مسابقه انگاره تفاوت می‌کنند و مهم ترین ویژگی آنها توان تشخیص استخوان‌بندی و فقرات یک طرح و بازشناسی اصول از فروع و گیج و گم نشدن در رنگ و لعاب های حرفه‌ای یا حرفه‌ای‌نمای ارائه است.

  • فرض بر این که دسته بندی شما را بپذیریم. در همان مسابقاتی که ایده پردازی است و می توان خود طراحی را به همان هایی سپرد که شما مرور کردید چرا ایده برتر اجرا نمی شود؟ بعضی ها مسابقه را برنده شده اند،  چرا داوران خط آنها را می پسندند ولی کارفرمایان خیر؟ من فکر می کنم باید به تضاد دومی نیز اشاره کرد.

فرض نکنید! بپذیرید!

اینکه داوران حرفه ای که  پسند و سلیقه ای آموزش یافته و فرهیخته دارند، چیزی را بپسندند و برتر بدانند و مدیران و مجریان که اغلب تابع سلیقه های عوامانه هستند چیزهای دیگری را، طبیعی است و اشکالی هم ندارد.  بخصوص با توجه به اینکه در امور مالی و داد و ستد فضاهای ساخته شده مسکونی و تجاری اتفاقا برعکس است، یعنی  این گروه دوم یعنی مدیران و مجریان و سرمایه داران و سازندگان و . . .  کارآموخته و ماهر هستند و گروه اول یعنی استادان و داوران و هنرمندان که عمر خود را در دانشگاه ها و پشت میزهای طراحی و اندیشه در باره امور والا سپری کرده اند (هدر داده اند؟) عامی و امّی. بنابراین اختلاف سلیقه طبیعی است و اگر نباشد باید تعجب کرد.

اما دو نکته هست؛ یکی اینکه مدیر مسابقه پس چه می‌کرده؟ در حالت متعادل نتوانسته در جریان برگزاری مسابقه دیدگاه های داوران و مجری را به یکدیگر نزدیک کند؟ و در جایی که سفارش دهنده حق دارد خواسته هایی معقول داشته باشد، اصولا چطور داوران را انتخاب کرده که مجموع و برایند سلیقه آنان با آنچه کارفرما میخواسته مغایر شده؟ و درحالی که سفارش دهنده ناآشنا با ارزش های مندرج در طرح هاست، چطور پذیرفته که مسابقه برگزار شود و چطور فرایند سفت و سخت آن را بر خود هموار کرده؟ به نظر من این یک آسیب است که نشانگر ضعف سیستم مدیریت مسابقه است و مسئول مستقیم آن مدیر مسابقه است که وظایفش را به درستی انجام نداده. نکته دیگر اینکه چه کسی گفته همواره باید ایده یا طرح شماتیک منتخب داوران بعنوان رتبه برتر ادامه یابد؟ متأسفم که بگویم از نظر  تشکل های خودخوانده غیر رسمی اما پرمدّعای مسابقات معماری، یکی از اولین تغییرات پیشنهادی در آیین نامه مصوب مسابقات معماری و شهرسازی (مصوب شورای‌عالی انقلاب فرهنگی) این است که کارفرما یا مشتری موظف و متعهد باشد که با نفر اول مسابقه قرارداد ادامه کار را منعقد کند. این کار از جهات چندی آسیب می‌زند: اولا اگر مسابقه برای تولید و طراحی انگاره برگزار شده باشد، معلوم نیست که ارائه دهنده انگاره توان و سازمان و تشکیلات لازم برای ادامه کار و تهیه طرح را داشته باشد یا خیر، و چون در اغلب اوقات ندارد راهکارهای جعلی و ساختگی نادرستی مانند همکار شدن با یک مهندس مشاور پیشنهاد می‌شود، که سرنوشت موزه دفاع مقدس تهران، آینه عبرتی تمام برای چنین راهکارهایی است.

اگر مسابقه برای تهیه طرح شماتیک معماری برگزار شده باشد، این تعهد ظاهرا خوب و مفید به نظر می‌رسد اما انگیزه و زمینه برای مداخلات کارفرما و مجری طرح در رأی هیأت داوران فراهم می‌کند. این کار حتی ممکن است در هنگام انتخاب داوران روی‌دهد و مجری طرح به سراغ داورانی برود که می‌داند که به حرف او عمل خواهند کرد. برای این آسیب نیز نمونه هایی  می‌توان آورد. . .  از طرف دیگر امکان تلاش مسابقه دهندگان برای تأثیر گذاری بر رأی هیأت داوران از طریق های ناسالم نیز افزایش می یابد و این امری است که در نظام‌مند ترین مسابقات نیز نمی‌توان کنترل کرد.

می‌توانید بپرسید اکنون اگر قرار نیست که حتما ایده یا طرح شماتیک برتر ادامه یابد (دقت کنید که نمیگویم ساخته شود  میگویم ادامه یابد، چون آنچه قابل ساخت است اصولا قابل مسابقه‌ای شدن نیست)  پس چرا مسابقه برگزار کنیم؟ پاسخ می‌دهم که چون تجربه نشان داده است که اگر مفاد و محتوای سفارش به درستی تدوین شود و اهداف و خواسته های کارفرما بصورت کامل و واضح در آن تبیین شده باشد و داوران نیز معیارهای ارزیابی و انتخاب خود را بر حسب شیوه پاسخ‌گویی مسابقه دهندگان به خواسته های طرح، تعیین کرده باشند، احتمال انطباق طرح اول بر طرح مورد نظر کارفرما بسیار زیاد است، و تداوم طرح اول در فرایندی سالم و بدون تعهد اضافی، امکان پذیر تر است.

photo_2016-11-06_21-36-53

می‌توانید بپرسید اکنون اگر قرار نیست که حتما ایده یا طرح شماتیک برتر ادامه یابد (دقت کنید که نمیگویم ساخته شود  میگویم ادامه یابد، چون آنچه قابل ساخت است اصولا قابل مسابقه‌ای شدن نیست)  پس چرا مسابقه برگزار کنیم؟ پاسخ می‌دهم که چون تجربه نشان داده است که اگر مفاد و محتوای سفارش به درستی تدوین شود و اهداف و خواسته های کارفرما بصورت کامل و واضح در آن تبیین شده باشد و داوران نیز معیارهای ارزیابی و انتخاب خود را بر حسب شیوه پاسخ‌گویی مسابقه دهندگان به خواسته های طرح، تعیین کرده باشند، احتمال انطباق طرح اول بر طرح مورد نظر کارفرما بسیار زیاد است، و تداوم طرح اول در فرایندی سالم و بدون تعهد اضافی، امکان پذیر تر است.

  • خود شما در مسابقه مهر و ماه ملاک های داوری را چطور به سمت نیازهای پروژه سوق دادید؟ من فکر می کنم انتخاب شرکت کننده ها بخشی از پروسه داوری است. پس سوال را بزرگ می کنم، چه نسبتی بین شرکت کنندگان و نیازهای پروژه در مسابقه مهر و ماه وجود داشت؟

البته فرایندی که در پروژه مهروماه انجام شد، از نظر ما مسابقه به معنای کامل و حرفه ای آن نبود. بلکه فرایندی بود برای همکاری رقابتی سه گروه مشاور برای تهیه طرح. نیازهای پروژه از قبل توسط شهرداری مشهد در قالب یک برنامه کالبدی ناقص و تقریبا غیر عملی و دقیقا غلط تعیین شده بود. مالکان و مشارکت کنندگان در خیلی از پروژه های دیگر هم‌زمان با همان برنامه های غلط که از همان فرایند بیرون آمده بود رفتند مشاور طراح انتخاب کردند و کارشان را انجام دادند و البته بعدا مشکلاتی هم گریبانشان را گرفت. اما این پروژه متفاوت بود. بعد از اینکه گروه ما وارد این کار شد،  اولین کاری که کردیم این بود که برنامه کالبدی و معماری پروژه را از نو تدوین کردیم، و شما میدانید که این کاری است کاملا تخصصی و از عهده همه کس بر نمی آید. بعد وارد فرایند انتخاب مهندس مشاور شدیم. تقریبا از هرکسی و مشاوری که در ایران توان انجام این کار را به همراه توان به مشارکت گرفتن بین المللی سراغ داشتیم دعوت کردیم. در چهار مرحله که اگر بخواهم توضیح بدهم طولانی می شود، فهرست های کوتاه و کوتاه تر تهیه شد تا عاقبت به یک گروه سه عضوی رسیدیم که یک مشاور ایرانی و دو دفتر یا استودیوی معماری غیر ایرانی (اثر/ دونالد بیتز/ دیوید رکس)  در آن عضو بودند. این غیر ایرانی ها هم نه براساس مد این روزها که یک مدیری مثلا سفری به مالزی و دوبی میکند و چشمش به زرق و برق برج‌ها می افتد و وقت برگشتن هی بهانه میگیرد که: ” مشاور خارجی می‌خوام” بلکه بر اساس شناخت از توان ویژه این مشاوران مثلا در طراحی فضاهایی که همزمان با ساخت قابل بهره برداری باشد، یا بر اساس شناخت و توان بهره گیری از فناوری های صرفه جویی در انرژی و استفاده از انرژی های تجدید پذیر و با دیدگاه انتقال این دانش و تجربه به ایران و . . .  انتخاب شدند.  این گروه سه نفره با یکدیگر مسابقه ندادند اما رقابت کردند. بر اساس برنامه کالبدی و معماری که گروه ما تهیه کرده بود،  و بر اساس سند راهبردی پروژه که در گروه ما تدوین شده بود، با یکدیگر تبادل اطلاعات می‌کردند و در طی جریان انجام کار هم هدایت می‌شدند، تا کار به نتیجه رسید. هر سه طرح به دست آمده تقریبا پاسخ‌گو به همه خواسته های سفارش دهنده و پاسخ‌گو به برنامه کالبدی و معماری بود. هر کدام هم ارزش های طراحی و معماری خود را داشت و در تراز معماری روز جهان قابل ارائه و دفاع بود. بر اساس گفتگو با خود معماران و طراحان مشارکت کننده در این فرایند، یکی از طرح ها برای تداوم انتخاب شد. بنابراین باز هم تکرار می‌کنم که این فرایند، مسابقه به معنای حرفه ای آن نبود، بلکه فرایندی بود که از روش های برگزاری مسابقات برداشت شده بود و کارامدی خود را نشان داد.

 

مطلبی دیگر
شهرسازی در چهار حرکت – بخش دوم (۲۰۱۵-۱۹۵۰)