[divider]پیشگفتار[/divider]
شهرهایی که مگالاپلیس را در مرکز کشور مکزیک شکل داده‌اند، شامل شهرهای مکزیکوسیتی، تلاکسکالا[۱]، هیدالگو[۲]، مورلئس[۳] و پوابلا[۴] می‌شوند. ازنظر تاریخی، این محدوده همیشه نقشی مهم و تعیین‌کننده ازنظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور داشته است.
این مگالاپلیس شامل ۱۶ بخش می‌شود که مکزیکوسیتی و ۲۲۴ شهر دیگر در ایالت‌های مختلف شامل آن می‌شوند.
[divider]نهاد مدیریت منطقه ای[/divider]
CDMX[۵] نهادی است که برای ایجاد یک ارتباط پویا بین پایتخت مکزیک (مکزیکوسیتی) و سایر شهرهای اطراف متروپلیتن مذکور، در زمینه‌های مختلف به‌خصوص حمل‌ونقل و اسکان متناسب جمعیت، تلاش می‌کند. به‌طور مثال، ۴۰ درصد از ساکنان محدوده متروپلیتن می‌بایست لااقل یک محدوده شهرداری را برای رسیدن به محل اشتغال خود طی کنند. به‌طور مثال، در کریدور مکزیکوسیتی – پوابلا، روزانه ۷۶۰ هزار سفر کاری صورت می‌گیرد و ۲۴ درصد از خدمات و کالاها در شهر مکزیکوسیتی از سایر شهرهای مگالاپلیس تأمین می‌شود. ارتباط قوی‌ای که بین شهرهای اطراف متروپلیتن از طریق نهاد CDMX تأمین می‌شود به منظور حفظ مفهوم مگالاپلیس است، چالش‌های مشترک بین شهرها و متروپلیتن اصلی می‌بایست با هم و در ارتباط با یکدیگر مرتفع و حل شود. (شایان‌ذکر است که مفهوم[۶] مگالاپلیس تعریف خاصی دارد: این واژه به‌وسیله جان گاتمن ساخته شد و بر سر زبان‌ها افتاد تا به‌وسیله آن شهرها و نواحی‌ای را نشان می‌دهد که در بین چند شهر بزرگ پراکنده‌اند و به‌تدریج به هم می‌پیوندند و مجموعه تقریباً یکپارچه‌ای را تشکیل می‌دهند. پدیده مذکور، پدیده‌ای نوین در قرن بیستم است، ازاین‌رو مناطق شهری نقشی بیش‌ازپیش مهم بازی می‌کنند. پدیده‌ی عمده‌ی عصر ما تمرکز بیش‌ازپیش جمعیت شهری در شهرهای میلیونی و به‌ویژه در مگالاپلیس‌ها ست.)
موضوعات استراتژیک مانند مدیریت تأمین آب، حمل‌ونقل، برنامه‌ریزی منطقه‌ای، حفاظت از منابع طبیعی و گوناگونی زیستی، یک کلیت منطقه‌ای را به اشتراک می‌گذارند که کلیه شهرهای مگالاپلیس می‌بایست در کنار هم و با همکاری هم برای آن برنامه‌ریزی کنند. علاوه بر این تعداد زیادی از ذینفعان اداری، طراحی و اجرای سیاست‌های عمومی را به‌منظور رفع مشکلات برنامه‌ریزی منطقه‌ای بر عهده دارند. به‌عنوان نتیجه، می‌توان گفت ساختار حکومت در این منطقه، می‌بایست در سطح خرد کار کند و به‌صورت غیرمتمرکز باشد. درنتیجه فعالیت‌ها و سیاست‌گذاری‌های نهاد CDMX نیز می‌بایست در سطوح مختلف از محلی تا منطقه‌ای عمل نماید.
اهداف کلی نهاد CDMX:
- ایجاد حالتی پویا و میان کنش فعال بین تصمیمات نهادی و اجتماعاتی که استراتژی‌های منطقه‌ای را تنظیم می‌کنند.
- راهنمایی و پشتیبانی پروژه‌های منطقه‌ای به‌منظور مشارکت پویا در سطوح مختلف
تمامی شهروندان تحت پوشش CDMX می‌بایست دسترسی برابری به خدمات شهری داشته باشند.
همه شهروندان دسترسی یکسانی به امکانات شهری دارند، مانند مسکن، فضای سبز، فضاهای باز شهری، حمل‌ونقل عمومی و …، محیط شهری در حال رشد است و نهاد CDMX تلاش می‌کند که تبعات منفی این رشد و گسترش شهری بر منابع طبیعی را از طریق مدیریت پایدار کاهش دهد.
تأثیراتی که رشد شهری در دهه‌های اخیر بر محیط طبیعی داشته است، چالش‌های بزرگی را برای مدیریت کاربری زمین و برنامه‌ریزی شهری ایجاد کرده است و نهاد CDMX نیز از این قاعده مستثنا نیست. این نهاد به‌منظور بالا بردن مساوات، امنیت و اتصال هرچه بیشتر شهرها در زمینه‌های مختلف از طریق برنامه‌ها، پروژه‌ها و سیاست‌های شهری تلاش می‌کند؛ و از یک رهیافت جامع به‌منظور بهتر شدن کیفیت زندگی شهروندان بهره می‌برد.
لازم به ذکر است که تمرکز ادارات و سایر خدمات در شهر مرکزی باعث بروز نابرابری و تفاوت در دسترسی به خدمات پایه برای درصدی از شهروندان شده است. این موضوع مشکلی است که در بسیاری از مگالاپلیس‌ها قابل‌ردیابی است. در عوض در مرکز شهر اصلی بالاترین میزان خدمات و شغل و کمترین درصد فقر به چشم می‌خورد.
نهاد CDMX با کمبود فضای سبز و باز، به‌غیراز جنگل‌های شهری و پارک‌ها مواجه است(که موضوعی بسیار مهم برای شهر و ساکنان آن است. اگرچه استاندارد جهانی ۹۶.۸ مترمربع تا ۱۷۲ مترمربع را سرانه مناسب به ازای هر نفر می‌داند ولی مگالاپلیس مذکور در حدود ۵۸ مترمربع سرانه مخصوص فضای سبز دارد.
در مگالاپلیس مکزیکوسیتی، مسکن و اشغال به‌صورت یکسان توزیع نشده است، علت اصلی این مشکل را می‌توان پراکندگی شهری و رشد بی‌رویه آن دانست. این مدل از رشد شهری باعث به وجود آمدن چالش‌های زیادی در حیطه حمل‌ونقل شده است؛ و باعث شده تا حجم زیادی از جمعیت، مجبور به سفرهای طولانی‌مدت با مقاصد دور از محل زندگی خود، به‌منظور دستیابی به فرصت‌های شغلی داشته باشند.
اهداف:
- مدنظر گرفتن افزایش برابری‌های اجتماعی و فضایی در پروژه‌ها و برنامه‌ها
- حفاظت از محدوده‌های حفاظت شده
- کاهش تبعات منفی که ممکن است در برنامه ریزی‌های منطقه‌ای علیه محیط طبیعی ایجاد شود.
[divider]پانویس[/divider]
[۱] -Tlaxcala
[۲] -Hidalgo
[۳] -Morelos
[۴] -Puebla
[۵] – Centro de Distribución Metropolitano
[۶] -Concept
