ریشه‌های رادیکال طراحی داخلی مدرن

مترجم: مسعود تقوی


نمایشگاه جدید MoMA نشان می‌دهد که چطور طرح‌های پیشروی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ همچنان فضاهای زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند

مُد و تغییرات اجتماعی می‌آیند و می‌روند، ولی اگر بخواهیم چگونگی تاثیر معماری مدرن را بر شیوه‌ی زندگی‌هایمان بررسی کنیم، بهترین جا آشپزخانه است. از رنگ‌های درخشان خانه‌های دهه‌ی پنجاه تا فضاهای باز و لوکس امروزی‌ها، آشپزخانه‌ی مدرن محل تحولات تکنولوژیک، مادی، و اجتماعی فراوانی بوده است.

نمایشگاه جدید MoMA، «چگونه باید زندگی کرد: گزاره‌هایی برای طراحی داخلی مدرن»، مدعی است که دگرگونی‌های اجتماعی که فضاهای زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده‌اند از دهه‌های ۲۰ و ۳۰، زمانی که گروهی از طراحان و معماران رادیکال -اغلب زنانی که به حقشان نرسیده‌اند- فضا را طوری بازسازی کردند که زندگی‌های مدرن را همچنان تحت تاثیر قرار می‌دهد، شروع شده‌اند. مفاهیم کارایی، فضای آزاد و سیال[۱]، مصالح مدرن، و طراحی بهتر که ما را از خرحمالی‌های خانگی رها کرده‌اند، نسل‌ها پیش پایه‌گذاری شده بودند.

به گفته‌ی جولیت کنچین[۲]، در زمانی که استفاده از برق و گاز به جای سوخت‌های جامد در آشپزی هنوز ایده‌ای دور به نظر می‌رسید، طراحان آینده‌نگر منظری شفاف و کارا از زندگی مدرن طراحی کرده بودند. پوستری از اواخر دهه‌ی بیست اشاره می‌کند که آنها «آزادی را از عادت‌های فکری منسوخ و اثاثه‌ی کهنه پس می‌گیرند». بسیاری از این مدل‌های اولیه – آشپزخانه‌ی فرانکفورت[۳] (۱۹۲۶-۲۷)، کافه‌ی مخمل و ابریشم[۴] لیلی رایش و میس ون دررو (۱۹۲۷)، و اتاق مطالعه و خوابِ خانه‌ی برزیل از شارلوت پریان و لوکوربوزیه (۱۹۵۹) – در این نمایشگاه بازسازی شده‌اند. این مدل‌ها علاوه بر اینکه مانند فسیل سیر تحول فضاهای مدرن را نشان می‌دهند، سندی هستند که نشان می‌دهد مدرنیسم (چنان که این طراحان در نظر داشتند) نشاطآور و اجتماع‌پذیر است، و روابط اجتماعی مثبت را ترویج می‌کند.

مبلمان ویلای برزیل. شارلوت پریان. از MoMA
مبلمان ویلای برزیل. شارلوت پریان. از MoMA

کنچین می‌گوید «بعضی از این طرح‌ها پیشنهادی هستند، تا بتوانید درکی متفاوت از چیزها بدست آورید، و برای فرضیات عمومی چالشی ایجاد شود … به آشپزخانه‌ی فرانکفورت نگاه کن و ببین که تنها یک ظرف سیال و آزاد پر از چیز نیست، بلکه طرحیست که امواج ایده‌هایش به مفاهیمی از شهر جدید، منابع انرژی و برق جدید تبدیل شده‌اند.»

کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از MoMA
کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از MoMA

در زمانی که فمنیسم، تکنولوژی، و تغییرات اجتماعی نقش زنان را در جهان دگرگون می‌کردند، و یک سری نمایشگاه آوانگارد اساس مدرنیسم را شکل می‌دادند؛ ناچار نقش زنان در آشپزخانه، و رابطه‌ی آنها با زندگی خانوادگی، نیز تحت تاثیر قرار گرفت. در مرکز نمایشگاه مدلی از آشپزخانه‌ی معروف فرانکفورت، یکی از اولین آزمایشات مهم در بازاندیشی مفهوم خانه، قرار دارد. طراح با پیش‌بینی گفتمان‌های مدرن زندگیِ مینیمال، فضایی مهندسی‌شده با‌ ظرافت علمی و رویکردی کاربرمحور را به خانه‌های آلمانی هدیه کرد.

کنچین می‌گوید «در آن زمان چنان شور و شوقی برای کوچکتر شدن بود که حتی همان موقع هم مردم فکر نمی‌کردند زندگی مینیمال الزاما چیز بدبختانه است».

آشپزخانه‌ی فرانکفورت واکنشی در برابر کمبود مسکن در آلمانِ پس از جنگ جهانی اول بود. این فضا را معمار اطریشی، مارگارت شوته-لیهوتزکی[۵]، در ۱۹۲۶ طراحی کرد و درباره‌ی آن می‌گوید: «من این فضا را به عنوان معمار، نه زن خانه‌دار طراح کرده‌ام». شوته-لیهوتزکی توسط ارنست مِی[۶] استخدام شده بود تا آشپزخانه‌ای کوچک و کارا برای فرانکفورت نو[۷] -پروژه مسکونی کارگری- طراحی کند. او به این مساله از دید یک مهندس نگاه کرد. با الهام از پژوهش‌های خودکارسازی[۸]، ارگونومی[۹]، گردش کار[۱۰]، شوته-لیهوتزکی آشپزحانه را فضایی برای کار می‌دید، که باید برای بهره‌وری حداکثری طراحی شود. (او در بخشی از فرایند پژوهش، حتی زمان فعالیت‌های آشپزی را اندازه گرفت.)

این آشپزخانه‌های باریک –با درهای کشویی، انبارهای مشخص، و جزفضاهایی با دسترسی آسان که تعداد قدم‌ها را کاهش می‌دهد- در ده هزار واحد مسکونی با هزینه‌های نسبتا کمی نصب شد. این طراحی به موفقیت تجاری فراوانی رسید و آشپزخانه‌های کارگاه‌مانند بقیه‌ی قرن را تحت تاثیر گذاشت.

کنچین می‌گوید: «این طرح‌ها برای این بود که با توجه به مصالح پیش‌ساخته‌ی مدرن طوری طراحی کنیم که بازتاب‌کننده‌ی محیط متغیری باشد که در آن زندگی می‌کنیم. از نظر آنها اگر فضا درست طراحی شود، بقیه‌ی چیزها به دنبال آن درست خواهند شد. در واقع به نوعی رابطه‌ی خود را با دیگر فضاها تعیین می‌کند.» روبروی آشپزخانه‌ی فرانکفورت، فضای شاخص دیگری بازسازی شده که تاثیرات فراوانی بر طراحی مدرنیست داشته است. کافه مخمل و ابریشم، نتیجه‌ی همکاری لیلی رایش و میس وندرروی جوان، که موقتا در نمایشگاه «Die Mode die Dame» در ۱۹۲۷ در برلین به نمایش گذاشته شده بود. فضایی روان، غرق در مخمل مشکی و ابریشم طلایی و زرد. این کافه مفاهیم فضایی موجود را به چالش می‌کشد و مفهوم آزادی در فضا را مطرح می‌کند که در کارهای بعدی این معماران نیز می‌توان بازتاب آن را دید.

کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از Socks-studio.com
کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از Socks-studio.com

«ترکاندن مکعب برای خلق این جریان سیال فضایی بین دیوارهای پارچه‌ای، که گام‌های افراد را در فضا به نظم درمی‌آورد، کیفیات ساختاری پارچه‌ها را نمایان می‌کند … می‌توانی روی یکی از صندلی‌های لوله‌ای شکل بشینی، یک فنجان چایی بخوری و به موسیقی مدرن گوش کنی. به تازگی متوجه شدم در فضای بغلی فواره‌ای از ادوکلن نیز وجود داشته».

پلان کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از Socks-studio.com
پلان کافه مخمل و ابریشم. لیلی رایش و میس ون دررو. از Socks-studio.com

رایش، طراح پارچه‌ی خبره، یکی از مدرسان باوهاوس بود، و با موهای کوتاه و لباس مدرنش به طراحی اینده‌نگر می‌مانست. او در زمان پروژه‌ی مخمل و ابریشم به تازگی با میس تازه وارد رابطه شده بود، و در حالی که میس به یکی از جلوداران معماری مینیمال و مدرن تبدیل شد، دستاورد‌ها و تاثیرات رایش معمولا نادیده گرفته شده‌اند. میان این کافه و دیگر همکاری‌هایش با میس، از جمله ویلای توگنتاهات[۱۱] و پاویون بارسلونا، تسلط رایش بر مصالح و مفاهیم فضای آزاد در ادامه تبدیل به ویژگی‌های بنیادین کارهای میس شدند.

کنچین می‌گوید «وی تاثیر زیادی بر میس داشت. با شم معماری قوی، و توانایی فوق العاده‌ای در طراحی فضایی. از آنجایی که بیشتر کارهای او طبعی موقت داشتند، تاثیر آنها از یادمان می‌رود». درحالی که رایش در طول دوران نازی‌ها و جنگ جهانی دوم در آلمان ماند -موضعی که مانع پیشرفت زندگی حرفه‌ی او شد- ایده‌های وی به سرعت پخش و تکثیر شدند. کنچین می‌گوید اولین آپارتمان نیو یورک فیلیپ جانسون نیز از کارهای رایش تاثیر پذیرفته است:

این دو طرح زمانی آمدند که تغییرات رادیکالی زیادی در جهان در حال رخ دادن بود. تحت تاثیرِ نمایشگاه‌هایی چون «Die Wohnung» یا جنبش‌هایی چون «De Stijl»، ارزش‌های زیبایی‌شناختی و مصالح جدیدی در حال دگرگونی بودند. «چگونه باید زندگی کرد: گزاره‌هایی برای طراحی داخلی مدرن» همچنین به کارهای متقدم شارلوت پریان، که همراه با طراحانی چون لوکوربوزیه و پیر ژِنِرِ و آیلین گری –که ویلای e. 1027 او نشان دهنده‌ی تمرکزی فوق العاده‌ی وی بر کارایی فضایی[۱۲] و طرح‌بندی‌های مدرن است- کمک کرد استفاده از فولاد استوانه‌ای گسترش یابد. در طول این دوره، کارهای این گروهِ تقریبا «سیار» مرتبا روی همدیگر منعکس می‌شدند، که در نتیجه سبک و رویکردی به معنای واقعی بین المللی به وجود آمد.

در نمایشگاه تاثیر این طرح‌ها در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ نیز دنبال شده است، با نمایش قسمتی از خانه‌ی ایمز[۱۳] -که خود نمونه‌ی کاملی از زندگی و تفریح مدرن است- و یکی از اتاق‌های سالن نمایش نول[۱۴] در نیویورکِ دهه‌ی ۴۰.

چیزی که بیش از هر چیز دیگری به چشم می‌آید، این است که چطور این فضاها حسی مدرن و در عین حال تاریخی دارند. چیزی که کنچین دارد می‌گوید این است که مسائل و ایده‌هایی که این معماران با آن دست و پنجه نرم می‌کردند به هیچ وجه نزدیک به تمام شدن نیستند؛ در واقع، انها گفتگویی را که در آن حضور داریم تازه شروع کردند.

آشپزخانه‌ی فرانکفورت. مارگارت شوته-لیهوتزکی. از Wikimedia
آشپزخانه‌ی فرانکفورت. مارگارت شوته-لیهوتزکی. از Wikimedia

کنچین می‌گوید «بعدها شوته – لیهوتزکی به خاطر آشپزخانه‌ی فرانکفورت از سوی فمنیست‌ها محکوم می‌شود»، به این دلیل که کانسپت کارگاه زنان را در آشپزخانه منزوی می‌کند. «ولی او در جواب گفت “من اولین نفری هستم که می‌گوید این آخرین نسخه نیست. خیلی ناراحت کنندست اگر الان نمی‌توانید طرح بهتری ارائه دهید”.»

[divider]پی نوشت[/divider]

[۱] Free-flowing space

[۲] Juliet Kinchin

[۳] Frankfurt Kitchen

[۴] Velvet and Silk Cafe

[۵] Margarete Schütte-Lihotzky

[۶] Ernest May

[۷] New frankfurt

[۸] Automation

[۹] Ergonomy

[۱۰] Workflow

[۱۱] Tugendhat

[۱۲] Space Efficiency

[۱۳] Eames house

[۱۴] Knoll


منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://www.curbed.com/2016/9/30/13123220/design-kitchen-moma-modernism-interior”]curbed[/button]

مطلبی دیگر
چرا حکم تخریب «ویلا نمازی» بر تفسیر مخدوش از قانون استوار است؟