افغانستان- مردی آواره از جنگ های محلی، گرفتار در طوفان غبار در کنار چادر خانواده اش زانو زده است.

غبار از شرق طلوع می‌کند!

[divider]گردوغبار بلای جهانگیر[/divider]

پدیده غبار عبارت است از افزایش ذرات جامد معلق در جو به‌طوری‌که موجب تیرگی نسبی هوا شده و میزان دید افقی یا دید عمودی کاهش یابد. ذرات جامد به‌صورت معلق در جو زمین همواره وجود دارند اما تراکم این ذرات مانند هر متغیر جوی دیگری اگر از محدوده‌ای فراتر رود به‌مثابه یک حادثه غیرمترقبه جوی ظاهرشده و خسارت زا و خطرناک خواهد بود؛ بنابراین غبار و گردوخاک، حاصل تعامل هوا و زمین بوده که گاهی تراکم غیرعادی گردوخاک در لایه‌های از جو زمین شکل می‌گیرد. این حجم عظیم گردوخاک با ابعاد ده‌ها و حتی صدها کیلومتر و ارتفاع چند صد متر بر بستر جریانات جوی از یک ناحیه به ناحیه دیگر منتقل می‌شوند.

پدیده گردوغبار رویدادی طبیعی است و در بخش‌های از جهان که دارای مناطق خشک و بیابانی وسیع هستند ایجاد می‌شود؛ اما قطع بی‌رویه درختان، نابودی علف‌چرها، از بین رفتن زراعت و دوره‌های خشک‌سالی طولانی می‌تواند احتمال بروز این پدیده را افزایش دهد. این پدیده ضمن اینکه کیفیت هوا را کاهش می‌دهد و عمق دید را گاهی به حدود ۵ متر کاهش می‌دهد، اثرات سویی بر سلامت انسان بخصوص افراد دارای مشکلات تنفسی، داشته و همچنین با مختل کردن جریان حمل‌ونقل به مشکلات عظیم اقتصادی و از آن طریق اجتماعی دامن بزند. بر اساس ارزیابی انجمن بین‌المللی علوم، بیابان‌زایی و جنگل تراشی در بین ۳۷ چالش مهم فراروی انسان و بعد از چالش‌های مهم تغییر اقلیم و کمیابی آب آشامیدنی، در رتبه سوم اهمیت قرارگرفته است.

[divider]گزارش‌های نگران‌کننده از هرات[/divider]

گزارش‌های هشت مرکز بهداشت در شهر هرات نشان از آن دارد که در دو ماه گذشته ۸۳۳۸ مورد نارسایی ریوی و ۱۰۶۰۹ مورد بیماری چشمی به ثبت رسیده است. این آمار در حالی است که در مدت مشابه در سال گذشته تعداد موارد نارسایی ریوی ۳۴۱۶ مورد و تعداد پرونده‌های ثبت‌شده در خصوص بیماران چشمی ۲۵۶۷ مورد بوده است.

بادهای فصلی به‌طور متوسط سالیانه به ۲ تا ۳ سانتیمتر از خاک آسیب وارد کرده و موجب فرسایش آن می‌شود. این شاخص نیز با رشد نگران‌کننده در سال جاری به ۱۲ سانتیمتر بالغ گردیده است.

بنا به گفته عبدالله خاوری از مسئولین اداره کشاورزی هرات این رقم منجر به آسیب جدی به باروری خاک و تولیدات کشاورزی خواهد شد. بسیاری از مزارع هرات اکنون با تپه‌هایی از شن و ماسه پوشیده شده‌اند.

گرچه برآورد درستی از بیابان‌زایی در افغانستان در دست نیست اما باوجود گستره عظیم ۸۰ درصدی از عرصه‌های خشک و بیابانی کشور می‌توان انتظار داشت که سیطره این پدیده شوم نیز دست‌کمی از وضعیت سایر کشورهای واقع در محدوده قاره آسیا ندارد.

منشأ اصلی گردوغبار در غرب و جنوب غرب افغانستان که با شدت بیشتر در ولایات بادغیس، هرات، فراه و نیمروز و با شدت کمتر در ولایات هلمند و قندهار بوده و دامنه‌های آن تا ولایت‌های زابل، غزنی میدان وردک و گاه تا کابل نیز گسترش می‌یابد، پدیده بادهای محلی فصلی موسوم به بادهای ۱۲۰ روزه است که از روی اقیانوس هند آغاز و پس از عبور از پاکستان در منطقه شرق و جنوب شرق موجب بارش‌های تابستانی اما در مناطق مرکزی خصوصاً در جنوب و جنوب غرب به علت خشکی هوا و کمبود رطوبت در خاک همراه با گردوخاک بسیار شدید ظاهر می‌گردد.

اما توفان‌های گردوغبار رخ‌داده در چند سال اخیر در این منطقه ازنظر ویژگی‌هایی چون غلظت، اندازه ذرات معلق در توفان، تداوم دوره زمانی، تعداد دفعات وقوع، وسعت و منطقه تحت تأثیر و زمان تحت تأثیر توفان، از موارد مشابه قبلی متمایز است.

بادهای با سرعت بیش از ۱۰ متر بر ثانیه  غبار را در منطقه وسیعی پخش کرده و معمولاً جو زمین را در منطقه‌ای وسیع غبارآلود می‌کند اما تأثیر جدی بر شرایط سطح زمین و تنفس مردم بر جای نمی‌گذارد. خطر زمانی بروز می‌کند که به دلایل مختلف اقلیمی و هواشناسی این توده‌ی هوا از حرکت بازمانده و بر فراز منطقه‌ای به‌جای جریانات هوا، هوای ساکن ایجاد شود؛ یعنی دقیقاً همان حالتی که طی ماه‌های اخیر در فضا و آسمان افغانستان رخ‌داده است.

[divider]پدیده فرونشست غبار در افغانستان[/divider]

جریان گرم و خشکی که از روی دشت‌های خاورمیانه به سمت شرق حرکت کرده است بعد از درنوردیدن کشورهای عراق و ایران زمانی وارد افغانستان می‌شوند که ازیک‌طرف از شدت طول‌موج جریانات و سرعت باد کاسته شده و از سوی دیگر به دلیل هم‌زمانی با گسترش نفوذ توده‌هوای موسمی اقیانوس هند که به‌طرف غرب تمایل دارد، شاهد برخورد این دو جریان در آسمان افغانستان هستیم. این حالت ازلحاظ اقلیم‌شناسی هوای ساکن را بر فراز افغانستان ایجاد کرده است، به‌گونه‌ای که با رکود جریان هوا، گردوغبار موجود در آسمان به‌طرف زمین نشست کرده و به‌اصطلاح «بارش خاک» یا ترسّب «ریز گرد» را سبب می‌شود.

[divider]هامون کانون تشدید بحران[/divider]

دریاچه هامون که زمانی از منابع غنی زیست‌بوم سیستان و بلوچستان بود در سال‌های اخیر رو به اضمحلال حرکت کرده است، انسداد جریانات آب ورودی به‌واسطه سدسازی‌های گسترده در افغانستان، افزایش دمای متوسط و کاهش میزان بارش از مهم‌ترین عوامل در خشک شدن این دریاچه هستند.

lachamoun
در سمت چپ دریاچه هامون در سال ۱۳۵۵ و در سمت راست همان دریاچه در سال ۱۳۸۰ مشاهده می شوند. به کاهش سبزینگی منطقه توجه شود.

افزایش دما در بخش سیستان که پس از خشک شدن بستر آبریز هامون امری ناگزیر است باعث می‌شود فشار هوا در این قسمت‌ها کاهش‌یافته و این کاهش فشار به تقویت حرکت جریانات هوایی در محور شرق به غرب منجر شود.

[divider]موازنه شکننده توسعه و ضد توسعه در بخش شرقی ایران[/divider]

اگر یک‌سوم شرقی ایران (متشکل از استان‌های سه‌گانه خراسان، سیستان و بلوچستان و کرمان) را در نظر بگیریم با سرزمین‌های وسیعی مواجه خواهیم شد که علیرغم اهمیت ژئوپلیتیکی، در شاخص‌های توسعه انسانی، وضعیتی نامناسب‌تر از نیمه‌ی غربی ایران دارند. مردمان ساکن این بخش از کشور با بحران‌های طبیعی گوناگون اعم از زلزله[۱]، سیل[۲] و خشک‌سالی مواجه بودند. دوام و دیرپایی بسیاری از این بحران‌ها و تناوب آن‌ها منجر شده این جوامع به‌گونه‌ای از تعادل در موازنه توسعه و ضد توسعه رسیده باشند به‌این‌ترتیب گرچه وضع برای این اهالی دل‌چسب و آرمانی نیست درعین‌حال در نظر ایشان قابلیت فائق آمدن بر ناملایمات با صبر و تلاش مقدور خواهد بود. قرار داشتن بستر نمکین هامون و دشت‌های وسیع نمک و شن در ولایات غربی افغانستان در مسیر این جریانات هوایی در حال حاضر باعث افزایش غلظت غبار عمومی در استان‌های شرقی کشور شده و به‌مرور موازنه توسعه و ضد توسعه را به نفع ضد توسعه برهم خواهد زد.

این وضعیت را می‌توان آزمونی برای آن دسته از مسئولین که سودای توسعه بومی در سطح نواحی را داشته و از منتقدین همیشگی مهاجرت از حاشیه‌ها به سمت مراکز جمعیتی هستند، دانست.

روزگاری سرزمین‌های شرقی ایران را خراسان می‌نامیدند و وجه‌تسمیه این نام طلوع خورشید از آن سرزمین بود. امروزه اما با گسترش حوزه بادهای ۱۲۰ روزه و غبار آوری آن‌ها می‌توان خراسان را محل برآمدن هیولای گردوغبار بشمار آورد.

هنوز دیر نشده و می‌توان با مدیریت منابع، آبخیزداری، تدوین برنامه یکپارچه آمایش سرزمین برای استان‌های شرقی، رایزنی و تعامل دیپلماتیک با همسایه شرقی در خصوص تثبیت شن و کویرزدایی جلوی مرگ تدریجی نیمی از سرزمین ایران را گرفت.

[divider]پانویس[/divider]

[۱] – رک زلزله‌های سرخس، خضری دشت بیاض، طبس گلشن، قائنات، بم و سرباز

[۲] – رک سیل مشهد، کرمان، سیستان

مطلبی دیگر
۳۰ پروژه برگزیده جایزه معماری استعداد جوان ۲۰۱۶