پویانماییهای هالیوودی، شاید مهمترین محصولات این کارخانهی رؤیاسازی باشند. مهمترین حرفها و ایدهها و پیامها در این آثار گنجانده میشوند و برای ساخت آنها بیشترین بودجهها صرف میشود. یکی از بهترین پویانماییهایی که تاکنون در هالیوود و مشخصاً کمپانی دیسنی ساختهشده و اخیراً با استقبال جهانی زیادی هم روبرو شده، پویانمایی زوتوپیا است. زوتوپیا روایتگر دنیایی است که حیوانات در آن متمدن شدهاند و شکارگر و شکارچی از اقلیمهای متفاوت در یک شهر در کنار هم زندگی میکنند.
اما طراحی شهری زوتوپیا از جنبههای بسیار جالب این پویانمایی است. همهچیز در این شهر به شکل شگفتآوری با جزئیات فراوان طراحی شده. حتی برای برگ درختانی که در فیلم دیده میشوند هم ۳۰۰۰۰ طراحی صورت گرفته است.
زوتوپیا از چهار اقلیم گوناگون تشکیل شده که در هرکدام از آنها حیواناتی که در آن اقلیم قابلیت زیست دارند، زندگی میکنند. مرکز شهر زوتوپیا در اقلیم ساوانا است که آب و هوایی معتدل دارد. در مرکز شهر، از هر چیزی، اندکی وجود دارد. ادارهی پلیس مرکزی شهر که قهرمان داستان در آن کار میکند و همچنین ساختمان شهرداری که شهردار در آن مستقر است هم در همین بخش شهر واقع است.
اقلیم دیگر، توندرا است که حیوانات سردسیر در آن زندگی میکنند مانند خرسهای قطبی و پنگوئنها.
صحرا بخش دیگری از زوتوپیاست که شترها و سایر حیوانات گرمسیری در آن هستند.
جنگلهای بارانی هم در این شهر وجود دارند که حیوانات مخصوص خود را دارد. همهی اینها در کنار هم همزمان وجود دارند و توسط مکانیسمی که Climate Wall یا دیوار اقلیم نامیده میشود از هم جدا میشود. ایدهی این دیوار گرچه واقعی نیست اما کاملاً منطقی و فکر شده است. ایدهی اصلی ازاینقرار است که یک دستگاه عظیم تهویه مطبوع وجود دارد که برای اقلیم سرد هوای سرد تولید میکند، باد گرم خروجی از این دستگاه به اقلیم صحرا میوزد و آن را گرم میکند. برفهایی که در توندرا آب میشوند به جنگلهای بارانی میروند و در آنجا هم مقداری از آب بهوسیله کودهای حیوانی و گیاهی داغ و بخار میشوند تا تولید ابر و رطوبت و نهایتاً باران کنند. پس پشت همهی چیزهایی که در فیلم دیده میشود، ایدههای خلاقانه و طراحانه وجود دارد؛ هر چیزی چرایی و چگونگی دارد.
زوتوپیا از محلات متعددی تشکیل شده که هرکدام محل زیست انواع خاصی از حیوانات است. با این تمهید، زوتوپیا زمینه را برای به رسمیت شناختن همهی هویتها و فرهنگها فراهم میکند. اصل تنوع و چندرنگی و چندصدایی در شهر حاکم است و خود را در شهرسازی، معماری بناها و سرووضع ساکنان شهر بهخوبی نشان میدهد. ما همزمان در شهر، آسمانخراشهای نیویورکی، معماری عربی و هندی و اروپایی را در کنار هم میبینیم.
برای ساخت این شهر از شهرهای بسیاری از همهی جهان الهام گرفته شده است. مثلاً در اقلیم صحرا ما بیشتر با فضای لاسوگاس و دوبی مواجه میشویم که المانهای معماری مراکشی در آن بسیار یافت میشود. وجود کازینوها و مراکز خرید بزرگ در این قسمت شاهدی بر این شباهت است.
در اقلیم جنگلهای بارانی ما بیشتر با فضای شهرهای امریکای لاتین بخصوص برزیل مواجهیم. در اقلیم توندرا یا سرد، خودبهخود به یاد شهرهای سرد شمال کانادا و آلاسکا میفتیم.
مرکز شهر، بیشتر مارا یاد نیویورک میاندازد. قسمت برجهای بلندمرتبهی آن هم شبیه منهتن طراحی شدهاست. سایر محلات این قسمت از شهر هم که در فیلم نمایش داده میشوند، شبیه خیابانهای نیویورک ساخته شدهاند.
سیستم حملونقل عمومی زوتوپیا بر پایه مترو، تراموا و اتوبوس است. شهر بر اساس آنچه در برنامهریزی شهری فشرده نامیده میشود ساخته شده است. ارتباط با بیرون شهر و بخشهای مختلف شهر باهم از طریق ریل دیدهشده است.
همه در این شهر بهخوبی و خوشی زندگی میکنند، تنها تهدیدی که آرامش این شهر را تهدید میکند خانم گوسفندی است که از هنوز جایگاه ضعیف خود را نپذیرفته و از اینکه برای همیشه زیردست شکارگران باشد ناراحت است. البته خرگوش قهرمان شهر که عمیقاً به شعار شهر (هرکسی میتواند به هرچه میخواهد برسد) ایمان دارد، با ذکاوت و شجاعت این عنصر نامطلوب را شکست میدهد.
زوتوپیا کازموپولیتنی[۱] آمریکایی است که نشانههای پستمدرنیسم (وجود معبدی هندی در کنار آسمانخراشها و مراکز تفریح و خرید بزرگ) و آیندهگرایی در آن بهوضوح دیده میشود. این شهر تجسم رؤیای آمریکایی است که در آنهمهی فرهنگها و قومیتها در کنار هم در صلح و آرامش در الگوی شهر سرمایهداری جذب و هضم شدهاند. شهری که در آن ضعیف و قوی نقش خود را پذیرفتهاند و از آن راضی هستند.
شاید تنها مانع به تحقق پیوستن رؤیای آمریکایی، همان گوسفندانی باشند که از نقشی که در جامعه به آنّها دادهشده راضی نیستند. تا این گوسفندان ناراضی هستند، رؤیای آمریکایی تنها به دنیای پویانماییها تعلق دارد.
[divider]پانوشت[/divider]
[۱] Cosmopolitan