نویسنده: ادوارد مک ماهون «کارشناس ارشد در مؤسسه زمین شهری در واشینگتن دی.سی»
مترجم: محمدصادق یوسف زاده «دبیر سرویس آمایش سرزمین»
زمانی که سخن از توسعه زمین به میان میآید، به نظر میرسد آمریکاییها از دو چیز خوششان نمیآید: پراکندگی بیشازحد و تراکم بیشازحد. در طول پنجاه سال گذشته پاندول آشکارا به سمت انتشار و گسترش شهری تک کاربره، خودرو محور و توسعهی کم تراکم حرکت کرده است.
اما حالا پاندول در حال برگشت است. امروزه عواملی مثل قیمت بالای انرژی، رشد هوشمند، شهرسازی جدید، توسعهی میان افزا، توسعهی حملونقل گرا و مسائل پایداری؛ همگی دستبهدست هم دادند تا توسعهی فشردهتر، چند کاربره، پیاده مدار و پرتراکمتر را سرعت ببخشند.
حرکت بهسوی تراکم بیشتر، نهتنها لازم است بلکه دیر هم شده است؛ اما مشکل اینجاست که بسیاری از توسعهدهندگان و برنامهریزان شهری تصمیم گرفتهاند که تراکم نیازمند بلندمرتبهسازی است؛ هرچه بلندتر بهتر! درحالیکه بلندمرتبهسازی خطر رشد بیهدف را در پی دارد.
ساختمانهای ۲۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰ و حتی ۱۰۰ طبقه در محلات با ارتفاع کم و متوسط در سراسر جهان برای ساختوساز پیشنهاد میشود. تمام این پروژهها با این توجیه توضیح داده میشوند که اگر تراکم خوب است پس تراکم بیشتر بهتر است. این در حالی است که این نوع ساختوساز، اثرات منفی فراوانی بر روی شخصیت و هویت اجتماعات دارد.
گرچه آسمانخراشهای شانگهای و دبی از فاصله دور هیجانانگیز به نظر میرسند اما از منظر خیابان و شهر ترسناک هستند. برجهای فلزی و شیشهای ممکن است کاربردهایی داشته باشند اما بهندرت روح و جریان حرکت را در شهر بهخوبی محلات ریزدانه به جریان میاندازند.
بله ما به اجتماعاتی فشردهتر، پیاده مدارتر و متراکمتر نیاز داریم اما هرگز نیاز نداریم برای دستیابی به اهداف رشد هوشمند و توسعه پایدار، آسمانخراشهایی از شیشه و فولاد بسازیم.
درواقع، بسیاری از بهترین و ارزشمندترین محلات آمریکا، بدون استفاده از بلندمرتبهسازی به تراکم بالا دستیافتهاند. جرجتاون در واشینگتن، پارک اسلوپ در بروکلین، فن در ریچموند و محلهی فرانسوی در نیواورلئانز، همگی فشرده، پیاده مدار، جذاب و کم ارتفاع هستند. بااینحال آنها متراکم هم هستند: محله فرانسوی بهعنوانمثال دارای تراکم خالص ۳۸ واحد در هر نیم هکتار است و جرجتاون ۲۲ واحد در هر نیم هکتار.
کتاب جدید الکس مکلین و جولی کمپولی با عنوان تجسم تراکم (Visualizing Density) بهروشنی نشان میدهد که ما میتوانیم به تراکم بسیار بالایی دست پیدا کنیم بدون اینکه بلندمرتبهسازی کنیم. آنها اشاره میکنند که قبل از تکامل آسانسورها، دو تا چهار طبقه در شهرهای بزرگ و کوچک آمریکا رایج بوده است. ساختن یک بلوک از چنین ساختمانهایی امروزه میتواند تراکمی معادل ۲۰ تا ۸۰ واحد در هر نیم هکتار در هر جا به دست میدهد.
ساختمانهای میان مرتبه که بین ۵ تا ۱۲ طبقه ارتفاع دارند میتوانند بهطور شگفتآوری محلات متراکمی درجاهایی از شهر که ساختمانها، بیشتر بلوک را به خود اختصاص دادهاند به وجود آورند. نویسندگان این کتاب به سیاتل اشاره میکنند، جایی که ساختمانهای میان مرتبه به تراکم ۵۰ تا ۱۰۰ واحد در هر نیم هکتار دست پیداکردهاند که در مقایسه با استاندارهای آمریکایی بسیار بالاست.
سنت پترزبورگ، بازل، ادینبورگ و واشینگتن دی سی، تنها چند نمونه از صدها شهری است در دنیا که توسعه بر اساس آسمانخراشها را در دستور کار خود قرار دادهاند. همهی این شهرها سابق بر این کوتاه مرتبه یا میان مرتبه بودهاند.
قضیه ساختمانهای بلند در بافت تاریخی و سکونتگاههای قدیمی مسئله کوچکی نیست. شهرها یکی پس از دیگری شاهد نزاع بین کسانی است که خواهان حفظ یکپارچگی محله هستند باکسانی که میخواهند برج ترامپ و آسمانخراشهای خودنمایانه بسازند. مثلاً اخیراً، پرنس چارلز از طرح بلندمرتبهسازی برای همه در لندن انتقاد کرده و گفته این طرح باعث میشود چهرهی شهر آبلهگون شود و قلمرو اجتماعی تحقیر گردد.
این سخنان مسائل مهمی درباره آینده محیط ساختهشده مطرح میکنند.
- آیا تراکم همیشه به بلندمرتبهسازی نیازمند است؟
- آیا نواحی تاریخی بهاندازه کافی در مقابل ساختوسازهای نامتناسب حفاظتشدهاند؟
- کدام مهمتر است: توانایی ساختمانهای بلند برای ایجاد بیانیههای معمارانه یا نیاز به ساختمانهایی که با محلات چندکاربره و ترکیبی و پیاده مدار همخوانی داشته باشند؟
تراکم نیاز به بلندمرتبهسازی ندارد. اگر شهر یا محلهای تسلیم جنون بلندمرتبهسازی شود، بهزودی سایر برجها هم از راه میرسند و شهر را تبدیل به رونوشتی میکنند از همهی شهرهای دیگر در «جغرافیای هیچ جا».
منبع:[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”http://plannersweb.com/2009/05/density-without-high-rises/”]Plannersweb[/button]