نویسنده: کسری شهبازبیگی | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران در دانشگاه هنر اصفهان
«شهر مردگان روی دیگر جامعه زندگان است، نه شاید هم تصویری از خود شهر زندگان است، تصویری بیزمان. چراکه مردگان در حال تجربه لحظه تغییرند و سنگقبرشان نشانهای از استمرار و ماندگاری شهرشان است.»
(فیلیپ آریس، مورخ فرانسوی)
در قسمت جنوبی بستر خشک رودخانه زایندهرود اصفهان، حدفاصل پلهای خواجو و جویی، گورستان تاریخی تخت فولاد با مساحت تقریبی ۷۵ هکتار قرار دارد. تاریخ دقیق پیدایش آن چندان روشن نیست. محمدحسن جابری این تاریخ را به دوران سلطنت الجایتو (۷۰۳ – ۷۱۶ ه.ق) یکی از پادشاهان سلسله ایلخانی نسبت میدهد[۱] ؛ اما قرارگیری قبر یوشع نبی، یکی از پیامبران قوم بنیاسرائیل، در تکیه لسانالارض (شرق گورستان) که امروزه در گلستان شهدا جای دارد، میتواند نشانی از این گورستان حتی در قبل از اسلام باشد. حکیم میرفندرسکی (حکیم و دانشمند عصر صفوی)، بابا رکنالدین عارف بزرگ قرن هشتم هجری، سردار اسعد بختیاری از رؤسای ایل بختیاری و سیاستمدار عصر قاجار، میرزا جهانگیرخان قشقایی از مجتهدان بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری، حسن کسائی از استادان برجسته موسیقی در قرن حاضر و تعداد بیشماری از مشاهیر علمی، هنری، مذهبی، سیاسی تاریخ کشور در گورستان تخت فولاد مدفون هستند. در زمان شاه سلیمان صفوی این گورستان با بیش از ۴۰۰ تکیه و خانقاه به اوج گسترش خود میرسد[۲] که بهوضوح بسیار وسیعتر از گورستان فعلی بوده است. حال این سؤال پیش میآید که علتهای شروع تخریب وسیع آن در اواخر دوره صفوی و بهخصوص از دوره شاه سلطان حسین تا به امروز چیست؟
شاید اولین پاسخی که به ذهن برسد این باشد که با افزایش جمعیت شهر طی این دوران و رشد چشمگیر آن از دوره پهلوی اول، شهر زندگان نیاز پیداکرده تا از مساحت بیشتری از زمینهای خود برای تأمین نیازهای شهرنشینی همچون سکونت استفاده کند و بدین گونه حریم شهر مردگان رفتهرفته مورد تعرض واقعشده است که پاسخ نادرستی هم نیست، اما این یادداشت قصد دارد از زاویهای دیگر و در پرداختن به ماهیت گونه فضایی گورستان به چرایی و آثار تخریب و دخل و تصرف در گورستان تخت فولاد بپردازد.
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی در نیمه دوم قرن بیستم، مفهوم هتروتوپیا یا دگرجای را اولین بار برای توضیح فضاهای متفاوت در ساحت ادبیات در مقدمه کتاب «نظم اشیا» (۱۹۶۶) مطرح و بعدازآن در قسمتی از یک سلسله برنامه رادیویی با موضوع «ادبیات و اتوپیا» از امکان بهکارگیری این مفهوم برای مطالعه فضاهای متفاوت در معماری صحبت کرده بود که همین باعث جلبتوجه گروهی از معماران و درخواست از او برای سخنرانی پیرامون این مفهوم در سال ۱۹۶۷ در پاریس شد. متن این سخنرانی با اجازه فوکو در سال ۱۹۸۴ کمی پیش از مرگش انتشار یافت.[۳]
میشل فوکو با رویکرد تبارشناسانهاش در پرداختن به نحوه شکلگیری عصر مدرن، ریشههای آن را در قرونوسطی جستجو میکند. در این سخنرانی هم او ابتدا به شرح تاریخچهای از مفهوم فضا از قرونوسطی میپردازد. کلیدواژه فهم فضا در این دوران «استقرار» است؛ درواقع او بیان میکند که فضا در این دوره با استقرار تقابلهای دوتایی مثل فضای مقدس و نامقدس، فضای باز و بسته درک میشده است. درنتیجه انقلاب گالیلهای که نشان میدهد زمین است که به دور خورشید میگردد و نه برعکس، انسان و زمین از مرکز هستی خارج میشوند و فقط نقطهای از عالم بیکران بهحساب میآیند. در این دوره کلیدواژه «پهنه» جایگزین استقرار میشود و در تغییرهای بعدی، به عقیده فوکو ما امروزه فضا را در قالب «چیدمان» درک میکنیم؛ یعنی مجموعهای از روابط و نسبت اشیا و عناصر باهم که دیگر جایی برای تقابلهای انعطافناپذیر دوتایی باقی نمیگذارد و ماهیت عناصر بسته به نسبتهای مختلفی که میتوانیم در نظر بگیریم میتواند تغییر کند، دیگر هر چیزی نه کاملاً سفید است و نه کاملاً سیاه.
در میان تمام فضاهای موجود، فضاهایی وجود دارند که روابط در آنها به شکل دیگری در جریان است و درعینحال که بازتابدهنده آن روابط هستند معکوس کننده و تعلیق کننده و به چالش کشنده آنها هم هستند؛ به بیانی دیگر، در این فضاها با گونهای اختلال در رابطه فضا – زمان مواجهیم[۴]. اینگونه فضاها به دودسته کلی «آرمانجای» یا «اتوپیا» و «دگرجای» یا «هتروتوپیا» تقسیم میشوند، البته آرمان جایها صورت واقعی ندارند. آرمان جایها را میتوان فضایی درونی (در ذهن انسان) و آرمانی در نظر گرفت که انرژی و محرکی را برای بهتر کردن فضای بیرونی زندگی در بشر برمیانگیزند، هرچند که مناقشه بر سر تعریف این مفهوم پایانناپذیر است؛ اما هتروتوپیاها وجودی خارجی و بیرونی دارند.
این اصطلاح از دو کلمه “Hetero” به معنی دیگری و “Topos” به معنی مکان، تشکیلشده که درمجموع به «دگرجای» در زبان فارسی برگردانده شده است. هتروتوپیا در اصل یک اصطلاح پزشکی است و به بافتی گفته میشود که درجایی غیر از اندام مورد انتظار رشد میکند اما الزاماً یک بیماری و یا حتی خطرناک نیست. به عقیده فوکو، دگر جایها درواقع صورتهای تحققیافته آرمان جایها هستند اما در عمل، بهندرت میتوان نمونههای مثبت و امیدبخشی را در عصر مدرن از میان مثالهای او بیرون کشید[۵]، مگر در دوران پیشامدرن مثل گورستانهای درونشهری فرانسه در قرن هجدهم.
فوکو در ادامه سخنرانی خود شش ویژگی دگر جایها را نام میبرد که البته نمیتوان همه انواع دگر جایها را واجد تمامی این شش ویژگی دانست، اما در اینجا به آن ویژگیهایی که میتواند با موضوع گورستان مرتبط باشد و ما را به شناخت ماهیت این فضا نزدیک کند پرداخته میشود.
قبل از هر چیز باید گفت که هیچ فرهنگ یا تمدنی در تاریخ وجود نداشته است که از این دسته فضاها خلق نکرده باشد. دگر جایها کارکردهای مختلفی دارند و ازاینرو، شاید مشکل بتوان شکلی جهانشمول برای آنها تعریف کرد اما بهطورکلی در جوامع ابتدایی، گونه دگرجای بحران مطرح است. این مکانها به افرادی تعلق دارند که بهنوعی در یک حالت بحرانی قرار دارند؛ زنان در حالت زایش، کهنسالان و در اندک موارد بهجای مانده از این نوع میتوان به دانشآموزان مدارس شبانهروزی در دوران نهچندان دور اشاره کرد. در دوره مدرن، ما بیشتر شاهد دگرجای انحراف هستیم؛ این مکانها یا دگر جایها به افرادی تعلق دارند که از وضعیت نرمال یا هنجار جامعه خارجشدهاند که از بهترین نمونههای آن میتوان بیمارستان، تیمارستان، زندان را برشمرد.
در این میان گورستان حالت ویژه و منحصربهفردی دارد چونکه حالت بحران و انحراف برای مردگان اصلاً مطرح نیست. پس چرا باید آن را دگرجای نامید؟ اگر به نقشه شهر اصفهان در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی نگاه کنیم، متوجه میشویم که اغلب محلههای این شهر در کنار خود جایی را به دفن مردگان اختصاص دادهاند و هر محله گورستانی متعلق به خود دارد. شاید اهالی محلهها با این کار میخواستهاند یاد و خاطره عزیز ازدسترفتهشان را در قالب تکه سنگی به نام سنگقبر در حافظه نگهدارند و بهنوعی گورستانها هستند که زندهبودن انسانها را به آنها یادآوری میکنند و این ویژگی بارز هتروتوپیایی گورستان است. باگذشت زمان و نیاز به فضای بیشتر برای دفن مردگان، از طرفی معضل مسائل بهداشتی و از طرفی دیگر شیوع هراس از یک بیماری به نام مرگ که از ارتباط نزدیک مردم با گورستانهای درون شهر حاصل میشد باعث شد این باور به وجود آید که مرگ، یعنی انتقال از بازه زمانی محدود زندگی به زمان بینهایت که نوعی اختلال در زمان عادی و یکی از ویژگیهای دگر جایهاست، باید درجایی بیرون از فضای زندگی روزمره اتفاق بیفتد، درنتیجه این فضاها رفتهرفته از درون شهرها حذف و فقط آن دسته از گورستانها که در حاشیه یا بیرون شهر قرار داشتند به رسمیت شناخته شدند.
گورستان تخت فولاد هم حاصل همین فرآیند است و طرد شدن و به دور ماندن از نظارت هرروزه مردم یکی از علتهایی شد تا خیابانهای عریض و طویلی مثل خیابان شمالی جنوبی فیض از وسط گورستان و خیابان شرقی – غربی آزادگان از حاشیه جنوبی و بسیاری خیابان کوچک و بزرگ دیگر درون آن به بهانه سهولت عبور و مرور در میان این فضا و دسترسی به مصلای بزرگ اصفهان و به بهای از بین رفتن قبرهای بیشمار کشیده شوند و آن را به تکههایی جدا از هم تقسیم کنند. دیگر ویژگی هتروتوپیایی گورستان یعنی انباشت زمانهای برجسته تاریخ در مکانی بیحرکت در قالب مدفون بودن اشخاص نامدار دورههای تاریخی، دیگر بهمثابه یک ارزش شناخته نمیشود و این تغییر در باور ما منجر به روا دانستن ادامه تخریبها و دخل و تصرفها در تخت فولاد شده است؛ آخرین تغییرات حاکی از تصمیم شهرداری اصفهان به شروع ساخت سالن اجتماعات شش هزار متری برای برگزاری مراسمهای فرهنگی – مذهبی، آنهم در تکیه قدیمی لسانالارض و محل دفن یوشع نبی است که در صورت عملی شدن، چهار هزار قبر باید از بین بروند. در مقابل انباشت زمان، بحث زمان گریزان و ناپایدار هم مطرح است؛ برای مثال، برگزاری تورهای گردشگری و مراسم پنجشنبه آخر سال را که در بازه زمانی کوتاهمدت یک یا بخشی از یک روز انجام میشود در نظر بگیرید. هرچند که نوعی توجه به این قبرستان بهحساب میآید اما شستشوی قبرها، ایجاد محوطههای سرسبز و درختکاری و خیابانهای سنگفرش و حتی تغییر نام گورستان تخت فولاد به مجموعه فرهنگی مذهبی تاریخی تخت فولاد، ازجمله کارهایی در راستای جریان زیباسازی هستند تا این فضا به مذاق بازدیدکنندگانش خوش بیاید، درحالیکه آسیبهایی مضاعف از پس آنها پیداست.
[divider]پینوشتها[/divider]
[۱] جابری، محمدحسن (۱۳۷۸). تاریخ اصفهان، ج ۲، ص ۱۷۰. اصفهان: چاپ جمشید مظاهری.
[۲] بهشتیان، عباس (۱۳۴۳). بخشی از گنجینه آثار ملی ایران، ج ۱، ص ۴۴ – ۴۶.
[۳]فوکو، میشل (۱۳۹۶). سخنرانی با عنوان فضاهایی دیگر یا «دیگر جایها». ترجمه ناصر فکوهی. منتشرشده در سایت «انسانشناسی و فرهنگ»
[۴] جانسون، پیتر. «کشف “فضاهای متفاوت”» فوکو. ترجمهی آتنا کامل. منتشرشده در سایت «فضا و دیالکتیک».
[۵] همان.