شناخت هر پدیده به درجه شناخت تاریخی ما از آن پدیده بستگی دارد و فرآیند تاریخی بر آن است که نحوه شکلگیری پدیده و عناصر مؤثر در آن را کشف کرده و سپس آن را در طول زمان مورد بررسی قرار دهد. کتاب از شار تا شهر به مدد متون تاریخی و آثار و اسناد بر جای مانده و همچنین نیمرخ کالبدشناسانه موجود، سعی دارد دگرگونیهای کالبدی – فضایی آنچه امروزه شهر نامیده میشود را مورد ارزیابی قرار داده و به دنبال آن اوضاع و احوال اجتماعی – فرهنگی و سیاسی – اقتصادی حاکم بر جامعه که در ساختاری فضایی و کالبدی تبلور یافته را تبیین کند.
کتاب دارای سه فصل است و هر یک از فصلهای شامل بخشهایی مجزا است که به گونه ای زنجیرهوار در پی هم آمدهاند، عناوین سه فصل کتاب عبارتند از:
شهرنشینی، شهرگرایی و «شهرسازی» قبل از اسلام – شهرنشینی، شهرگرایی و «شهرسازی» در دوران اسلامی – شهرنشینی، شهرگرایی و شهرسازی در دوران معاصر، ابداع مجدد مفهوم شار
در حقیقت نویسنده فرایند شهرگرایی، شهرنشینی و شهرسازی ایران را با توجه به منابع و مدارک موجود و حرکت از تحلیلی ریختشناسانه به تحلیل اجتماعی- فرهنگی و سیاسی – اقتصادی، در سه دوره عمده و کلی مورد بررسی قرار داده است. در فصل اول سیر تحول شهرنشینی، شهرگرایی و «شهرسازی» قبل از اسلام که حدودا از قرن نهم قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادی را شامل میشود و همچنین تولد و شکل گیری و ساخت و بافت شار مورد ارزیابی قرار گرفته است. این دوره منطبق بر شروع تمدن شهری ایرانی بوده و با حمله مسلمانان به ایران و فتح ایران به دست آنان پایان میپذیرد. در فصل دوم این سیر تحولی در دوره بعد از اسلام مد نظر قرار داده شده است. این دوره با استقرار اولین حکومتهای مستقل داخلی در ایران شروع شده و تا سال ۱۲۰۰ قمری، ۱۱۶۵ شمسی و ۱۸۷۶ میلادی، عصر صنعت و شروع سلسله قاجار ادامه مییابد.
علیرغم آنکه در بدو تشکیل دولت اسلامی ایجاد هر گونه قشربندی اجتماعی بر مبنای قوم، نژاد، سنت و … نفی می گردد، به هنگام تشکیل امپراطوری متمرکز و سپس غیرمتمرکز اسلامی، رجوع به سازمات اجتماعی کهن شهری در سرزمینهای مفتوحه بسرعت انجام میپذیرد. گواینکه دیگر از تشکیل محلات بر حسب نظام کاستی یا شهروندی خاص خبری نیست ولی در مقابل با ایجاد محلاتی بر حسب قوم و قبیله، نژاد، مذهب، زبان، فرقه و … مواجه هستیم. در شکلگیری مفهوم جدید شاهد ترکیبی از سه جامعه شهری، روستایی و ایلیاتی هستیم. به عبارتی دیگر برای اولین بار در تاریخ شهرگرایی و شهرنشینی … لااقل در محدوده سرزمینهایی که فرهنگ اسلامی – ایرانی در آنها جاری بوده و تمدن پارسی در آنها ریشه داشته است، با محلاتی از شهر روبرو میشویم که ساکنین آن – یعنی جامعه شهری – پیوندی چندسویه و در هم تنیده با ساکنین روستاهای همکیش، هممذهب، همزبان، همقبیله و … خود – یعنی جامعه روستایی – دارند و این جامعه نیز بلافاصله خود را به قوم و قبیلهای رجوع میدهد، به جامعه ایلی، که معمولا چندید روستا و در بسیاری موارد منطقهای را در حیطه روابط تولیدی و فرهنگی خود دارد (ص ۴۸).
حضور مستقیم و ترکیبی این سه جامعه در محله – و از آن طریق در شهر – با حضور مستقیم آنانی که در رأس هرم اجتماعی – و از آن طریق قدرت – این سه جامعه جای دارند، در دولت اسلامی و حکومت محلی شدتی دوچندان مییابد. تقابلها و تضادهای این عاملین برای کسب قدرت بیشتر در حکومت عملا در تقابلها و تضادهای مملو از خشونت محلات شهری با یکدیگر بروز میکند. وجود محلات در تضاد و در تقابل، از خصیصه های بارز شهر دوره اسلامی صرفنظر از مکان آنها هستند. محلاتی که هر یک مسجد، بازارچه، مدرسه، آبانبار، قنات، حمام و … خاص خود را داشتند و حتی در مواقعی برای خود، علاوه بر دروازهای خاص که به بیرون شهر باز میشد، دروازه ای نیز برای ورود به محله میداشتند. ارتباط محله با سازمان اجتماعی عشیرهای خود بسیار بیشتر از رابطه آن با محلات مجاورش بود. چنین شکلگیری کالبدی که منبعث از تفاوتها و گهگاه تضادهای شدید اجتماعی-فرهنگی است، مفهومی جدید از محله را سبب می گردد. محلات در ستیزه متولد شده و نقش تاریخی و سهمگین خود را در سرتاسر تاریخ پر فراز و نشیب شهر بازی خواهند کرد (ص ۴۹).
در فصل سوم کتاب سیر تحول شهرنشینی، شهرگرایی و شهرسازی در دوران معاصر بررسی می شود. این دوره با استقرار حکومت قاجار در ایران شروع و تا سال ۱۳۵۷ شمسی، ۱۹۷۹ میلادی ادامه مییابد. در این دوره با ابداع و باز ابداع مفهوم شار، تولد مفهوم «شهر» و قلب ماهیت مفهوم شار، مواجه هستیم.
طی دوره قاجار تحولی عمده در مفاهیم تاریخی شکل میگیرد، تحولی که نه بر مبنای دگرگونی شرایط تاریخی درونی بلکه بر مبنای تغییرات شرایط برونی رخ میدهد. حضور نیروهای متقابل در همه ارکان دولت و جامعه (همچون تقابل بین سلطهگران (هیأت حاکمه و وابستگان به دولتهای خارجی) و اقشار تحت سلطه (عامه مردم) ) سبب میگردد تا هیچگاه دولت و سازمان دیوانی به مفهوم بومی و کهن آن، فرصت تشکیل نیابد. بنابراین در دوره قاجار با وجود دولت متمرکز، سازمان دیوانی و دولتی مسلط بر امور تولید، توزیع و مبادله بازسازی نمیگردد. سازمان تولیدی کشور پس از فروپاشی دولت صفوی و ایلغارهای قرن دوازدهم هجری همچنان آشفته و در هم ریخته بازمیماند. تأسیسات و تجهیزات زیرساختی از هم پاشیده شده باقی میمانند. دو جامعه شهری و روستایی به وسیله جامعه ایلی خودباخته در مقابل شکستهای دولت قاجار، از هرگونه سازماندهی درونزا بازمیمانند. وحدت کار اجتماعی کهن و تاریخی درونی در مقابل تقسیم کار اجتماعی تحمیل شده از سوی شرایط بیرونی رنگ میبازد، برای اولین بار در تاریخ طولانی خود، کشور از تحول و توسعه درونزا و بومی بازمانده و دگرگونیهای ناشی از شرایط برونی را پذیرا میشود.
از توصیفی که سیاحان از ریخت شهر و ساخت کالبدی آن ارائه میدهند، می توان نتیجه گرفت که در سراسر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی، بافت شهر و سازمان فضایی آن تفاوتهای عمدهای (از نظر ساختی و ماهوی) را با شهر دوره صفوی (مکتب اصفهان) نشان نمیدهند. بازار کماکان لولای اصلی و ستون فقرات شهر است و چون همیشه علاوه بر نقش اقتصادی – تجاری خود، مکان تظاهرات تمامی اشکال و شکلبندیهای اجتماعی-فرهنگی نیز میباشد. دسترسیهای جدا شده از بازار در مرکز محلات یکدیگر را تلاقی می کنند و محلات به عنوان مکانی نیمه مستقل در دل شهر به حیات خود ادامه میدهند. این محلات گواینکه وابستگی کهن به روستاهای همکیش، هم عقیده، هم نژاد … را از دست ندادهاند، ولی کماکان به عنوان جوامعی در خود باقی ماندهاند. نتیجه اینکه دگرگونیهای عمدهای در سیمای شهر و سازمان فضایی ان رخ نداده است. به عبارت دیگر علیرغم آنکه سازمان اقتصادی در چنبره سازمان اقتصادی جهانی گرفتار آمده است ولی سازمان فضایی آن هنوز دگرگونیهای عمدهای نیافته است (ص ۱۲۵).
اگر دولت قاجار را عصر تقابل در نظر بگیریم، میتوان دولت پهلوی را عصر تضادها برشمرد؛ تضاد بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ غربی، تضاد بین ذهنیت جامعه و عینیت تحمیل شده بر آن، تضاد بین سنتی و جدید، تضاد بین اشنا و بیگانه و در نهایت تضاد بین شهر ( که در این دوره به عنوان مظهر تمدن شناخته میشود) و روستا (به عنوان نماد عقبماندگی)، در حقیقت در حکومت پهلوی ما با «شهر وابسته» روبرو هستیم.
«شهر وابسته»، «شهر سوداگر» به سرعت به شهر «تقلید»، «شهر فریب»، «شهر نیرنگ»، و «شهر سراب» تبدیل میگردد. این شهر در پی تثبیت، تحکیم و تشویق مفاهیم کاملا بیرونی است و نه تنها در پی آشتی آن با مفاهیم درونی نیست بلکه در پی حذف مفاهیم درونی و تحول و توسعه ناشی از آنهاست. دخالت سنگین در بافت و ساخت شالودههای شهری موجود تنها به معنای ایجاد شالودهای جدید پی گرفته نمیشود، این دخالت در پی نفی شالوده موجود است. امری که تنها در فرایندی از ارزشها و بیارزشها قابل تبیین است.
«شهر تقلید» و «شهر فریب» این دوران بی آنکه از مضامین شهر صنعتی حرکت کند به تقلید شکلی مصادیق آن میپردازد. بیآنکه شرایط گذار به «نوگرایی» (مدرنیسم) را طی کرده باشد و یا اینکه عناصر و عوامل مؤثر در آن را در خود داشته باشد و یا حتی آنها را وارد کرده، و درونی نموده باشد، و بیآنکه مبانی نظریهای این تحول را درک کرده باشد، مظاهر و شکلهای مطروحه آن را نه تولید بلکه تقلید میکند. فضای شهری عرضه شده در پی چنین تقلید بر باددهنده، چیزی جز فریب و نیرنگ نخواهد بود. عینیتی خالی از ذهنیت، شکلی تهی از محتوا و ذاتی نایافته از هستیبخش (ص ۱۵۸-۱۵۷).
شهر مکان آرزوها میگردد و روستاها یکی پس از دیگری برای رفتن به سرزمین ارزوها ترک میشوند، مراکز ایالتی اولین مرحله در عبور به سرزمین آرزوها – تهران – رشد بسیاری می یابند و تهران توسعهای حیرتانگیز را تجربه میکند. با گردهم آوردن ۴.۵ میلیون نفر در محدودههای تعیین شده از سوی طرح جامع ، در سال ۱۳۵۵ ه.ش. (۱۹۷۶ م.)، تهران به کشوری در درون کشور تبدیل می شود. ناکجاباد دولت پهلوی شکل فضایی-کالبدی خویش را در تهران عرضه میدارد؛ تهران شهر آرزوها سرابی بیش نیست (۲۰۸-۲۰۷).
محسن حبیبی در فصل پایانی کتاب تأملی بر شهرسازی پس از انقلاب میاندازد. به اعتقاد وی شهر طی سالهای کنونی ترکیبی است از سه قسمت عمده: بافت قدیمی از هم پاره شده، با کالبدی گسسته که به سرعت در حال تخلیه شدن و اضمحلال است؛ مساکن کثیف، غیربهداشتی و غیرانسانی با بافتی کاملا خودبخودی، خالی از هر گونه تمهیدات زیست-محیطی و نشأت گرفته از سوداگری بر زمین در حاشیه شهر، و سرانجام محلات متجدد «با نوعی معماری کجسلیقه، پرخرج و پرطمطراق، آن هم با بافتی خودبخودی و خالی از هر اندیشه کالبدی-فضایی. شهر در هر سه قسمت خالی از ضابطه و قاعده شهرسازی و معماری منطبق بر زمان است (ص ۲۲۹).
در کتاب از شار تا شهر نویسنده در پی تحلیل فرایندی است که گذشته دور و نزدیک ما را از شار به شهر رسانیده است و آینده این دگرگونی را نیز رقم خواهد زد. بازگشت به تاریخ نه به معنای منجمد شدن در آن و تفسیر آن بلکه تحلیل و جمعبندی آن است. مراد ایجاد شار گذشته نیست، بلکه منظور شناخت شهر امروز و شهر فردا است. مسأله در مسلح شدن به ابزار نظریهای برای حرکت از گذشته به آیندهای است که در امروز جاریست.
مشخصات کتاب:
حبیبی، سید محسن (۱۳۷۸). ازشار تا شهر: تحلیل تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن تفکر و تأثر، تهران: دانشگاه تهران، ۲۳۲ صفحه مصور، نقش
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”http://www.anthropologyandculture.com/fa/easyblog/4046-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%B1″]انسانشناسی و فرهنگ[/button]