نویسنده: الیزابت گرینسپن
مترجم: احمد افلاکیان | پژوهشگر مطالعات معماری ایران
در گذشته، وقتی گفته میشد شهری «منهتنی» شده است که همهی جدارههای ویترنی قدیمی خیابانهایش حذف میشدند تا جا برای تودهی آسمانخراشهای تجاری متراکم باز شود: سانفرانسیسکو در دههی ۱۹۶۰ یا میامی در اوایل هزارهی دوم را در نظر بگیرید. با این حال اخیراً، ساکنان شهرها این اصطلاح را برای اشاره به یک پدیدهی متفاوت در شهر نیویورک استفاده میکنند.
«چگونه یک شهر را منهتنی میکنید؟». کریستابل گوث[۱]، یک شهروند نیویورکی و منشی جامعهی معماری شهر[۲] در همایشی این پرسش را دربارهی بافت سنگی بروکلین پرسیده بود: «اوّل، با قیمتی هفت یا هشت رقمی آن را میخرید. سپس نابودش میکنید- البته اگر جزو محدودهی تاریخی باشد، به جز جدارهی رو به خیابان. سپس زیر آن را با طبقات زیرزمینی جدید گسترش میدهید که میتواند شامل استخر شنا، اتاق سگ و دیگر ضروریات شود…». این لیست همین طور ادامه مییابد.
این معنای نوین «منهتنی کردن» است: شهر را تبدیل به زمین بازیِ اغنیا کردن، حتّی اگر مایهی فراموشی فقرا باشد. پس از گذشت دوازده سالی که میلیاردری شیفتهی وال استریت شهردار نیویورک بود، به نظر میرسد منهتن بیشتر برای «یک درصد[بسیار ثروتمند]» شناخته شده است تا برای مالکان معمولی. در سال ۲۰۱۲، نزدیک به ۳۹ درصد درآمد شهر به جیب همین قشر یک درصدی بسیار غنی و ساکن نیویورک رفت؛ رقمی که بنا بر گزارشی از موسسه سیاستهای مالی[۳]، در سال ۱۹۸۰، دوازده درصد بود ( بنا بر همین گزارش، شاخصترین شهر آمریکا اکنون از نظر شاخص نابرابری در حد میزان [همین شاخص] در سوئیس است). با گرانتر شدن شهرها در دو سوی سواحل و کمشدن توان طبقهی متوسط و کمدرآمد برای تأمین معاش آن، منهتن به طور روزافزونی معیار آن چیزی میشود که باید از آن حذر کند.
در بوستون که ساکنان آن برای اولین بار در طی بیست سال گذشته در حال آماده شدن برای انتخاب شهردار جدیدی هستند، یکی از بحثهای زندهی رأی دهندگان دربارهی ازدیاد مجتمعهای اعیانی و غیاب خانههای مقرون به صرفه است. در طول یک مناظرهی مقدماتی در ماه آگوست، تعدای از کاندیداها به این امر اشاره کردند که بوستون در حال تبدیل شدن به «شهرِ افراد بسیار ثروتمند و بسیار فقیر است.». همین مسأله در سرتیتر یکی از روزنامههای محلّی انعکاس یافت: «کاندیداها وعده میدهند که مانع تبدیل شدن بوستون به منهتنی دیگر شوند.»
در همین حین، در سان فرانسیسکو، دو گزارهی ب و ج از پرچالشترین طرحهای شهریای هستند که در ماه نوامبر به رای گذاشته خواهند شد. در این رأیگیری، رأیدهندگان طرح توسعهدهندگان را مبنی بر تخریب پارکینگ اسکله و زمین تنیس خصوصی و جایگزین کردن آن با بیش از صد مجتمع اعیانی با قیمت پنج میلیون دلار به ازای هر واحد را بررسی خواهند کرد. ادوین ام.لی[۴]، شهردار شهر، از حامیان این پروژه است چرا که بنا به گفتهی او، باعث افزایش درآمد مالیاتی شهر میشود. با وجود این بسیاری از ساکنان شهر بر علیه این طرح دست به مخالفت زدهاند، چرا که معتقدند دید عمومی به اقیانوس را مسدود میکند و تعداد مسکنهای گران قیمت را در شهری که نیازمند خانههای مقرون به صرفه است، افزایش خواهد داد.
در میانهی این مباحثات دربارهی این پروژه تابستان امسال، کریس تیسی[۵] پست وبلاگی شدیداللحنی منتشر کرد که در آن به مرفهسازی سانفرانسیسکو و لشکر صاحبان کمپانیها و کارآفرینان و اپلیکیشنسازها حمله کرده است و آنها را «ثروتمند و صاحب امتیاز و محق یا کلاش[هایی که] تا جایی که بتوانند تلاش میکنند تا ثروتمند، صاحب امتیاز و محق شوند»، توصیف کرده بود. او پیشتر هم رفته بود و گفته بود «هنجارهای فرهنگی نیویورک از این نوع اقدامات نفرتانگیز حمایت میکند. اما اینجا سانفرانسیسکو است و سانفرانسیسکو مکان خاصی است».
ساکنان منهتن نیز در حال گرویدن به جرگهی جریان ضد منتهنی هستند. ساکنان نیویورک نیز مثل ساکنان بوستون، به زودی شهردار جدیدی را بعد از بیش از یک دهه انتخاب خواهند کرد. در انتخابات مقدماتی دموکراتها، آنها از بیل دی بلاسیو[۶] و کمپین او با شعار «داستان دو شهر» حمایت کردند. در سخنرانی اوایل ماه جاری که توسط گروه همکاری برای نیویورک[۷] بهتر حمایت شده بود، دی بلاسیو گفت که نیویورک «شهری است که برای نخبگان شهری ما بسیار پربهره بوده، اما میلیونها نیویورکی دیگر را فراموش کرده است.» او ادامه داد: «وقتی بسیاری از نیویورکیها به خاطر هزینه از شهر خود بیرون رانده میشوند، [این موضوع] دیگر صرفاً مسألهای در بین سایر مسائل نیست، بلکه این بحران توان مالی است.»
نابرابری رو به افزایش شهر بسیار پیشتر از این پیشبینی شده بود. در اوایل دههی نود [م.]ّ، جامعهشناسان شهری واژهی «شهر دوگانه[۸]» را با ارجاع به اختلاف ثروت رو به افزایش بین ثروتمندان و فقیران در بسیاری از شهرها تبیین کرده بودند. این هفته در مصاحبهای، ساسکیا ساسن[۹] جامعهشناسی از دانشگاه کلمبیا، این امر را «خالی کردن از [طبقهی] متوسط» نامید. ساسن در اوایل دههی نود، مباحث خود را با عنوان «شهر جهانی» و پس از آن «شهرها در اقتصاد جهانی» منتشر کرد. این متون، بر اساس دادههای حاصل از دههی ۸۰، نشان میدادند که در کانونهای مالی عمده نظیر نیویورک که در آنها اقتصاد تولیدی در حال کمرنگ شدن بود، ثروت شهروندان بسیار قطبی شده بود. این امری جهانی است که در بسیاری از شهرها از جمله در لندن، توکیو، و شیکاگو با حدود متفاوتی در حال وقوع بوده است. مشاوران و تجار ثروتمند این شهرها، نیازمند کارگران ارزان قیمت به عنوان تمیزکار و نگهبان امنیتی بودند تا در دفاتر آنها کار کنند، در حالی که اشتغال طبقهی متوسط از بین رفت.
من با ساسن صحبت کردم تا ببینم نظر او دربارهی محبوبیت نظریات و ایدههایش که در طول دو دهه منتشر شده است، چیست. او پاسخ داد که به نظر او، صحبت کردن شهرداران و رأیدهندگان از روند قطبیشدن، تا حدی به دلیل بالا رفتن دوبارهی قیمت مسکن در نیویورک، سانفرانسیسکو و دیگر شهرها پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ است. او همینطور اعتقاد دارد که در اثر بحران مالی برای جوانان «فضایی خلق شده» است که بهطور مشخص نگرانیهای آنها دربارهی مصائب بلندمدت اقتصادی را انعکاس میدهد. او میگوید: «قبلاً این طور به نظر میرسید که این حرفها نالهکردن است. مردم میگفتند در مورد چه دارید حرف میزنید؟ اقتصاد عالی است، نگاهی به این همه فروشگاه پرزرقوبرق کنید». امروز، کمتر کسانی میان ما، بوتیکهای پرزرقوبرق و تعینات اقتصادی سالم و عادلانه را با هم اشتباه میگیرد.
منبع: نیویورکر
صفحهی اصلی پروندهی «اقتصاد مکان»
[divider]پینوشتها[/divider]
[۱] Christabel Gough
[۲] Society for the Architecture of the City
[۳] Fiscal Policy Institute
[۴] Edwin M. Lee
[۵] Chris Tacy
[۶] Bill de Blas
[۷] Association for a Better New York
[۸] the dual city
[۹] Saskia Sassen