محمدکریم پیرنیا؛ در جست‌وجوی معماری ایرانی

نویسنده: علی پوررجبی |  دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران،‌ دانشگاه تهران


محمدکریم پیرنیا از خانواده‌ای نایینی در شهر یزد و در سال ۱۲۹۹ متولد شد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهر یزد و در دبستان مبارکه‌ی اسلام و دبیرستان ایرانشهر به‌‌پایان رساند. او سال ششم دبیرستان را در ساختمان تازه‌یه‌ی مدرسه‌ی ایرانشهر گذراند که ماکسیم سیرو طراحی کرده بود. پدرش نقاش و معمار بود و علاقه به معماری در خانواده‌شان وجود داشت. آن‌گونه که او در خاطراتش می‌گوید در کودکی و نوجوانی از مدرسه فرار می‌کرد و در بناهای تاریخی یزد پرسه می‌زد. در نوجوانی با استادان معماری یزد آشنا شد و چیزهایی از آن‌ها آموخت. در سال ۱۳۱۷ در کنکور هنرستان و مدرسه‌ی عالی معماری که بعدها همان دانشکده‌ی هنرهای زیبا شد شرکت کرد و جزو هفت نفری شد که در این دانشکده پذیرفته شدند. از هم‌دوره‌ای‌های مشهور پیرنیا در دانشکده می‌توان به هوشنگ سیحون اشاره کرد. پیرنیا که به معماری ایرانی علاقه داشت از ترسیم اوردرهای یونانی که جزو برنامه‌ی درسی دانشکده بود سر باز زد و سرانجام بعد از مدتی تحصیل در دانشکده طی اختلافاتی که با گدار، رئیس دانشکده، پیدا کرد دانشکده را برای همیشه ترک کرد و به‌گفته‌ی خودش به‌دنبال پیرمردهای معماری رفت که در آن زمان هنوز زنده بودند.

پس از خروج از دانشکده به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در آنجا شروع به ساخت مدرسه کرد. در این دوره از فعالیتش ۳۳۳ مدرسه ساخت که هنوز استفاده می‌شوند. مدارس پیرنیا با سرعت بالا و قیمت ارزان ساخته می‌شد. به‌گفته‌ی خودش طی سه ماه ده تا پانزده مدرسه و با پول دو مدرسه شش مدرسه می‌ساخته است. در سال ۱۳۴۴ به وزارت فرهنگ و هنر و سازمان حفاظت آثار باستانی منتقل شد و در احیا و بازسازی بسیاری از بناهای تاریخی نقش داشت. ازجمله‌ی این بناها می‌توان به سردر باغ فین کاشان، مسجد جامع ورامین، سردر شاه عبدالعظیم، مسجد کبود تبریز و باغ دولت‌آباد یزد اشاره کرد. او از ۱۳۴۴ به بعد با این‌که مدرک دانشگاهی نداشت برای تدریس و تحقیق به دانشگاه‌های تهران و علم‌وصنعت دعوت شد و تا پایان عمرش در سال ۱۳۷۶ به کار تدریس در دانشگاه اشتغال داشت.

فعالیت پیرنیا در عرصه‌ی معماری را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد. نخست، مدارسی است که ساخته است. پیرنیا با اینکه به معماری ایرانی علاقه داشت در ساخت این مدارس از عناصر معماری ایرانی استفاده‌ی زیادی نکرده است. او بر این عقیده بود که «نباید ادا درآورد … برای معماری ایرانی و اسلامی ادای معماری زمان صفویه را درآوردن غلط است»[۱].دسته‌ی دوم فعالیت‌های پیرنیا مربوط به دوره‌ای است که در سازمان حفاظت از آثار باستانی در مرمت آثار تاریخی نقش داشته است و دسته‌ی سوم فعالیت‌های او تحقیقات و پژوهش‌هایی است که عمده‌ی شهرت پیرنیا از آن‌هاست. کارهای پژوهشی او به تدوین اصول پنج‌گانه‌ی معماری ایرانی و دوره‌بندی جدیدی از معماری ایران منجر شد که تا آن زمان سابقه نداشت.

[divider]پی‌نوشت[/divider]

 

پیرنیا، محمدکریم (۱۳۸۹). تحقیق در معماری گذشتۀ ایران، تدوین غلامحسین معماریان، تهران: سروش دانش. صص ۲۲-۲۳.

[۱]

مطلبی دیگر
مشکل شهرهای «سرگرم‌کننده»