نویسنده: امیر نجفی | دانشجوی کارشناسی ارشد معماری مسکن دانشگاه علموصنعت
پیاده حدفاصل میدان ولیعصر تا خیابان کارگر را قدم میزنم؛ در بلواری که زمانی الیزابت نام داشت و اکنون کشاورز، بعد از طیِ دویست متر به دو برج بتنی میرسم. شاید اگر روزی هشدار زلزلهی هفت ریشتری تهران عملی شود، ساکنان این برجها زنده بمانند : برجهایی مسکونی با نماهایی از جنس بتن که بر پاشنهای استوارند، صدمتر جلوتر ساختمان وزارت کشاورزی پیداست، ساختمانی با نمایی شیشهای که بر صفهای نشسته است. اگر همین مسیر را ادامه دهم و خیابان کارگر را بالا روم به موزهی فرش میرسم. بنایی دوطبقه، سفید و -شاید بتوان گفت- با الهام از معماری ایرانی. کسی که تاریخ معماری معاصر را خوانده باشد با دیدن این ساختمانها به ترتیب یاد لوکوربوزیه، میس وندروهه و اسکار نیمیر خواهد افتاد. اما معمار این سه ساختمان یک نفر است، معماری با روحیهی کاملا مدرن که شاید با گذر زمان جذب معماری ایرانی شد، اما دور شدن او از خانه این روند را ناقص گذاشت. از مراجعه به منابع خارجی برای رفع ضعف پروژههای خود دریغ نمیکرد اما نشنیدهام که به پروژههایش انگ کپی بودن بزنند. مسیر بلوار کشاورز به خوبی او را معرفی میکند: معماری با علاقهی زیاد به بتن، تاکید برعملکرد، عدم توجه به زمینه ( البته در کارهای اولیه) و توجه به عملکرد سازه. میگویند که در بلندمرتبهسازی اصول ضدزلزله بودن را عرضه و معرفی کرد.
سهیلا بسکی، در مقدمهی مصاحبهای که با او برای جایزه معمار انجام داده، فرمانفرمایان را اینطور معرفی میکند: « فکر کنم همه ایشان را میشناسید. عبدالعزیزفرمانفرمایان را. اگر نخواهیم بنیانگذار نظام مهندسی جدید در کشور بنامیم، یکی از بنیانگذاران آن است. ..». او بنیانگذار نخستین دفتر « مهندسان مشاور» است. عبدالعزیز فرمانفرمایان در سال ۱۲۹۹ در خانوادهای اصیل و صاحبنام به دنیا آمد. پدرش از نوادگان عباس میرزا بود، مادر نیز از خانوداههای بزرگ کرمانشاه. شاید همین جایگاه والای خانوادگی و تمکن مالی بود که او را در زمرهی نخستین معماران تحصیلکرده در اروپا قرار داد. او تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۰ در دانشکدهی بوزار به پایان رساند و در همان سال به ایران بازگشت. پس از بازگشت در گاراژ خانهی پدری شروع به کار کرد و چندی بعد در یکی از آتلیههای دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، زیر نظر مهندس فروغی به کار و تدریس اشتغال یافت. در همان سالها بود که مسجد دانشگاه تهران را طراحی کرد. پس از مدتی با تصویب قانون « منع مداخله» که بر اساس آن کارمندان دولت نمیتوانستند طرف قرارداد دولت باشند، به دلیل داشتن دفتر خصوصی، از تدریس در دانشگاه انصراف داد.
فرمانفرمایان در بین سالهای ۱۳۳۰ الی ۱۳۵۷ پروژهای زیادی چه در سطح ملی و چه در سطح محلی طراحی و اجرا کرد. مجموعهی ورزشی آزادی، مسجد دانشگاه تهران، فرودگاه مهرآباد، موزهی فرش، ساختمان وزارت کشاورزی، برجهای شهستان پهلوی (بنیاد مستضعفان فعلی)، ساختمان پست و تلگراف و تلفن، ساختمان بانک کار، برجهای سامان و پاویون ایران در نمایشگاه بینالمللی مونترال از پروژههای او هستند که هرکدام گوشهای از تواناییهای او را نشان میدهند. تهیهی نقشهی جامع شهر تهران نیز از کارهای او در حوزهی شهری است. شاید باید به حق او را مهندسِ معمار نامید.
صفحهی اصلی پروندهی «۱۳ روز، ۱۳ معمار و شهرساز»