نویسنده: رابرت هانزیکر
مترجم: الهه اصدقی
زمین را بدون تفاوت دمایی میان خط استوا و قطب شمال تصور کنید. این همان چیزی است که ۱۲ میلیون سال پیش، هنگامیکه در قطب شمال و جنوب یخی وجود نداشت، اتفاق افتاده است. بر اساس نظرات پروفسور جیمز اندرسون از دانشگاه هاروارد، میزان کربن در اتمسفر در حال حاضر دقیقاً بهاندازهی ۱۲ میلیون سال پیش است. شواهد و مدارک این ادعا کاملاً اثباتشده و غیرقابلانکار است.
این بدان معناست که سقوط بزرگ هماکنون آغاز شده است.
و ما تنها ۵ سال فرصت داریم تا این مشکل را رفع کنیم وگرنه مجبور به تحمل دنیای گنزو[۱] خواهیم بود.
هضم این موضوع بسیار دشوار است!
سناریویی که بیان شد، تفسیری از صحبتهای جیمز اندرسون در دانشگاه شیکاگو در ژانویه ۲۰۱۸ بود که در هنگام دریافت مدال بنتون برای خدمات عمومی برجسته و نیز تحقیقات پیشگامانهاش که منجر به پروتکل مونترال در سال ۱۹۸۷ برای کاهش آسیب به لایه اوزون شد، ایراد گردید.
در آن هنگام، اندرسون مؤثرترین نیرو در مهمترین واقعهی تاریخ شیمی جو، یعنی کشف و تشخیص سوراخ لایه اوزون در قطب جنوب که منجر به نگارش پروتکل مونترال شد، بود. بدون این کشف، مشکلات منتج از سوراخ لایهی اوزون، نتایج مصیبتباری برای کره زمین در پی داشت.
لایه اوزون یکی از حساسترین و ظریفترین جنبههای سکونت پذیری کره زمین است و از تمام گونههای حیات در این کره خاکی در برابر اشعهی مضر UV حفاظت میکند. اگر بهصورت فرضی لایه اوزون میتوانست تا سطح زمین پایین آمده و بر روی آن گسترده شود و مولکولهای پراکنده و جدا از هم آن در کنار یکدیگر قرار گیرند، ضخامت آن حدود یکهشتم اینچ و یا بهاندازه ضخامت دو سکه میشد. همین لایه، انسان و سایر موجودات را از خطر سوختن محافظت میکند چراکه قادر به جذب ۹۸% اشعه فرابنفش رسیده به زمین است.
اکنون جیمز اندرسون، استاد دانشگاه هاروارد در رشته شمی جو، هشدار میدهد فرض این موضوع که با کاهش یا متوقف کردن انتشار گازهای گلخانهای میتوان از غول سرکش گرمایش جهانی رهایی یافت، احمقانه خواهد بود.
بر این اساس تنها راهی که بشر میتواند خود را از چاه گرمایش جهانی و تغییرات آب و هوایی بیرون بکشد، راهی نظیر تلاشهای انجامشده در جنگ جهانی دوم است، با حذف کربن از صنایع و پاکسازی جو از آن ظرف مدت پنج سال. موقعیتی بسیار وخیم که نیازمند تلاشهایی جهانگستر نظیر برنامه مارشال[۲]، به انضمام زانو زدن و دعا کردن است.
علاوه بر اینها اندرسون معتقد است شانس باقی ماندنِ یخهای دائمی قطب شمال بعد از سال ۲۰۲۲ صفر است. همین حالا هم ۸۰% این یخها از بین رفتهاند. مشکل اینجاست: بدون یخهای قطبی که برای هزاران سال از خروج گاز متان محبوس شده در دلشان جلوگیری کردهاند، قطب شمال تبدیل به کابوس متان خواهد شد. این موضوع همچون بیدار شدن غول گرمایش جهانی و خروج آن از دل زمین است. بدبختانه گروهی از دانشمندان برجسته در بریتانیا نیز این موضوع را تائید کردهاند.
فرضیات پروفسور اندرسون در این زمینه بهاندازه نظراتش در مورد لایه اوزون صحیح است. حالا ما چهکاری میتوانیم انجام دهیم؟ بزرگترین اقتصاد جهان که بیشترین تأثیر را بر روی بیوسفر داشته است، تحت نفوذ و رهبریِ گروهی ضد دانش است. در حقیقت گروه ترامپ در حال بیرون راندن دانشمندان از گردونه مدیریت و تصمیمگیری است. فرانسه در حال اجرای برنامه «دوباره زمینمان را باعظمت کنیم» است و ۱۳ نفر از ۱۸ دانشمند اصلی در این زمینه در فرانسه، از ایالاتمتحده هستند.
دنیا نمیتواند تحت رهبری آمریکا ادامه دهد. در حقیقت دقیقاً از زمانی که آمریکا سرعت استفاده از سوختهای فسیلی را بهصورت بیسابقهای افزایش داده، تخریب و نابودی بیوسفر نیز شروع شده است. رهبری فرد و کشوری خودسر و متکبر میتواند عملی بهشدت مرگبار باشد.
دونالد ترامپ معتقد است که توافق پاریس در سال ۲۰۱۵ میتواند به تجارت آمریکا ضربه بزند چراکه عمل به این توافقنامه نیازمند کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای است و این امر هزینهبر خواهد بود؛ اما او اشتباه میکند. تجارت آمریکا و عقاید نئولیبرالی، وضعیت آبوهوا را به این روز انداخته و در همین حین هرم معکوسی از ثروت ساخته که تمام بافت اجتماعی- سیاسی- اقتصادی آمریکا را نابود میکند. این موضوع همچون ضربهای دوطرفه در بوکس است، (۱) نادیده گرفتن و آسیب رساندن به بیوسفر چراکه «توجه به زمین» نیازمند هزینه زیادی است که باعث کاهش سود شرکتهای بزرگ میشود و (۲) حرکت روبهجلوی توسعه بهصورت زیر قیمت، یعنی با این کار کارگران آمریکایی به دلیل تغییر مکان کارخانههای این کشور به کشورهایی با دستمزد پایین نظیر چین، مکزیک و تایلند، بیکار میمانند. چه چیزی میتواند برای کارگران آمریکایی بدتر از رقابت با این موضوع باشد درحالیکه در یک بیوسفر پرخطر نیز زندگی میکنند؟ درواقع آمریکاییها هم کار خود را ازدستدادهاند و هم بیوسفر را. این موضوع بخشی از دلیل این موضوع است که چرا طبقه متوسط آمریکا در حال نابودی است و بیشازپیش به کارتهای اعتباری وابسته شده است.
رهبران آمریکا اشتباهات بزرگی با درآوردن کیف پول از دستان طبقه متوسط آمریکا و نیز آسیب به بیوسفر مرتکب شدهاند که نیازمند تغییرات اساسی است، نظیر آنچه در فرانسه در اواخر قرن هجدهم، زمانی که هزاران نفر از اشراف متکبر فرانسه در خیابانها به دار آویخته شدند و نیز انقلاب آمریکا (۸۳- ۱۷۷۵) زمانی که آمریکاییان از دیوانگیهای جرج سوم به ستوه آمده بودند انجام پذیرفت. با این تفاوت که شاه جرج اولین پادشاه بریتانیایی بود که به مطالعه علوم مختلف علاقه داشت. البته این پادشاه از شیدایی یا مانیای حاد نیز رنج میبرد.
خبر خوب اینکه هر رویداد منفی یک جنبه مثبت نیز دارد: رهبریِ بیمنطق، مغرور و احمق اغلب بهصورت یک کاتالیزور برای تغییرات اساسی و انقلابها در بافت اجتماعی- سیاسی- اقتصادی جامعه عمل میکند. این موضوع در طول تاریخ به کراّت مشاهده شده است. دلایل این موضوع بهاندازه کافی روشن و بدیهی است. رهبریِ بیمنطق تمام دملها را به سطح آورده و برای همه مردم نمایان میسازد. کمبودها و نابرابریها نهتنها در معرض دید قرار میگیرند، بلکه همچون پتکی آهنین بر سر شهروندان فرود میآیند. ناگهان مردم از خواب غفلت خود بیدار شده و فرد نالایق را بیرون میاندازند. در زمان لویی شانزدهم[۳] در فرانسه، سر او قبل از ریختن هزاران نفر از مردم به خیابانها بریده شد. در زمان جرج سوم، بیمنطقی او منجر به انقلاب آمریکا شد. هردوی این رهبران بهعنوان یک کاتالیزور برای تغییرات بنیادین عمل کردند. در این روزها دملها اینها هستند: (۱) نئولیبرالیسم جهانی با پیامد نابرابری که در حال از میان بردن بیش از ۹۰% جامعه است و تنها یک درصد جامعه تمام تصمیمات را میگیرند و (۲) سوءاستفاده از سوختهای فسیلی که چنان کره زمین را آلوده ساخته که زمین در حال از دست دادن نفَس خویش است (پژوهشهای جدید نشان میدهد گرمایش جهانی از بین برنده اکسیژن است). اکنون در میان تعداد زیادی از کاتالیزورها، یک کاتالیزور قدرتمند وجود دارد!
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] Gonzo World
[۲] Marshall Plan
[۳] انقلاب کبیر فرانسه در زمان او به وقوع پیوست
منبع:[button color=”red” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://www.counterpunch.org/2018/02/19/there-is-no-time-left/”]Counterpunch[/button]