از میان انتقاداتی که به بنای فعلی مجلس شورای اسلامی وارد میشود، یکی فراماسونری بودن آن است که همیشه برد رسانهای بیشتری نیز داشته است. این اتهام همیشه شامل ساختار هرمی بنا بوده و معمولاً در همین حد متوقف میشد ولی انتشار تصویری عمودی از بنا و انطباق زاویه قائمه پلان آن با زاویه قائمه نماد گونیا و پرگار فراماسونرها، در فضای مجازی موج جدیدی از گپ و گفت های غیر معمارانه را شکل داد که از یکسو به رمانهای پلیسی شباهت مییافت و از دیگر سو به ترجمههایی نفسگیر در باب هرمنوتیک. اینجانب نیز در یکی از این بحثها این سؤال را طرح نمودم که نظرتان درباره بنایی که معماری اسرائیلی تبار طرح و اجرایش را به عهده داشته، پلان آن نیز چنین زاویهای دارد و امروزه توسط آل سعود حراست میشود چیست؟ بنایی که سه ستون مخفی نیز در دل خود دارد و عدد کذایی سه نیز که خب کاملاً شناسنامهدار است و دیگر آنکه سنگی سیاه که شباهتی به علامت یکچشم لوسیفر دارد در گوشهای از آن تعبیهشده است. بلادرنگ استقبال بسیاری صورت گرفت که بانام بردن از حضرت ابراهیم خلیلالله (ع) بهعنوان معمار و کعبه بیتالله احرام بهعنوان آن بنای مذکور، بدل به انکار و توهین و تمسخر شد. هرچند اینگونه بحثها همیشه و همیشه در فضای رسانههای الکترونیک فارسی بهصورت موجهای ادواری حضورداشته، اما رسانههای مکتوب و بهخصوص نشریات و شخصیتهای آکادمیک از موضعگیری در برابر چنین بحثهایی پرهیز کردهاند تا دامن به گلآلوده نکرده باشند. اما تداوم این سخنان را بهصورت پیشنویسها و حتی مصوباتی در حوزه منظر شهری در برخی شوراها شاهدیم که ضرورت ورود، تدبر و قلمفرسایی از سمت آگاهان به این امر را به جدیت آشکار میکند.
از آن روز که بنایان آزاد برای آموزش فنی دستیاران و بعدتر تربیت اخلاقی و فکری آنان تشکلهای صنفی خود را بنا کردند، این انتظار وجود داشت که معماری این لژها به نحوی بیانکننده ایدهها و تشخص معمارانه آنها باشد. از سوی دیگر این نیاز نیز وجود داشت که برای معنا بخشی به جامعه تازه شکل یافته، ارجاعی ارزشی به ماهیت شغل معمار صورت پذیرد که عطف به میراث کتاب مقدس، قدیمیترین معمار تقدیس شده، سازنده هیکل و یا معبد حضرت سلیمان (ع) بود. این شد که پرداختن به نشانههای نقلشده در متون مقدس و استخدام عناصر باستانی معماری ارض مقدس که تحت تأثیر سبک شناسانه مصر باستان بود، تبدیل به ضابطهای طراحانه در احداث لژهای فراماسونری شد . این اصول را میتوان در منشورهای مکتوب و رسمی نشر شده از جانب این گروه نیز مشاهده کرد. در اساسنامه رسمی لژ اعظم انگلستان که نخستین لژ در این مقیاس و با این دامنه نفوذ بود در سال ۱۷۲۳ حفظ و بهرهگیری از عناصر باستانی در جغرافیای فرهنگی خاص هر لژ تازه تأسیس، قانونی غیرقابل تخطی شمرده شده است. دکتر آلبرت مک کی نیز در ۱۸۵۶ در نخستین اثر تألیفی تحلیلی پیرامون فراماسونری و عقاید آن، تاریخگرایی در معماری را اولین اصل از اصول بیستوپنج گانه لژها ذکر کرده است .
اگر نگاهی جستجوگرانه به نشانههای ذکرشده در باب فراماسونری در منابع فارسی بهخصوص در فضای مجازی داشته باشیم با انبوهی از ستونها، سرستونها، اشکال هندسی، اعداد یکتا چندرقمی، رنگها، نقشها و طرحها مواجه خواهیم شد که تصمیمگیری در باب اینکه بهراستی نشانه قطعی یک بنای فراماسونری چیست را دشوار میکند. ریشه این تشویش در استقلال ساختاری لژهای فراماسونری از هم و تصمیمگیری جداگانه آنها برای بهکارگیری و بروز این نشانهها در قامت بناست. نگاهی به این تصویر از معبدی فراماسونری در تورنتوی کانادا این حقیقت را به ما مینمایاند که این بنا با متر و معیار هیچکدام از فراماسونرشناسان وطنی انطباق ندارد. تنها در بازشوی سمت راست تصویر، بهصورت نمادین از دو ستون به یادبود ستونهای معبد سلیمان استفادهشده است که این نیز بنا به کاربری عبادی بناست و همین نیز گهگاه در لژها دیده نمیشود.
بااینحال اما در رجوع به مصاحبه یکی از اثرگذاران در حوزه منظر شهری پایتخت با فرمولی صریح و روشن درباره بناهای فراماسونری مواجه میشویم، بر این اساس که معماری فراماسونری مبتنی بر مثلث و معماری اسلامی مبتنی بر دایره است. ایشان گنبد را مبتنی بر دایره و هرم را مبتنی بر مثلث معرفی میکنند. اگر از لژهای عمدتاً گنبد دار آمریکایی صرفنظر کنیم، قضاوت درباره این گزاره بازهم دشوار به نظر میرسد. هرمهای باستانی مصری که پایه نسبت دادن هرم به فراماسونرها به شمار میروند در برش افقی مربع و در برش عمودی مثلثاند. گنبد نیز در برش افقی دایره و در برش عمودی طاقی شکل است. اگر صاحبنظر محترم قاعده بنا را شرط میگیرد که باید پذیرفت هرم قاعده مربع دارد و نه مثلث و چه آنکه فضای گنبد خانه ما نیز قاعده مربع دارد. اما اگر برش عمودی و به طبع نمای شهری بنا مقیاس داوری است، گنبد بههیچوجه دایره نیست. نگاهی به کروکیهای خامدستانه دانشجویان تازهوارد معماری از ابنیه تاریخی بهخوبی آشکار میکند که در ترسیم شکل گنبد، در چشم تربیت نیافته و هنوز عوامانه آنها گنبدها به مثلث نزدیکترند.
اجازه بدهید به نخ تسبیح بحث برگردیم و نگاهی داشته باشیم به تصویر منتشرشده دیگری درباره بهکارگیری ستاره صهیونی حضرت داوود(ع) در بنای معظم مجلس شورای اسلامی که این بار در نگاهی آشکارا عیب جویانه از سوی برخی، ایدههای پلید طراح را یکبهیک آشکارتر میگرداند.
پرسشی جدی که از شمای مخاطب دارم آن است که تا پیش از مواجه با تصویر فوق، هرگز در بازنماییهای متعدد روزانه فضای مجلس در رسانههای خبری و یا در مراجعه حضوری به این بنا هرگز این گمان به ذهنتان خطور کرده بود که هندسهای مخفی در صحن مجلس وجود دارد؟ و آیا آن چیزی که به چشم نمیآید و احساس نمیشود میتواند تأثیری بر مخاطب بگذارد و در ادامه این زنجیره باید پرسید چیزی که بر مخاطب بیاثر است، آیا تعمدی طراحانه میطلبد؟
بگذارید نه با این شدت عیبجویی برای پیدا کردن ستارههای داوود پنهان در نقش بناها، بلکه بسیار سادهتر، توجه شما را بهکارگیری شمسه شش پر و مسدس اسم جلاله الله در مساجد معظم ایرانی جلب کنم. به گمان شما معماران مسجد وکیل شیراز و یا جامع یزد اولین فراماسونرهای ایرانی بودهاند؟
و آیا معمار مسجد جامع اصفهان در یک پیشگویی تاریخی مزاحم نقش صلیب شکسته نازی را به ستاره شش پر یهودی به تصویر کشیده است؟ و یا طبق همان سناریوی پیشین سعی داشته برتری نهایی صهیونیزم بر نازیسم را بازنمایی کرده و ازجمله معتقدین به وقوع هولوکاست بوده است؟
این مرثیه میتواند با پردههای رنگین دیگری از جهالت ادامه پیدا کند اما ترجیح می دم مخاطب فرهیخته را متوجه نظر پژوهشگران جدی و عالم درزمینهٔ استخدام این نشانه از سوی صهیونیستها بگردانم. حجتالاسلاموالمسلمین علی جدید بناب در اثر عمیقشان با عنوان ” عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام ” در فصلی با عنوان ” جعل هنر و معماری اسلامی” بهتفصیل بهرهگیری سودجویانه صهیونیستها را از این نشانه تاریخی توضیح داده و با ارجاعات گوناگون به متفکران و متخصصین این امر در دیگر جوامع اسلامی همچون دکتر محمد ابو غدیر، دکتر صلاح بهنسی، دکتر انور ابراهیم و دکتر احمد الزیات بر این نکته پافشاری میکند که بهرهگیری صهیونیستها از این نشانه نباید موجب دلزدگی مسلمانان در بهرهگیری از این نقش اصیل هندسه اسلامی گردد و با بهکارگیری آن بهکرات باید از مصادره آن به نفع دشمن جلوگیری کرد . آیا این همان نگاه تهاجمی مطلوب ما در عرصه جنگ نرم نیست که بهجای موضع دفاعی در برابر تهاجم فرهنگی با یک دیپلماسی فعال فرهنگی، چیرگی و استیلای خود را توسعه بخشیم؟
بگذارید برگ دیگری از این نگاه را در ماجرای تخریب پوشش موقت میدان انقلاب دنبال کنیم. ماجرا ازآنجا شروع شد که برخی خبرگزاریها شروع به تکثیر خبری کردند که از بهرهگیری ستاره شش پر در طراحی نقش این پوشش موقت خبر میداد. پسازآن کار به انتشار بولتن در نماز جمعه تهران رسید و با حرکت دادن دسته نمازگزاران بهسوی این طرح، ضربالاجلی برای تخریب آن در نظر گرفته شد. طرحی که با هزینه بیتالمال اجراشده بود، با هزینه بیتالمال تخریب و با مجدد با هزینه بیتالمال جایگزین گردید. اما بیآنکه بخواهیم به نگاه غیرتمندانه جامعه اسلامی خویش خردهای بگیریم، بگذارید این سؤال درگوشی را از وجدان خود بپرسیم که نقش بهکاررفته در این تصویر بیشتر ستاره صهیونی را آشکار میکند یا طرحهایی که پیشازاین در باب مساجد تاریخی ایران مرور کردیم؟ پروفسور یورگ کورت گروتر در کتاب زیباییشناسی در معماری در باب الگوهای تزئینی تأکید میکند که در نگاه نخست نقوش پنهان در فضاهای خالی میان نقشهای مثبت قابلشناسایی نیستند و تنها در صورت توجه و تمرکز و یا پیشآگاهی در باب آن، چشم قابلیت تشخیص آن را مییابد . بر این اساس گمان میکنید میدانی شلوغ و پرازدحام که نزدیکترین مشاهدهکنندگان این نقش در آن، رانندگان در حال چرخش به دور این گنبد کمخیز و افقی شکل بودهاند، چقدر میتوانستهاند پیش از تبلیغات رسانهای در باب آن، متوجه خطای طراحی در این رابطه شده باشند؟
بگذارید سطح سخن را از بگم بگم های معمارانه به چند پرسش بنیادین ارتقاء دهیم. اگر فرض را بر تعمد چنین رخداد هایی در طرح بناهای معاصر بگذاریم و آنان را به صدق، نشانههایی فراماسونری بدانیم، با این پرسش مواجه میشویم که این نشانهگذاری در پی چیست؟ آیا کسی می خواد پیامی پنهانی را به مخاطبی ویژه انتقال دهد؟ خب چرا از ایمیل استفاده نمیکند؟ آیا درصدد انتقال پیام به مخاطب عام و ناآگاه است؟ که اگر چنین باشد، مگر نه آن است که نشانه، مشتمل بر دالی است که بر مدلولی دلالت میکند ؟ ذهن سامان نیافته و شرطی نشده مخاطب با برخی نشانهها، نمیتواند محملی معنادار برای آنها باشد و باید پذیرفت که ازنظر او هرم رأس برخی ساختمآنها تنها سقفی شیبدار و برخی طرحها تنها نقوشی هندسی هستند، بیهیچ معنای ضمنی. مگر آنکه ما شروع به توضیح و تشریح پیامهای قابل انضمام به آنها کرده و نقوش را باردار کنیم.
بگذارید بهصراحت سخن بگویم و این اخطار را به قلمفرسایان این حوزه داشته باشم که بسیاری از طرحها، تا پیش از آنکه ما زبان به سخن بگشاییم، نه فراماسونری هستند، نه صهیونیستی و نه شیطان پرستانه. طراحی فرآیندی نیست که با احداث بنا به پایان برسد و لایههای معنایی افزودهشده به بنا، بخش ممتد فرآیند طراحی یک بنا را تشکیل میدهد. آیا این ما نبودیم که از برج شهیاد ساختهشده به سفارش محمدرضا پهلوی، برج آزادی ساختیم و هرساله حضور مردم در پای آن خاطره قیام و خون را زنده نمیکند؟ آیا میدان شاه و مسجد شاه را که مایه تفاخر سلطنت بود به میدان امام و مسجد امام مبدل نساختیم؟ پس بگذارید گله گذارانه سؤال کنم که این چه بیماری و یا چه دکانی است که ما را وا می دارد تا مدام ساخته های خودمان را مفت و مجانی بدل به داشته های دشمن کنیم؟ چه مزیت و بهره ای جز اغراض سیاسی و گروهی و یا حق التحریرهای قلیل و کثیر وادارمان میکند به تولید محتوای بیپایه و اساس بپردازیم؟ اینکه مثلث را از منظر شهریمان حذف کنیم، جز آنکه یکی از سه شکل پایه افلاطونی را از جعبهابزار طراحی معماران حذف کند و توان تنوعبخشی آنان را یکسو کاهش دهد، چه بهره دیگری دارد؟ و آیا منظر شهری را میتواند با نبایدها سامان داد؟ اگر چنین بود خداوند متعال بهجای قرآنی چنین عمیق و لایهلایه و عترت حضرت رسول(ص)، تنها به انزال رسالهای عملیه اکتفا میکرد که دیگر هیچکدام از علما در آن اختلافی نداشته باشند. بایدونباید صرف، توان ایجابی ساماندهی و طراحی مجموعه پیچیده زیست آدمی را ندارد. تجربیات از سر گذرانده شده شهرسازی ثابت کرده است که منظر شهری امری کیفی و چندگانه است که تنها به مدد کمیتههای تخصصی و توسط مدلهای توسعهای امکان ارتقا مییابد.
[divider]پا نوشت [/divider]
[۱] Lucifer
[۲] Freemason
[۳] Dr.Albert Mackey
[i] Hodapp, Christopher. Freemasons for Dummies. Indianapolis: Wiley, 2005. p. 18 and p. 25.
[ii] ^ Mark A. Tabbert, American Freemasons: Three Centuries of Building Communities. National Heritage Museum, Lexington, MA: 2005, p.109
[iii] ^ Masonic Landmarks, by Bro. Michael A. Botelho. Accessed 7 February 2006
[iv] جدید بناب، علی، ۱۳۸۲، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، قم، ایران
[v] کورت گروتر، یورگ، ۱۳۹۰، ترجمه پاکزاد، جهانشاه و همایون، عبدالرضا، زیبایی شناسی در معماری، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
[vi] سجودی، فرزان، ۱۳۸۹، نشانه شناسی کاربردی، انتشارات علم، تهران، ایران