همهی ما با مفهوم عجیب و پیچیده زمان آشنایی نسبتاً کاملی داریم. چیزی که بسیار سیال است، روبهجلو، بدون مکس و به سمت آینده حرکت میکند.
همچنین اکثریت مردم معتقدند که زمان هرگز به عقب بازنمیگردد و این ادعا در حال حاضر نیاز به اثبات ندارد و یکی از نشانههای حقانیت این فرضیه عمر ما انسانهاست.
(برای مثال اگر مخاطب این یادداشت آن را خوانده باشد، دیگر نمیتواند به عقب بازگردد و آن را نخواند!!!)
اما زمان، این مفهوم انتزاعی که با صدای تیکتاک ساعت عجین شده است گاهی میتواند متفاوت و برخلاف باور عمومی عمل کند. از محور اصلی خود خارجشده و در مواردی بهجای حرکت روبهجلو، از خود خمیدگی نشان دهد و حتی گاهی به عقب منتهی گردد!
برای فهم بهتر این موضوع کافی است ابتدا زمان را همزاد «تاریخ» فرض کنیم آنگاه میتوان زمان را به عقب بازگرداند. این عمل مهم را با اصطلاح معروف «تکرار تاریخ» میشناسیم…
در بازهی زمانی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ که سالهای اوج درگیریها بین دستفروشان و مأموران شهرداری بود تمام تلاش کنشگران و فعالان مدنی/حقوقی/اجتماعی/سیاسی/فرهنگی ایران بر این محور استوار شد که به دو نهاد مهم اجرایی کشور یعنی دولت و شهرداری بفهمانند دستفروشها انسان هستند و میبایست بهحق و حقوق آنها احترام گذاشت. کشتن، زخمی کردن، تخریب اموال و بهطورکلی برخورد قهری با آنها برخلاف موازین قانونی و شرعی است و نباید آنها را «جمعآوری» کرد!
در ادامه این تلاشها و در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ حمایت از مشاغل غیررسمی مثل دستفروشی قوت بیشتری گرفت تا جایی که سه مطالبه مهم در قالب هشتک وارد عرصهی کنشگری شهری شد:
#دستفروشی_جرم_نیست
#دستفروشی_شغل_است
#من_از_دستفروشان_هم_خرید_میکنم
همین فشارها باعث شد تا در سیستم مدیریت شهری و از سوی جبهه مخالفین دستفروشی که ما آنها را با نام مرجع شهرداری میشناسیم یک تصمیم بهتر اتخاذ شود: ساماندهی!
(لفظ ساماندهی به جای «جمعآوری» توانست در بین اکثر نیروهای عملیاتی شهرداری در مواجهه با دستفروشان برای اولین بار مطرح شود. دولت نیز از سوی وزارت کار، رفاه و تعاون حمایت لفظی خود را از مشاغل غیررسمی اعلام کرد.)
از ابتدای سال ۱۳۹۶ و در پی برگزاری انتخابات سراسری، کرسیهای شورای شهر و شهرداری تهران با تغییر نمایندگان و مدیران رده بالا همراه شد و در این بین، فعالان و کنشگران شهری توانستند مطالبهای جدید و مهم را به لیست مطالبات قبلی اضافه کنند:
#رسمیتبخشی_به_شغل_دستفروشی
زیر پوشش این مطالبه که دستفروشان را محق بر فعالیت اقتصادی در سطح خیابان و پیادهروها میداند (حق بر شهر) خواستههای متعددی نیز نهفته است که ازجملهی آنها میتوان به «حق داشتن بیمه تأمین اجتماعی و بازنشستگی»، «به رسمیت شناختن فعالیت صنفی»، «ارائه تسهیلات شغلی آموزشی به مشاغل غیررسمی» و… اشاره کرد.
اما…!
ناگهان در زمستان سال ۱۳۹۶ ورق برگشت. دستفروشان، کنشگران و همه کسانی که طی چند سال متمادی به دستآوردهای مهمی در راستای بهبود وضعیت شغلی دستفروشان رسیده بودند با پدیدهی شگفتآور تکرار تاریخ روبرو شدند:
انتشار یک خبر در ابتدای بهمن سال ۱۳۹۶ مبنی بر آغاز یک طرح انضباط شهری جدید که از سوی شهرداری منطقه یازده تهران اعلام شد.
بله، همین شد که زمان به عقب برگشت! حالا باید دوباره مثل چند سال قبل همگی دستبهدست هم بدیم و بلند فریاد بزنیم که دستفروش انسان است و نگویید جمعآوری!
#دستفروشی_جرم_نیست
#دستفروشی_شغل_است
#من_از_دستفروشان_هم_خرید_میکنم
#رسمیتبخشی_به_شغل_دستفروشی
پایان
علی شمسی؛یک جوان خسته از تکرار که کماکان با نام دستفروش بیسواد سوار بر اسب کنشگری، بهسوی آیندهای روشن میتازد و هماکنون در بین گردوغبار مسیر، گم شده است.
منبع: کانال تلگرامی دستفروشبیسواد