آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن (جایکا) به درخواست شهرداری تهران مطالعاتی را در خصوص میزان آسیبپذیری شهر تهران در برابر زلزله انجام داده است. نقشهها و اطلاعات منتشر شده از این مطالعات حاوی نکات تکاندهندهای است. طبق ارزیابیهای این مؤسسهی ژاپنی در صورت فعال شدن گسلهای سهگانهی تهران یعنی گسل ری، گسل شمالی و گسل مشاء حدود نیم میلیون نفر خواهند مرد و ۹۰۹ هزار ساختمان تخریب خواهند شد. بنا بر ادعای جایکا سی سال از دورهی زمانی زلزلهی تهران هم گذشته است.
آنچه که در بالا آمد تنها تخمین تخریب و تلفات اولیه بر اثر زلزله است و آسیبهای ثانویه که بر اثر ازدحام، آتشسوزیها و انفجارها و مشکلات بهداشتی و امنیتی بعد از زلزله اتفاق میافتد چه بسا وحشتناکتر از آمار تلفات اولیه باشند.
اما آنچه که بلافاصله بعد از دیدن نقشههای پراکندگی مناطق آسیبپذیر شهر تهران به ذهن میرسد سخن دیوید هاروی است که «هیچچیز طبیعی در بلایای طبیعی وجود ندارد.» همانطور که در نقشهها دیده میشود بااینکه شهر تهران هم در شمال و هم در جنوب خود دارای گسل است اما میزان تخریب و تلفات احتمالی در شمال شهر و جنوب شهر اصلاً با هم تناسبی ندارد. شمال شهر با اینکه در کنار گسل شمالی (از سوهانک و لشکرک تا فرحزاد و حصارک) قرار گرفته، در بدترین حالت دچار تخریبی ۴۰ درصدی خواهد شد. درحالیکه منطقهی جنوبی تهران از حوالی شهرری تا کورهپزخانههای چهاردانگه در بهترین حالت ۷۰ درصد تخریب خواهد شد. کیفیت بهتر ساختوسازها در شمال شهر و تراکم بیشاز حد جمعیت در بافتهای بهشدت فرسودهی جنوب شهر علت این تفاوت معنادار در میزان تلفات و تخریب است.
همپوششی بالای نقشهی پراکندگی آسیبپذیری در برابر زلزله شهر تهران با نقشهی توزیع فضایی فقر و غنا در این شهر نشان میدهد بلای طبیعی زلزله تا آنجا که در جامعهای انسانی اتفاق میافتد یک پدیدهی کاملاً سیاسی است. شمال شهرنشینان که عمدتاً از طبقات متوسط رو به بالا و مرفه هستند توانستهاند خانههای خود را در برابر زلزله مقاوم بسازند اما جنوبشهریها از آنجا که نه خود توانایی مقاومسازی خانههایشان را داشتهاند و نه دولت در طول همهی این سالها به وظیفهی خود در ایمنسازی و فراهم آوردن شرایط زیست مناسب در این مناطق عمل کرده است در معرض بیشترین آسیب و تلفات هستند. اینجاست که یک حادثهی طبیعی واحد بهواسطهی شرایط سیاسی و اقتصادی انسانساخت دو نتیجهی متفاوت را به بار میآورد. این جامعه و نظام سیاسی و اقتصادی آن است که بهواسطهی انواع سیاستگذاریها و رویکردها موجب توزیع ناعادلانهی ثروت و امکانات در شهر میشود و شمال شهر-جنوب شهر را از واقعیتی جغرافیایی به پدیدهی حاد اجتماعی و سیاسی بدل میکند.
هیچکس نمیداند گسلهای زمین در سیروس و سعدآباد، دروازه غار و نیاوران کی فعال خواهند شد اما گسلهای فقر و غنا خیلی وقت است که فعال شدهاند و هر روز عمیقتر میشوند؛ و آن گسلی که قربانی میگیرد همین گسل فقیر و غنی است.