نویسنده: محمدرضا دهقانی| کارشناس ارشد معماری
آیزنمن، طراح، نظریه پرداز و استاد معماری، متولد ۱۱ آگوست سال ۱۹۳۲ در نیویورک، بزرگترین شهر ایالت نیوجرسی آمریکا است. مدرک کارشناسی معماری خود را از دانشگاه کارنل، در سال ۱۹۵۵دریافت کرد، سپس کارشناسی ارشد خود را در زمینهی معماری از دانشگاه کلمبیا و مدرک دکترای خود را در نیز از دانشگاه کمبریج اخذ کرد، همچنین دکترای افتخاری هنرهای بصری از سوی دانشگاه ایلینوی شیکاگو به وی اعطا گردید. آیزنمن در دانشگاههای کمبریج انگلستان، پرینستون، هاروارد، ییل و اوهایو آمریکا سابقه تدریس معماری دارد. او سالهای ۵۸-۱۹۵۷ با گروه T.A.C. که توسط والتر گروپیوس از سال ۱۹۴۵ با همکاری معماران نسل جوان بنیان نهاده شده بود، همکاری کرد.
آیزنمن در مقطع نخست کاری خود که تحت عنوان «معماری مقوایی» شناخته میشود در کنار «جان هیداک»، «ریچارد مِیِر»، «مایکل گِرِیوز» و «چارلز گواثمی» عضوی از گروه «پنج معمار نیویورکی» بود که در سال ۱۹۷۲ م. در همایشی تحت عنوان CASE (کنفرانس معماران برای مطالعهی محیط) در نیویورک دیدگاههای خردگرایانه و روشنفکرانهی خود را در قالب خانههای شماره ۱ و ۲ با الهام از اندیشههای معماری لوکوربوزیه و جوزپه تراگونی و نظریات زبانشناسی نوام چامسکی مطرح کرد. گروه ۵ که به «گروه سفیدها» معروف است، بهدنبال شفافیت و وضوح در معماری بودند و آثارشان به اعتقاد چارلز جنکز «نئو مدرن» نام گرفت. آیزنمن در دورهی معماری مقوایی بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۸ م. خانههای شمارهی ۱ تا ۱۰ را ساخت. در این آثار، عوامل ساختمانی همانند دیوار، تیر و ستون را در لایههای پی در پی و تابع روابط فرم در یک شبکهبندی فضایی قرار داد تا تعریف و لامتگذاری شود. «فرا عملکردگرایی» و « ضد نمادگرایی کارکرد» در کنار «فرمالیسم» ویژگی خانههای اولیهی آیزنمن است.
آیزنمن در مقطع دوم معماری خود از اواخر دههی ۱۹۷۰ م. ارتباط خود را با معماری پست مدرن سفید قطع کرد و به «معماری دیکانستراکشن» پرداخت. نقطهی عطف این دوره با برپایی نمایشگاهی به سال ۱۹۸۸ م. در موزهی هنرهای مدرن نیویورک مقارن است. بر آثار این برههی زمانی آیزنمن، اندیشههای فلسفی ژاک دریدا و فردریش نیچه تأثیر گذاشت. «وحید قبادیان» در کتاب «مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب» در مورد افکار معمارانهی این دورهی معمار مینویسد: «آیزنمن در مقالهای به نام «مرز میانی»، هم فلسفهی مدرن و هم معماری مدرن را به باد انتقاد گرفت. از نظر او، معماری مدرن بر اساس علم و فلسفهی قرن نوزده بنا شده است. به عقیدهی آیزنمن، بحث ارزشی هگل در مورد تز، آنتی تز و سنتز، دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد. فیلسوفان پست مدرن مانند نیچه، فروید، هایدگر و دریدا رابطهی ما را با جهان هستی عوض کردهاند … آیزنمن معتقد است که مدرنیستها مدعی هستند، مدینهی فاضله را باید در آینده جستوجو کرد. پست مدرنیستها نیز به دنبال این مدینهی فاضله در گذشته هستند، ولی معماری امروز باید این مدینهی فاضله را در شرایط امروز پیدا کند. در این مورد او از واژهی Presentness به معنای «اکنونیت» استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد متعلق به زمان حاضر باشد … پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما، دوگانگیهایی مانند وضوح و ابهام، ثبات و بیثباتی، زشتی و زیبایی، سودمندی و عدم سودمندی، صداقت و فریب، پایداری و تزلزل، صراحت و ایهام وجود دارد. نمیتوان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد، بلکه این تقابلها و دوگانگیها باید در ساحت معماری بهعنوان تجلیگاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود.»
مرکز هنرهای بصری وکسنر (۸۹-۱۹۸۲ م.) در کلمبوس ایالت اوهایو از نخستین و برجستهترین بناهای سبک دیکانستراکشن و مقطع دوم معماری آیزنمن است. او برگزیدهی مسابقهی طراحی این مرکز در برابر رقیبانی چون سزار پلی، آرتور اریکسون و مایکل گریوز شد. در طرح، دو محور شبکهی شطرنجی دانشگاه و شبکهی شطرنجی شهر کلمبوس با زاویهی ۱۷ درجه به نماد دو قشر مخاطب (هنرمندان و دانشجویان از سویی و عموم مردم از دیگر سو) در ساختمان نفوذ میکنند. همچنین قسمتهایی از بنای دانشکدهی نظامی که در دههی پنجاه میلادی ویران شده بود را در قالب یک قلعهی نظامی بازسازی کرد.
چارلز جنکس در کتاب «پارادایم جدید در معماری» از هفت پارادایم پیچیدگی، الهام از فرمهای طبیعی، الهام از ساختارها و دادههای محیط مصنوعی و کلان شهرها، بهکارگیری اشکال حبابی و قطرهای، بهرهگیری از نشانهها و فرمهای بومی، استفاده از شمایلهای مربوط به کیهانشناشی نو و خلق فرمهای مبهمی که تعابیر مختلفی دارند، نام میبرد و بناهای دیکانستراکشن را مشمول این موارد میداند. موزهی گوگنهایم بیلبائو از نظر او شاخصترین اثر خلق شدهی معماری با پارادایم و کاربردهای علم جدید و نماد عصر حاضر است که در کنار پروژههای ساخته نشدهی معمارانی همانند «پیتر آیزنمن»، «زاها حدید»، «دانیل لیبسکیند» و دیگران جای دارد و میتوان آنها را با توجه به نظریهی پیچیدگی، سیستمهای خودسازمانده، فراکتالها، دینامیک خطی، پیدایش و خودهمانندی درک کرد.
در مقطع سوّم آیزنمن «معماری دیجیتال» را مورد توجه قرار میدهد. بهکارگیری صفحات چین و تا خورده، سطوح در هم فرو رفته و الگوریتمهای تکرار فرم که به کمک کامپیوترها امکان پذیر شده است و معماران آوانگاردی چون پیتر آیزنمن و زاها حدید به خوبی از این روش بهره میبرند. پروژههای ربستاک، ماکس ریناردهاس، مرکز فرهنگی کلمبوس و شهر فرهنگی گالیسیا از بارزترین کاربردهای کامپیوتر، مفاهیم فلسفی ژیل دلوز و مباحث فولدینگ در معماری آیزنمن است.
«امیر بانی مسعود» در کتاب «پست مدرنیته و معماری» مینویسد: «با بررسی نظریات پیتر آیزنمن میتوان دیدگاههای فمینیستی را در اندیشههای او دید. او قائل به تناقض در اصول کلی معماری است و لذا ادعا میکند: «برای بودن همواره باید در برابر بودن مقاومت کرد، این تناقض معماری است. بدین ترتیب که برای بازسازی یک کارگاه ساختمانی، ایدهی کارگاه باید از مکانهای تاریخی و نظامهای معنای سنتی آن رهایی یابد. این مستلزم دگرگونی در تفسیر سنتی عناصر آن است.» …. آیزنمن، در پروژههای خود تلاش داشت تا مابین قلمروهای معلق تضادهای سنتی معماری همچون «معماری- منظره»، «داخل- بیرون»، «مرکز- حاشیه»، «محصول- فرایند» و «ثبات- بیثباتی» کار کند. ساختمانها، نوشتهها و نظریههای آیزنمن، همه نوعی نیروی بیامان دارند و انگار با یکدیگر درآمیختهاند تا بهروشی جالب، پیشرفتی واقعی را نشان دهند، یعنی درواقع نوعی «نامعماری» جدید است که تا اندازهای، هم نوشتار است و هم ساختمان و هم الگو.»
از میان معماران، آیزنمن به «آندرئا پالادیو»، «پیرانزی»، «لوکوربوزیه» و «جوزبه تراگونی» بسیار علاقمند است و در حال حاضر تنها مبحثی را که در دانشگاه تدریس میکند، افکار و اندیشههای پالادیو است. در آثار پالادیو خلق تیپولوژی وجود دارد؛ اختراع تیپولوژی اجتماعی و فرمی ساختمانی که با دیگر کارهای معاصرانش در یک ردیف قرار نمیگیرند. او معتقد است که معماران هنوز ویلاهای پالادیویی بهوجود میآورند و این موضوع آیزنمن را برمیانگیزد. منتقدان بر این باورند که نقطهی اشتراک پالادیو و آیزنمن در انقطاع ارتباطشان با تاریخ است.
در مجموع، معماری آیزنمن میکوشد تا در سایهی تحریک تخیل، تصور و پذیرش نامتعارفها به خلق مکانی جدید دست یابد و معماری را به فلسفه نزدیک نماید. معماری استعارهای او، دارای بعد هرمونوتیک است.
[divider]پینوشت.[/divider]
۱. بانی مسعود، امیر، پست مدرنیته و معماری، نشر خاک، چاپ اول، بهار ۱۳۸۷.
۲. جودت، محمدرضا، معماری دیکانستراکشن و معماری دیکانستراکتیویست، مهندسین مشاور محمدرضا جودت و همکاران، چاپ اول، آذر ۱۳۷۲.
۳. قبادیان، وحید، مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب، دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۵.
۴. مزینی، منوچهر، از زمان و معماری، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول، ۱۳۷۶.
[divider]منبع[/divider]
[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” ]فصلنامه همشهری معماری شماره ۲۱[/button]