فرانک لوید رایت، با نام اصلی فرانک لینکلن رایت، (۱۸۶۷- ۱۹۵۹) نامی شناختهشده در عرصهی معماری است. او در طول زندگی حرفهای خود بیش از ۱۰۰۰ ساختمان را طراحی کرد و از این تعداد حدود ۵۰۰ اثر را ساخت. رایت معتقد بود که ساختمانها باید در هماهنگی با انسانیت و محیط زیست باشد. فلسفهای که او آن را «معماری ارگانیک» نامید. آنچه که بهعنوان میراث رایت در ایران میشناسیم، حاصل دوران پس از مرگ اوست. میراثی که از طریق شاگردان مستقیم او و استودیوی «تالیئِسین» (Taliesin) به ایران رسید و در ایجاد تحول در معماری معاصر ایران نقش بسزایی داشت. رایت و شاگردانش به یک مکتب معماری دست یافتند که براساس سبک زندگی آمریکایی بود و مروجان آن در ایران، جریانی در معماری بهوجود آوردند که عمدتاً به طبقهی اشراف و ثروتمندان تعلق داشت و بناهایی در دوره معاصر در کشور ساختند که آثار آن هنوز پابرجاست و از این رو بررسی جوانب آن ضرورت دارد.
رایت یکی از رهبران جنبش مدرسهی «مرغزار» در معماری بود. مدرسهی او در سال ۱۹۳۲ رسماً آغاز بهکار کرد. مدرسهی «تالیئسین» واقع در ایالت ویسکانسین، براساس سیستم «آموزش از طریق انجامدادن» استوار شد. ریشههای این فلسفهی آموزشی به دههها قبل از آن برمیگشت. در سال ۱۸۸۶، جین و نِل لوید-جونز (Jane and Nell Lloyd-Jones) عمههای فرانک لوید رایت، مدرسهای خانگی تأسیس کرده بودند. این مدرسهی شبانهروزی که به آموزش و پرورش کودکان اختصاص داشت، براساس اصل «یادگیری از طریق انجامدادن» کار میکرد. این روش آموزشی، در آن زمان فاصلهگیری رادیکالی بود از شیوههای آموزشی مرسوم. این فلسفه تأثیر عمیقی بر فرانک لوید رایت گذاشت؛ چراکه خود او در دوران دانشجویی، فردی بیعلاقه بود که با الزامات رسمی دانشگاهی و تنظیمات آموزشی سفتوسخت سر سازگاری نداشت. او پس از اقامتی کوتاه در دانشگاه ویسکانسین (University of Wisconsin) مدیسون را ترک کرد تا برای یادگیری حرفهی معماری به دفاتر فعال شیکاگو برود. رایت هنگامیکه دفتر مستقل خود را باز کرد، از آموزشهای سنتی معماران در سیستم شاگرد–استادی به شدت حمایت کرد، زیرا خود او این شیوه را تجربه کرده بود. در دفتر «اوک پارک» (Oak Park Studio) که رایت با اعتقاد به همین شیوه در آن فعالیت میکرد، همیشه تعدادی کارآموز حضور داشتند.
فرانک لوید رایت در ابتدا از طریق پروژههایی که میگرفت به کارآموزان خود تعلیم میداد. او به آنها مسئولیت کار در ساختوساز و نگهداری مدرسه را میسپرد. کارآموزان سنگ و سنگ آهک سوخته را استخراج میکردند و برای ساخت ملات، شن و ماسهای را که از رودخانهی مجاور ویسکانسین بهدست میآمد، الک میکردند. آنان درختان را قطع میکردند و الوارهای چوبی با ابعاد مورد نظرشان را میساختند. همهی این فعالیتها همراه با شیوهی ساخت بنایی، منجر به ایجاد استودیوی بزرگ «تالیئسین» شد. بنایی که در حال حاضر در فهرست اماکن تاریخی ثبت ملی شده است و هنوز هم استودیوی فعال معماری در مرکز یادگیری دانشگاه «گرین اسپرینگ» است. کارآموزان تالیئسین روی تمام جنبههای زندگی کار میکردند. این مدرسه تا حد زیادی خودکفا بود و با بودجهای بسیار کم موفق عمل میکرد.
پس از مرگ رایت در سال ۱۹۵۹، همسر او، اُلگیوانا رایت (Olgivanna wright) ریاست «تالیئسین» را بر عهده گرفت که تا مرگ او در سال ۱۹۸۵ ادامه داشت. پروژههای تالیئسین در ایران در دوران سرپرستی الگیوانا رایت اجرا شد.
[divider]دفینه، اولین اثر ورود تالیئسین به ایران[/divider]
مهندس «نظام عامری» یکی از دانشآموختگان استودیوی تالیئسین بود. او تحصیلاتش را در دانشگاه کنت (university Of Kent) آمریکا رها کرد تا به مدرسهی رایت بیاید. او این فرصت را داشت که در دههی پنجاه قرن بیستم میلادی، زیر نظر شخص رایت آموزش ببیند. نظام عامری بعد از گذراندن دورهی کارشناسی ارشد به ایران بازگشت و دفتر مهندسین مشاور «نظام عامری، کمونه و خسروی» را در تابستان سال ۱۳۴۳ تأسیس کرد. مهندس عامری در آن سالها به عنوان نمایندهی دفتر تالیئسین در خاورمیانه فعالیت میکرد. از پروژههای انجامشدهی او در ایران میتوان به ساختمان «دفینه» در خیابان میرداماد تهران اشاره کرد. این بنا در ابتدا به عنوان سوپر مارکت و به سفارش مالکین ساخته شد و بعد از انقلاب به «موزه پول» تغییر کاربری پیدا کرد. ساختمان دفینه نخستین بنای پیشساخته در ایران است که نمای آن به صورت یکتکه قالببندی شده. طرح این ساختمان مبتنی بر فلسفه اهمیت حیات، احترام به طبیعت و همسانی و همگنشدن با آن است.
[divider]از اپرای بغداد تا قصر مروارید[/divider]
ویلیام وِزلی پیترز (William Wesley peters) در سال ۱۹۳۲ به تالیئسین پیوست و بیشتر عمر خود را در آنجا گذراند. پس از ازدواج با اِسوِتلانا (دخترخواندهی رایت)، او نه تنها داماد رایت محسوب میشد؛ بلکه بهعنوان یکی از قابل اعتمادترین همکارانش نیز تلقی میشد. او در رشتهی مهندسی در دانشگاه امآیتی تحصیل کرده بود و مهندس سازهی مهمترین بناهای موفق رایت بود. ساختمان اداری جان وَکس، موزهی گوگنهایم و خانهی ادگار کاوفمن (خانهی آبشار) از جمله بناهایی بودند که پیترز مهندسی سازهی آن را برعهده داشت. با مرگ رایت در سال ۱۹۵۹، پیترز تبدیل به معمار ارشد تالیئسین شد. او بیش از ۱۲۰ پروژه را در پنجاه سال کار حرفهای خود انجام داد و سه بار موفق به دریافت دکترای افتخاری شد. پروژهی قصر مروارید، بزرگترین فرصت زندگی حرفهای پیترز را رقم زد.
رایت در طراحی تالار اپرای بغداد، داستانهای «هزار و یک شب» را منبع الهام خود قرار داده بود. داستانهایی که شهرزاد هر شب برای پادشاه تعریف میکرد تا حکم مرگ خود را برای شبی به تعویق اندازد. پیترز نیز همچون استاد خود، فریفتهی حالوهوای رمانتیک این داستانها شد. او تاریخپژوه و همدل با فرهنگ ایران باستان بود؛ به همین سبب آرزو داشت تا قصری جادویی با گنبدی کریستالی خلق کند. شمس از جواهرات گرانقیمت خود، از جمله مرواریدهایش برای وِس سخن میگفت. شنیدن این سخنان باعث شد تا ایدهی اثر در ذهن این معمار خلاق بهوجود آید: «قصر مروارید.»
گروه پیترز مأموریت خود را در سال ۱۹۶۵ شروع کرد که تا هشت سال بعد ادامه داشت. در ابتدا، استودیو مشغول تهیهی طراحیهای اولیه شد. ترسیم پرسپکتیوها با تکنیک جوهر و به سبک مینیاتورهای ایرانی انجام شد. این کار نوعی قمار حسابشده بود. اولین ارائهی طرح به شاهزاده در کنار دریاچهی «کومو» (Como lake) در ایتالیا صورت گرفت. وزلی پیترز، لینگ پو (Ling po)، جان دیکوون هیل (John DeKoven Hill) و نظام عامری تیم حاضر در جلسه بودند. شاهزاده از طرح پیشنهادی بسیار راضی بود.
پیترز «قصر مروارید» را به پروژهای پیچیده تبدیل کرد، تا آنجا که بیشتر اعضای استودیو درگیر این پروژه شدند. الگیوانا برای دو تابستان متوالی، تمام گروه را به مونتانیولای سوییس منتقل کرد تا احتمالاً به سایت و کارفرمای خود نزدیکتر باشند. آنها ساختمانهای مدرسهای آمریکایی در سوییس را اشغال کردند که در تابستان تعطیل بود. نام پیشنهاد شده برای قصر، یاداور جواهرات گرانبها است و بخش میانی ساختمان، استعارهای است از مروارید.
گنبد نیمهشفاف با دهانهی ۱۲۰ فوت (۳۶/۵متر) باغ، استخر و فوارههای پرتلألو را میپوشاند. این طراحی به معماری ایرانی ارجاع داشت. طراحی قصر احترام زیادی برای هر دو بعد فیزیکی و فرهنگی آن قائل بود. اما قصر ساختمانی شد مناسب دوران مدرن. دومین گنبد نیمهشفاف، باغها، فوارهها و تالار پذیرایی را میپوشاند. رمپ منحنیشکل با شیبی ملایم، اتاق ضیافت سلطنتی را به محل زندگی خانواده وصل میکرد که در نهایت به سوئیت شاهزاده در زیر زیگوراتی از سنگ مرمر ختم میشد. گنبد اصلی با گنبدی دیگر برخورد میکرد که در زیر آن استخر، باغ و آبشار کوچکی قرار میگرفت. زیر تالار پذیرایی هم سالن تئاتر مجهزی برای نمایش فیلم و اجرای کنسرت طراحی و ساخته شد.
«جان دیکووِن هیل» بههمراه «پیترز» بهدقت روی طراحی داخلی کار میکرد. کورنلیا بِریرلی (Cornelia Brierly) که منظر را هم طراحی میکرد، دستیاری این دو نفر را بر عهده داشت. این سه نفر تکتک جزئیات قصر را طراحی کردند و از هیچچیز چشمپوشی نشد. تمام جزئیات قصر از اثاثیه، فرشها، تجهیزات نوری، دستگیره کابینت و ظروف تا کاشیها سفارشی بودند. الگیوانا رایت به انتخاب تمام رنگها و پارچهها نظارت میکرد. همه اعضای تالیئسین با سعی و جدیت به طراحی جزئیات زیادی کمک کردند، از جمله نقاشی دیواری موزائیکی، قفس پرندگان، طراحی منظر، باغها و حوضهای داخلی و همین طور تمام ۱۰۰ هکتار زمین پروژه. در طراحی تمام آیتمها به زمینهی طراحی قصر توجه شد. ماکت مقیاسدار زیبایی از قصر مروارید، با تمام جزئیاتش در ایتالیا ساخته شد.
محل پذیرایی با ۶۵ ستون باریک طلایی احاطه شده بود. بر بالای هریک از ستونها، سرستونی به قطر ۱۲ اینچ (۳۰ سانتیمتر) قرار گرفت. این گویهای کریستالی، هرکدام تداعیگر مروارید است. زیر تالار پذیرایی، سالن تئاتر طراحی شد. سالن ضیافت سلطنتی هم با دیوارهایی از جنس مرمر پوشیده شدند. درون دیوارها تورفتگیهای نیمدایرهای تعبیه شده بود تا پیکرههای کوچک و مجسمههایی از جنس یشم و عاج در آن نمایش داده شوند. بر سقف سالن، چلچراغی کرویشکل از جنس کریستال بهقطر ۱/۵ متر آویخته شد. این چلچراغ در وین ساخته شد و کریستال به کریستال آن را کارگران کارخانه در محل مونتاژ کردند.
فرمهای دایرهای در جایجای پروژهی «قصر مروارید» به چشم میخورند، از جمله تخت دایرهای شکل. چتر سفید ابریشمین تختخواب با نخهای طلا تکهدوزی شد. مقدار نخهای نقره و طلا به اندازهای بود که برای جمعکردن آن به دو خدمتکار نیاز بود. سایبان با طنابهای کریستالی براقی معلق شده بود. نورگیری اتاق بهوسیله ردیفی از بازشوهای کوچک که مارپیچ زیگورات را دنبال میکردند تأمین میشد.
نظارت مقدماتی بر ساخت قصر تحت مدیریت پیمانکاری بهنام «آرا ساگینیان» (Ara Saginian) بود. در سال ۱۹۷۲ شاهزاده و خانوادهاش به قصر نقل مکان کردند. او بهقدری قصر خود را دوست داشت که از وس درخواست کرد تا ویلای تابستانیاش را در زمینی به مساحت ۴۰ هکتار در چالوس و در نزدیکی دریای خزر طراحی کند. استفان و فرانسیس نِمتین (Stephen and Frances Nemtin) به چالوس رفتند تا مدیریت ساخت این پروژه را بر عهده بگیرند. ساخت این پروژه که به «ویلای مهرآفرین» معروف شد، به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و سقوط حکومت پهلوی هرگز به اتمام نرسید. تمام اعضای خانوادهی سلطنتی مجبور به فرار شدند و شاهزاده قصر محبوب خود را ترک کرد و به سانتا باربارا رفت.
در شمال تهران، پردیس ۲۳ هکتاری کالج دخترانهی دماوند قرار گرفته است. این بنا در حال حاضر محل ساختمان مرکزی دانشگاه پیام نور است. طراحی پردیس از این باور پیروی میکرد که «اصول» تنها سنت مطمئن است. این کالج برای نامنویسی ۱۲۰۰ دانشجو طراحی شد که قرار بود ۳۰۰ نفر از این تعداد بهصورت شبانهروزی تحصیل کنند. هدف تحصیلی کالج، شکستن حصار سیستم «آموزش از روی عادت و تکرار» بود. برنامهی هنرهای آزاد با این هدف طراحی شد تا قدرت ذهنی و روحی افراد را گسترش دهد و دانشجویان را تشویق کند تا مستقل بیندیشند.
«مدرسهی ایرانی» به صورت سنتی مرکب از ساختمانهایی است که حیاطی فراخ را احاطه کردهاند. نقشهی کالج دماوند، در اصل از این مفهوم پیروی کرده است. کتابخانه، تئاتر، سالن سخنرانی و کانون دانشجویی در مرکز حلقهای مرکب از کلاسها، دفاتر اداری، سالن ورزشی و استخر جای گرفتهاند. ساختمانها از شیب سایت پیروی میکنند و ردیفی از پیادهروهای مسقف این بناها را به هم وصل میکند. بنّایی با آجر، برای ساخت اشکال منحنی بسیار مناسب است. این طراحی باعث شد فرم و سازه یکپارچه شوند. بامهای ساخته شده از طاق و قوس هم با کاشیهای لعابدار فیروزهای پوشیده شدند. معماران با توجه به تعدد صنعتکاران در دسترس، از تمام استعدادهای آنان استفاده کردند.
ایرانیان با مهارت بالایی که در پوشش فضاها با قوسهای آجری، طاقها و گنبدها داشتند، سازههای زیبا و بادوامی خلق میکردند. ترجمان این فن باستانی به طراحی مدرن، میراث و فرهنگ غنی گذشته را با علم و فناوری امروزی پیوند داد. این پروژههای مسحورکننده برای هرکسی که در آن فعالیت میکرد، فرصتی فراهم آورد تا خلاقیتی استثنایی از خود بروز دهد. این ساختمانها، بیانی متمایز و بیهمتا از معماری ارگانیک بودند.
از نکات ویژه در طراحی و اجرای «کالج دماوند» استفاده از کاشیهای قالبگیری شده در طرح نمای بنا است. دفتر تالیئسین پیش از این، استفاده از یک الگوی قالبگیری شده را به عنوان عنصر تکرار شونده در سطوح برخی بناها آزموده بود. از جمله ویلا بارنزدال یا ویلا انیس لسآنجلس که تمام نمای آن با قطعات قالبگیری شده بتونی پوشانده شده بودند؛ اما در ایران گروه تالیئسین تصمیم به استفاده از مصالحی بومی گرفت که کارآمدی آن از سدهها پیش تجربه شده بود. براساس همین تصمیم طرح نمای این بنا پوشیده از قطعات کاشی فیروزهای است که با شکل ویژهای قالبگیری شدهاند و هر کاشی به صورت الگوی حجمی کنار دیگر کاشیها تکرار شده است.
[divider]میراث پروژههای تالیئسین[/divider]
پس از اجرا شدن نخستین طرحهای دفتر تالیئسین در ایران از جمله قصر مروارید و کالج دماوند و همچنین حضور معمارانی همچون نظام عامری، کمال کمونه و دیگر معمارانی که تحت تأثیر تالیئسین بودند، جریانی در کنار جریان مدرن پدید آمد که به جهت نحوه ورود آن به ایران به طبقه اشراف و ثروتمندان تعلق داشت. در واقع «معماری ارگانیک» به نوعی به معماری معرف «سبک زندگی اشرافی آمریکایی در ایران» تبدیل شد. هر چند معماران این گروه به ساخت بناهای عمومی هم دست زدند، اما بیشتر پروژههای آنها به خانههای ویلایی یا پروژههای خصوصی دربار و طبقه مرفه جامعه اختصاص داشت. از جمله این بناهای متعلق به خاندان سلطنتی میشود به «ویلای شمس» در « نور» که در حال حاضر به کتابخانه دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس تبدیل شده یا «کاخ میهمانان شمس» که سالهاست به «موزه حیات وحش دارآباد» تبدیل شده، نام برد.
[divider]منابع[/divider]
- Rattenbury, John, A Living Architecture: Frank Lloyd Wright and Taliesin Architects, Pomegranate; First edition, 2000
- Friedland, Roger and Harold Zellman, Fellowship, The: The Untold Story of Frank Lloyd Wright and the Taliesin Fellowship, Harper Perennial, 2007
- http://www.khalvatememar.com/farsi/resume/wright.html
- http: //khalvatgahememar.blogfa.com/post-98.aspx9