ارنست می

ارنست می: نامی پنهان زیر سایه‌ی باوهاوس

نویسنده: گراهام مَکِی
مترجم: علی جاودانی


ارنست می

جولای ۱۸۸۶ ـ سپتامبر ۱۹۷۰ (مرداد ۱۲۶۵ ـ شهریور ۱۳۴۹)[۱]


 
فرانکفورت نو[۲]، برنامه‌ی ساخت مسکن عمومی مقرون‌به‌صرفه‌ای[۳] در فرانکفورت بود که به سال ۱۹۲۵ آغاز شد و در ۱۹۳۰ پایان پذیرفت. شهردار فرانکفورت ارنست می[۴] را به‌عنوان مدیرکل پروژه انتخاب کرد تا او معماران را برای کار بر روی این پروژه گرد هم آورد. هدف مسکنی بود که هر کس بتواند با تنها ۲۵ درصد درآمد ماهیانه‌اش اجاره‌ی آن را بپردازد.[۵] آنچه ارنست می ساخت، در زمان خود به دلیل نُقلی بودنش[۶] چشم همگان را به خود خیره کرده بود. مساحت ۶۰ مترمربعی هر آپارتمان تیپیک[۷] سه اتاقه در این پروژه، ۱۵ مترمربع کمتر از استانداردهای زمانه‌اش بود. فشارهای اقتصادی به ساخت آپارتمان‌های دو اتاقه‌ی ۴۰ مترمربعی برای سکونت چهار نفر منجر شد. این واحدها به مسکن‌های حداقلی انتقالی[۸] شهره بودند. برنامه آن بود که بعدها این واحدها را در واحدهای بزرگ‌تر ادغام کنند.

واحدهای مسکونی نیمه‌مستقل بود و با  تاسیسات محله‌ای نظیر زمین‌های بازی، مدارس، تئاترها و رختشورخانه‌های مشترک به‌خوبی تجهیز شده بودند، که این خود امری ستودنی است.

ارنست می به خاطر عوامل اقتصادی و نیز سرعت ساخت از فرم‌های ساده و پیش‌ساخته  بهره گرفت، که نشانگر درک او از مقیاس و فوریت مسئله است.[۹]

سکونتگاه‌ها به‌منظور برخورداری از ایدئال‌های نو نظیر دسترسی برابر به نور خورشید، هوای آزاد و فضاهای مشترک طرح‌ریزی شده بود، و این مترقی‌ترین جنبه‌شان بود.

آرایش سکونتگاه‌ها و مسکن‌ها و نیز فضاهای آن‌ها بسیار عملکردی بود. این امر نه پیروی از فانکشنالیسم به‌مثابه‌ی سبک، که راهی بود برای جلوگیری از هدر رفتن فضا و نیز مصالح ساختمانی لازم برای در بر گرفتن آن.

اتاق غذاخوری در خانه‌ی ارنست می

توسعه‌ی آشپزخانه‌ی فرانکفورت در ۱۹۲۶ به‌دست مارگارته (گرت) شوته-لیهوتسکی[۱۰] یکی از نتیجه‌های جنبی تحقیق مشترک ارنست می و اوست. این آشپزخانه، نخستین واحد-آشپزخانه[۱۱] بود.

 می بین سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۳۲ عهده‌دار ساخت قریب به ۱۵۰۰۰ واحد مسکونی بود، که برای هرکس در هر کشور و هر عصری دستاوردی بزرگ است. اما او، نه در هرجا و هرزمان، که در آلمانی که درگیر آشوب سیاسی فزاینده بود به این مهم دست یافت؛ دوره‌ای که ازقضا با اوج شکوفایی باوهاوس هم‌زمان بود.

اینها ساخته‌های اوست:

شهرک هوئن‌بلیک، فرانکفورت، ۱۹۲۶-۱۹۲۷
شهرک بروخفلد اشتراسه، فرانکفورت، ۱۹۲۶-۱۹۲۷
شهرک پراونهایم، فرانکفورت، ۱۹۲۶-۱۹۲۸
شهرک رومرشتات، فرانکفورت، ۱۹۲۶-۱۹۲۸
شهرک بورنهایمر هان، فرانکفورت، ۱۹۲۶-۱۹۳۰
شهرک هایمات‌سیدلونگ، فرانکفورت، ۱۹۲۷-۱۹۳۴
شهرک وستهاوزن، فرانکفورت، ۱۹۲۹-۱۹۳۱
شهرک وستهاوزن، فرانکفورت، ۱۹۲۹-۱۹۳۱

با این حال، جانسون و هیچکاک جز اشاره‌ای به صورت جمله‌ی معترضه در صفحه‌ی ۲۳۳ کتاب سبک بین‌الملل[۱۲]، از می هیچ نگفته‌اند. اما دیگرانی بوده‌اند که ملتفتش باشند: در کنفرانس سیام ۱۹۲۹ بر موفقیت‌های او مهر تصدیق زدند و این امر سبب توجه اتحاد جماهیر شوروی به او شد.

مدرسه‌ی فریدریش ایبرت و دفتر معمار شهر (ارنست می)، فرانکفورت، ۱۹۳۱

می در ۱۹۳۰ عملاً تمام تیم فرانکفورت نوی خودش را به روسیه برد. … وعده‌ی «بهشت سوسیالیستی» هنوز تازه و جاندار بود و بریگاد[۱۳] می و گروه‌های دیگری از برنامه‌ریزان غربی رؤیای ساختن شهرهایی بی‌نقص را در سر می‌پروراندند. قرار بود نخستین این شهرها مگنیتاگورسک[۱۴] باشد. هرچند گروه می به ساختن ۲۰ شهر در سه سال شهره است، واقعیت آن بود که می مگنیتاگورسک را در حال ساخت و محل بنای شهر را انباشته از مین یافت. دودلی و بدگمانی مقامات رسمی، فساد و تأخیر تلاش‌های گروه می را بی‌حاصل کرد؛ خود می نیز با برآوردهای نادرست از اقلیم، به این امر دامن زد. قرارداد می در سال ۱۹۳۳ منقضی شد و او شوروی را به مقصد کنیا (آفریقای شرقی بریتانیایی[۱۵] آن زمان) ترک گفت.[۱۶]

شهرت می نیز مسیری همچون هانس مایر و آندره لورسا[۱۷] پیمود. در تاریخ معماری مدرن از نام می ذکر چندانی نمی‌رود. اینکه او هنگامی که به شوروی رفت دیگر معماران آلمانی مشغول تقویت زبان انگلیسی خود بودند، تنها دلیل این امر نیست. می معماری حرفه‌ای بود که وقتی با مشکل تدارک مسکن برای مردم کشور مواجه شد، نقش خود را نه در پروردن پیش‌نمونه‌هایی برای تولید انبوه که در ساختن آن‌ها در عمل می‌دید. و چنین هم کرد: ۱۵۰۰۰ تا از آن‌ها را ساخت؛ خانه‌هایی که هنوز که هنوز است مردم در آن‌ها ساکن‌اند.

جالب آنکه باوهاوس، در عین ادامه‌ی حیاتش در طی سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۲، نقش ناچیزی در حل بحران مسکن آلمان ایفا کرد. شهرک دساوـ تورتن[۱۸] اثر گروپیوس که بین سال‌های ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸ ساخته شد، ۳۱۷ خانه را با مساحتی بین ۵۷ تا ۷۵ مترمربع فراهم کرد؛ اما این پروژه کاری جنبی و مستقل از وظیفه‌ی مدیریت او بر باوهاوس (بین سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸) بود. گروپیوس از تجربه‌اش خوب استفاده کرد و بلافاصله پس از ترک باوهاوس در سال ۱۹۲۸، مسابقه‌ی طراحی محله‌ی دامرشتوک[۱۹] را برنده شد. تقدیر بر این بود که در ۱۹۳۴ آلمان و مسائل مسکن انبوهش را برای همیشه بگذارد و برود.

گروپیوس لااقل در دوره‌ی ۱۹۲۶-۱۹۲۸، هم‌زمان درگیر آموزش معماری و حل مشکلات عینی مسکن بود؛ اما در مقام کسی که به معلمی شهره بود، این فکر که ممکن است آموزش حول تربیت افراد برای حل مشکلات عینی بچرخد، انگار هرگز به ذهنش خطور نکرد. او آموزش و مشکلات عینی را به‌تمامی جدا از هم نگه می‌داشت. این امر به کار او آسیبی نرساند، اما اگر قرار باشد به این سؤال که کار از کجا خراب شد پاسخ دهیم، باید بر این نقطه انگشت بگذاریم. ترم ’آموزش معماری‘ را با مسامحه به کار می‌برم، همچنان که گروپیوس هم در رزومه‌اش می‌بایست با مسامحه از آن استفاده کرده باشد؛ زیرا این هانس مایر بود که معماری را به برنامه‌ی آموزشی باوهاوس افزود، و بازهم این مایر بود که معماری را به حل مسائل انضمامی مرتبط کرد و این امر در باوهاوس پابرجا بود تا زمانی که میس فن در روهه دوباره این‌دو را از هم جدا کرد. آنچه بعداً [برای باوهاوس] ـ و شوربختانه برای ما ـ رخ داد، هنوز که هنوز است به تاریخ نپیوسته است.

مشهور این است که علاقه‌ی هیتلر به سقف‌های شیب‌دار عامل فروپاشی باوهاوس بوده است. شاید این درست باشد؛ اما در هر حال ارنست می موفق شد ۱۵۰۰۰ چیزِ خانه‌مانند  با سقف صاف را پیش از ترک آلمان در ۱۹۳۰، چهار سال قبل از گروپیوس و هشت سال پیش از میس بنا کند. جلای وطن می برای آلمان خسران بزرگتری بود. در ۱۹۵۴ دوباره به آلمان دعوتش کردند و در ادارۀ برنامه‌ریزی شهر هامبورگ به کار مشغول شد.

• • •

[divider]پی‌نوشت[/divider]

[۱]  در متن حاضر تاریخ‌ها را به هجری شمسی برنگردانده‌ایم، مگر در این مورد که کمک می‌کند اهمیت کارنامه‌ی ارنست می را در قیاس با شرایط ایرانِ آن زمان بهتر بفهمیم. ــ و.

[۲] Neues Frankfurt

[۳] Affordable

ترجمه‌ی این واژه به مقرون‌به‌صرفه، شاید چندان هنرمندانه به نظر نرسد اما معنی راستین این ترم را به‌خوبی منتقل می‌کند. داستان بر سر امکان خرید است. این خانه‌ها نه لزوماً ارزان‌اند و نه نشانه‌ی «مهر»؛ بلکه مقرون‌به‌صرفه‌اند. ــم.

[۴] Ernst May

[۵] داستان مقرون‌به‌صرفگی این مسکن‌ها، دقیقاً در همین‌جا است: کیفیت عالی در کنار قیمتی معادل یک‌چهارم درآمد ماهانه: رؤیایی خام در تهران. –م.

[۶] Compact: فضایی با چنین صفتی، نه یک فضای تنگ یا کوچک، بلکه فضایی جمع‌وجور یا نقلی است. ــم.

[۷] typical

[۸] transitional minimum subsistence dwellings

[۹] از این گزاره می‌توان فهمید که فرم‌های ساده‌ی مدرن، نه لزوماً برآمده از هندسه‌ای ناب و شهودی هنری که برآمده از دلایل اقتصادی و فنی بسیار جدی بوده است. ــم.

[۱۰] Margarete (Grete) Schütte-Lihotzky

[۱۱] Unit kitchen

[۱۲] The International Style

[۱۳]Brigadeدلالت‌های نظامی این واژه آدمی را به صرافت برگرداندنش به “دسته” یا “رسته” می‌اندازد؛ اما هر ترجمه‌ای، این واژه‌ی لبریز از اتصال‌های سیاسی/تاریخی را از منظومه‌ی بریگادهای تاریخ جدا می‌کند؛ چه آنها که در کار تغییر وضع موجود بودند (بریگاد سرخ در ایتالیا) و چه بریگادهای حافظ وضع موجود (بریگاد قزاق در ایران).

[۱۴] Magnitogorsk

[۱۵] British East Africa

[۱۶] https://en.wikipedia.org/wiki/Ernst_May

[۱۷] André Lurçat

[۱۸] Dessau-Törten Estate

[۱۹] Dammerstock Colony


منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://misfitsarchitecture.com/2016/09/20/architecture-misfit-25-ernst-may/”]misfitsarchitecture[/button]

مطلبی دیگر
معماری به‌عنوان عامل تغییر؛ با یادی از چارلز کورئا، بزرگ‌ترین معمار هند