نویسنده: آندرس روبی/ منتقد معماری و ناشر، پروژهی «هونهایم – نُرد ترمینوس» و «پارک خودرو (Car Park)» (۲۰۰۱-۱۹۹۸) زاها حدید در استراسبورگِ فرانسه را بسیار میپسندد؛ بهرغم (یا شاید هم به خاطرِ) اینکه عجیبترین کار زاها حدید نسبت به مجموعهی کاری اوست. این مطلب در شمارهی ۳۷مجلهی الکترونیکی «آنکیوب» منتشر شده است.
مترجم: زهرا رژدام
آثار زاها حدید امروزه به خاطر ظرفیت گیجکننده برای خلق سازههای شاخصی که بههرحال توجه جهانی را به جسارت فرمیشان جلب میکنند، شناخته و تحسین میشوند. درحالیکه میتوانم رویکرد او را به خاطر قدرت و توانایی هنریاش درک کنم، کار او به نتایج قابل پیشبینی رسیده است: بیان جسور تندیسگون که حضور خود را درون یک چشمانداز، بُت میکند، که بهندرت چیزی به اطرافش میبخشد. «هونهایم – نُرد ترمینوس» از آن نظر بسیار متفاوت است؛ زیرا دستودلبازانه قدرت فرمیاش را صرف مرمت فضای فراشهری میکند که بهطور واضح هیچ برنامهریزی به فکرش نبوده است. من بر این باورم که این بنا قادر به چنین کاری است؛ چون آنقدری که «پیوند زیربنای رفتوآمد و منظرهی معماری» است، «بنا» نیست. حوالی استراسبورگ، این بنا یک مرکز رفتوآمد مهیا میکند که در آن، خطهای حملونقل اتوبوس، قطار، واگن برقی و خودروهای شخصی به هم متصل میشوند. بنابراین مسافر شهری میتواند با خودرو تا لبههای شهر بیاید و مسیر خود را به مرکز شهر با وسایل نقلیهی عمومی ادامه دهد. مثل کوکزدن دو تکه پارچه که زمانی یکی بودند، «ترمینوس» حوالی و شهر را دوباره به هم نزدیک میکند و من این واقعیت را که فرد میتواند این فشردگی فضا را بهوسیلهی حواسش درک کند، دوست دارم. جدا از سقف ملموس ایستگاه واگن برقی که از زمین «پارک خودرو» جمع شده، پروژه بیشتر شامل سطح صاف است؛ اما این سطحْ کاواک را به شکلی قدرتمند میکند که نمیشود عکاسیاش کرد. شما هم نمیتوانید بهآسانی ببینیدش؛ زیرا مفصل اصلی این کاواک، شکل شرشرهمانندی است که مانند خاتمکاریِ نور روی آسفالت سطحِ پارک، مینشیند. درواقع فقط از دید یک پرنده معلوم میشود، مثل کوبهی یک قلم عظیمالجثه. راهرفتن روی تصویری بر زمین، به معنای واقعی کلمه – ما تنها قسمتهای کوچکی از آن را کسب میکنیم: خطوط منحنیِ نشانههای سفید روی زمین، ترسیمِ خطهای پارک، یا جنگلِ تیرهای چراغبرقِ خمیده که بر سطح پارکینگ ایستادهاند، فیلتری میسازند که از طریق آنها به اطراف نگاه میکنید. [epq-quote align=”align-left”]زاها حدید میتوانست یک «هنرمندِ زمین»ِ محشر شود؛ بسیار مشتاق بودم آثاری را ببینم که او قادر به خلقشان میبود؛ اگر این را بهعنوان حرفهاش انتخاب کرده بود. [/epq-quote] این دو وضعیت، پارککردن خودرویتان را در اینجا به یک تجربه تبدیل میکند. خطوط زمین و تیرهای چراغبرقْ بالهای از خطوط اجرا میکنند که در حرکتِ ذاتی واقع شده است. به محض اینکه شما پیاده یا با اتومبیل از «پارک خودرو» عبور میکنید. این یک انتصاب جنبشی است در مقیاس نقشهی خود منطقه، با ادغام خطای دید حرکت مثل نقاشیهای «بریج ریل»ی، طب سوزنی اقلیمی «لایتنینگ فیلدِ» والتر دو ماریا، رفتار فیزیکی سطح «دابل نگاتیو»ِ مایکل هایزر یا نورشناسی هندسیِ زمین آسفالت عکسهای هوایی پارکینگهای لسآنجلسِ اد (ادوارد) روشا. «هونهایم – نُرد ترمینوس» به شما میفهماند که زاها حدید میتوانست یک «هنرمندِ زمین»ِ محشر شود؛ بسیار مشتاق بودم آثاری را ببینم که او قادر به خلقشان میبود؛ اگر این را بهعنوان حرفهاش انتخاب کرده بود. این دلیلی است که این پروژه را در نظر من ارزشمند و یکتا میکند. این نهتنها یک فضای واقعی است، بلکه نقشهای است از ظرفیتهایی که میتوانید در ذهنْ انتخاب و سپس عملیشان کنید. به همین اعتبار، میتوانید همیشه به آنجا بازگردید و هربار چیزی جدید کشف کنید.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://memari.hmg.ir/Home/2554″]فصلنامهی تخصصی معماری و شهرسازی همشهری معماری/ شمارهی ۳۱[/button]