نویسنده: ساناز افتخارزاده
[divider]مقدمه[/divider]
آفرینش، بررسی، تفسیر و نقد هر پدیده نهتنها نیازمند به تفکر زاینده و پشتوانه تئوریک است بلکه منوط به شناخت و تعریف دقیق ماهیت و زمینه اثر است. صرفاً شباهت اثر به اثری دیگر یا آنچه امروز کپیبرداری نامیده میشود، بهتنهایی و در تمام موارد معیار و مبنای قضاوت و ارزشگذاری نیست. معماری آفرینش فضایی است درزمینهٔ خاص که باید پاسخگوی زیستی؛ روانی و ادراکی مخاطب انسانی خود در بازهای از زمان باشد. چنانچه معماری را زبان معمار بدانیم هدف منطقی آن گفتگو با مخاطب انسانی است و فرم اثر واژگانی است که محتوای این گفتگو را انتقال میدهد.
تفسیر و نقد هر پدیده نهتنها نیازمند به تفکر زاینده و پشتوانه تئوریک است بلکه منوط به شناخت و تعریف دقیق ماهیت و زمینه اثر است. صرفاً شباهت اثر به اثری دیگر یا آنچه امروز کپیبرداری نامیده میشود، بهتنهایی و در تمام موارد معیار و مبنای قضاوت و ارزشگذاری نیست. معماری آفرینش فضایی است درزمینهٔ خاص که باید پاسخگوی زیستی / روانی و ادراکی مخاطب انسانی خود در بازهای از زمان باشد. چنانچه معماری را زبان معمار بدانیم هدف منطقی آن گفتگو با مخاطب انسانی است و فرم اثر واژگانی است که محتوای این گفتگو را انتقال میدهد. متأسفانه امروزه با افول دانش معماری تنها جنبه معمارانه بنا نزد اکثر معماران و کارفرمایان در ظاهر آن خلاصهشده است، بطوریکه اکثراً معماری را نه زبانی برای گفتگو که تکگویی شخصی میدانند که بهواسطه آن بیاعتنا به سطح ادراک و انتظار مخاطب «حرف خاص خود» را فریاد میزنند. بدین ترتیب در قضاوت اغلب معماریهای امروزی با پروژههایی روبرو هستیم که با کمترین توان پاسخگویی به بستر طرح، اقلیم، برنامه فیزیکی، کاربری، انتظام داخلی و آسایش مخاطبان، سازه و سرمایه را صرف ایجاد «فرم» میکنند و والاترین هدف آن تنها بدعت است. پس میتوان پذیرفت که اثر در صورت تکراری بودن یا شباهت عینی به اثری دیگر به زیر سؤال رود؛ اما لازم است در مقام منتقد فراتر از فرم اندیشه مولد آن را مورد ملاقه قرار دهیم در ایران سه مسئله به نوسیونهای تفکر خلاق و اصالت آسیب رسانده است: فرهنگ تقدیس تقلید، سیستم بیکفایت آموزشی و نبود قانون مؤثر حفظ حقوق مؤلف. اختیار استفاده از خلق و ایده دیگران نهتنها سبب بیارزشی طرح و طراحی و ایده پردازی شده، بلکه رویهای را پدیدآورنده که بر اساس آن، به هر ایده ایرانی به چشم تردید نگریسته میشود و نزدیکی و شباهت به طرحهای غربی نهتنها مستوجب سرزنش نیست، باعث مباهات است؛ تا حدی که به طرز موهمی تنها شباهت اسمی یا برداشت تک بنا از گستره یک تمدن بیگانه نویدبخش توسعهیافتگی تصور میشود. در چنین محیطی متفکران و ایده پردازان، طی سالها تلاش بدون هیچ انگیزه و حمایتی ناچار به اثبات حقانیت خود هستند، درحالیکه کالای مشابه خارجی ارزشمند شمردهشده و بنابراین ذهنی که هرگز آموزش تفکر خلاق ندیده خواهناخواه تسلیم میشود. نتیجه آنکه باوجود تولید انبوه معمار در کل کشور معمار راستین در حکم کیمیاست.
حقیقتی که در این میان و در رقابت برای ایجاد فرمهای خاص گم میشود همزاد بودن و وابستگی خلاقیت به اصالت است. معماران در تقلا برای شاخص بودن (درحالیکه با تقلیدهای ناشیانه از گفتار و روشهای فکری و دیاگرام پردازیهای غربی خود میپندارند که نوآوری میکنند) بهکلی از زایش فکری بازماندهاند. بدین ترتیب چه طرح عین بنایی دیگر باشد، چه ملغمهای از پروژههای اینترنتی چه حتی بیسابقه تا هنگامیکه بیتوجه به لزوم گفتگو با زمینه و مخاطب خودی، برگرفته از اندیشهای دستدوم و پیرو تفکرات دیگران تولید میشود، کپیبرداری است و ارزش مستقل ندارد.
اما در نقطه مقابل، معماریهای راستین ممکن است باوجود شباهتهای شکلی واجد ارزشهای معمارانِ باشد. از آن جمله است آثار متعلق به یک سبک یا دوره معماری. درزمانی نهچندان دور افتخار شاگردان به تقلید بینقص از استاد بود؛ اما ذهن اسیرشده در رویکرد فرمی که نقطه اوج موفقیت را تولید یکخرده شکل متفاوت میداند، نهتنها در آفرینش که در قضاوت نیز خطا میکند: در ردیف معماریهای مستقل میتوان از بنای موزه هنرهای معاصر یادکرد که شباهتهای فرمی بسیاری به موزه خوان میرو اسپانیا دارد؛ اما تا قبل از نگرش صلب فرم گرایانه امروزی، کسی کلیت آن را با توسل به این دلیل زیر سؤال نبرده بود! اساساً ارزش معماری این بنا مشابه معماریهای فردگرا و متکلم وحده نیست، چراکه چون یک معماری واقعی نه در جستجوی خودنمایی و تکروی که درصدد ارتباط با زمینه و مخاطب است. این موزه نام هنرهای معاصر دارد و با گرته برداری از غرب درصدد ارائه تعریفی متجدد و متفاوت از خود است و بنابراین اساساً ماهیتش نیز وارداتی است؛ بنابراین نهتنها تشابهات آن مورد ملامت نیست، بلکه ارتباطات فضایی این بنا با مخاطب ایرانی و نقب زدن به ریشههای او، ستودنی است؛ هنگامیکه مخاطب مقابل عنصری قرار میگیرد که تصویر بادگیر را در ذهن او زنده میکند، یا درگذر از گالریها به یاد دهلیزها و روزنههای نور بازار میافتد، حتی اگر تقلید باشد به دلیل توان گفتگوی فرهنگی با مخاطب ایرانی ارزشمند است. در چنین طرحی اگر فقط یک عنصر چون آن حرکت مارپیچی ارتباطدهنده دو سطح اصیل باشد برای اثبات خلاقیت و توان معمارانِ طراحش کفایت میکند.
نگاه تکسویه فرم گرا به معماری نهتنها مردمان امروز را از معماری حقیقی محروم و توان تحلیل معماری گذشته را نابود کرده که ممکن است با بسط ناآگاهی، ریشههای ملت را تهدید میکند؛ آنگاهکه برخی شباهت نقوش و اسفنکس های پارسه به کاخ خورس آباد را دلیلی بر ناتوانی معماری هخامنشی و کپی برداری به معیار امروز می خوانند. در این مورد نیز تعریف معماری با توجه به مخاطب و زمینه آفرینش آن کلیدِ داوری است. معماری یک امپراطوری در بدو شکوفایی قابل توضیح و تحدید با معیارهای تک بناهای امروزی نیست که ایجاد تفاوت در جزییات فرم آن موجب مباهات معمار و کارفرمای اصلی آن یعنی شاه شاهان گردد. در واقع هیچ شباهتی نیست میان «تصرف » یک فرادست از سر قدرت و حکمروایی، با «تقلید» یک فرودست از سر عجز و دلباختگی. همچنانکه دیگر تمدن ها نیز چنین کردند، آریاییان که در دانش و فنون به گواهی متون بازمانده ودایی سرآمد تمام اقوام بودند، اصرار میکردند که برای تفهیم جایگاه خود از واژگان و زبان مشترک موجود و از هنرمندان و معماران توانمند زمانه بهره برند و اینچنین نمادهای قدرت را به تصرف درآوردند و البته بسیار بر آن افزودند. در ترازوی نقد و تحلیل، بناهای فاخر هخامنشی درست در نقطه مقابل ابنیه امروزی، از چنان عمق محتوا و ساختاری برخوردار است که فرم فرع بر معماری آن است.
کوتاه آنکه: ارزش هر اثر در آن است که تا چه حد در زمینه اش با مخاطب انسانی به گفتگویی موفق دست یافته و بنابراین هیچ اشتباهی بزرگتر از آن نیست که بازه ای متفاوت از تاریخ اندیشه را با نگاه تنگ و معیارهای امروزی قضاوت کنیم. شاید امروز به دلیل اشتباه تحویل و تقلیل معماری به فرم، قضاوت درباره ظاهر اثر سهم بیشتری در نقد ارزش آن دارد، اما پیش از این چنین نبوده است. فروکاستن معماری به فرم و جایگزینی کیفیت فضایی با جذابیت های عکاسی (دو بعدی) خطایی است که معماری را در مرز اضمحلال قرار داده است.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”@architecturemonitor”]دیدهبان معماری [/button]