نویسنده: صادق همایونپور
یکی دو سال پیش بود که در فیسبوک و سایتهای معماری، عکسهای دلانگیز پروژهٔ «ساختمان نظاممهندسی قزوین»، اثر «علیرضا تغابنی» مدام به اشتراک گذاشته میشد. در کنار عکسهای این پروژه، طراحان چند دیاگرام قشنگ گرافیکی را هم ارائه کرده بودند که در آنها قرار بود روند طراحی پروژه و ویژگیهای طرح توضیح داده شود. در یکی از این دیاگرامها، طراحان پروژه به تبیین روند تبدیل شدن الگویی «ایرانی» و «بومی» به ساختمان «نظاممهندسی قزوین» پرداخته بودند (تصویر ۱). در این دیاگرام چشمنواز، مربعی توخالی با الگوی حیاط مرکزی و چهارایوانی نشان داده شده بود که ابتدا ایوانهایش حذف و بنابراین «مدرن» شده بود، بعد سرپا و عمودی ایستاده بود، و بعد حجمی دیگر در درون فضای خالی عمودی آن –همان حیاط مرکزی سابق- قرار گرفته بود. اینگونه، معمار خلاق و تحصیلکردهٔ نسل نو، دکتر تغابنی، نشان داده بود که چگونه از «معماری بومی قزوین» در طرح «ساختمان نظاممهندسی قزوین» الهام گرفته است. بعد از دیدن این تحلیل، ما هم بر آن شدیم با این روش نوین و «بومیسازی» شده به تحلیل آثار شناختهشدهٔ معماری دنیا بپردازیم. خوانندهٔ منصف و دانا در پایان این یادداشت کوتاه نتیجه خواهد گرفت که اکثر قریببهاتفاق آثار شناختهشدهٔ معماری در دنیا، بهشدت متأثر از «معماری بومی قزوین» بودهاند.
[divider]نمونهٔ اوّل- «آتشنشانی ویترا»، زها حدید[/divider]
شاخصترین عنصری که در بنای «ساختمان آتشنشانی ویترا»ی مرحوم حدید به چشم میخورد دیوار کج رفیع و رو به آسمان آن است که بدون شک یادآور ایدهٔ ایرانی «از خاک به افلاک» (۱) است. از طرف دیگر، کمتر بینندهٔ منصفی که با معماری ایرانی آشنا باشد این نکته از نظرش دور میماند که این عنصر کج و رفیع شکلی مدرنشده از منارههای مسجد جامع کبیر قزوین است: مقرنسها و کاشیکاریهایش حذف شده تا مدرن شود، بعد لبههایش تیز و اندکی هم کج شده تا مدرنتر شود (تصویر ۲). شاید شما بپرسید که چرا باید در بنایی که مربوط به آتشنشانان است از ایدههای مناره و از خاک به افلاک استفاده شود؟ در این صورت باید بگویم که برایتان متأسفم! شما نمیدانید یا نمیخواهید بدانید که ایرانیان اصیل آتش را به عنوان یکی از عناصر اربعه و نشانهای از اهورامزدا دوست میداشتهاند و تقدیس میکردند. این بنا چون برای آتش و آتشنشانان ساخته شده، -به قول استادان فرزانهٔ اسکیس- با «کانسپتی مفهومی» با استفاده از منارهای ایرانی و مدرن شده آتش –نماد اهورا مزدا- را تقدیس کرده است. از همهٔ اینها جالبتر اینکه آن روز راهنمای جامع قزوین میگفت که مسجد جامع قزوین قبلاً آتشکده بوده و یکی از دوستان دیگر در میراث قزوین تعریف میکرد که پوپ وقتی به مسجد جامع قزوین رسیده «فکش افتاده». دیگر نمیدانم خطاب به کسانی که ربط واضح «آتشکده» و «ساختمان آتشنشانی» را هم نمیخواهند بفهمند چه باید گفت. میبینید که خانم زها حدید «معماری بومی قزوین» را به خوبی میشناخته و البته این چندان عجیب نیست، چون او اصلیتی عراقی داشته و میدانید که عراق –به قول مهندس بهشتی (۲)- جزو «ایران فرهنگی» است و اگر از عراقیها بپرسید اهل کدام کشور هستید پاسخ میگویند: نحنُ اسماً مِنالعراق، ولکِن رَسماً مِنَ الایران الفرهنجیه (ترجمه: ما اسماً عراقی امّا رسماً اهل ایران فرهنگی هستیم).
[divider]نمونهٔ دوم- «مارکت»، گروه MVRDV[/divider]
شباهت این طرح با ایوان مسجدالنبی قزوین آنقدر زیاد است که ترجیح میدهم چیزی ننویسم. فقط محض خاطر کم کردن روی آنهایی که چشمانشان را بهروی حقیقت بستهاند باید توضیح بدهم که این گروه هلندی با آن اسم سختش، یکدفعه گرفته عمق ایوان مسجدالنبی کشیده و اسمش را گذاشته «مارکت». تنها تلاش بینتیجهشان برای مدرن کردن این ساختمان هم حذف کردن تزیینات کاشی روی ایوان مسجد و جایگزینیاش با چند رنگ بوده. البته زحمت کشیدهاند چند خانه و اتاق و ساختمان را هم در جرز ایوانشان جاسازی کردهاند که خُب هنری نیست. ضمناً حتماً میدانید که مارکت یعنی بازار و باز هم میدانید که بازارهای سنتی ایران بهخصوص بازار سعدالسلطنهٔ قزوین در نوع خود در دنیا معروفترینند.
[divider]نمونهٔ دوم- «مارکت»، گروه MVRDV[/divider]
البته باید انصاف داد که جوان خوشفکر بیارک انگلز در مدرن کردن ایدهٔ مدرسهی شیخالاسلام قزوین و استفاده از آن برای پاویون معروف دانمارک خیلی زیرکی به خرج داده است امّا زکی! او نمیدانسته که دزدیهای هنری امثال ایشان و الهامگیریشان از معماری بومی قزوین از نظر تیزبین ما دور نمانده است.
انگلز خط و خطوط صاف گودالباغچه و مسیر حیاط همکف مدرسهٔ شیخالاسلام قزوین را نرم کرده و به قول کارفرماها، یکجورهایی کارش«مدرنْسنتی»شده. آن پایین هم یک حوض گذاشته تا همه رو به آن بایستند و حیاط مرکزی «مدرنشدهٔ» پاویون را نگاه کنند. البته نمیشود گفت که او فقط به گودالباغچهٔ مدرسهٔ شیخالاسلام قزوین نظر داشته و ممکن است او سرکی هم به مدرسهٔ آقابزرگ و مدرسهٔ خان یزد هم کشیده باشد؛ امّا آنچه واضح است این است که او هم از تأثیر «معماری بومی قزوین» مصون نمانده. همینطور حوضخانهٔ پاویون دانمارک شباهت بیمانندی به حوضخانههای «معماری بومی قزوین» دارد. آنها هم یک حوض آن زیر میگذاشتند و آرامآرام از پلهها پایین میرفتند تا دور حوض حلقه بزنند و همین یک فقره شباهت کافی است تا بپذیریم انگلز هم از معماری بومی قزوین الهام گرفته است.
[divider]پانوشتها[/divider]
۱-برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهٔ این ایده، نگاه کنید به تفسیر دکتر مهدی حجت –عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران- بر طرح مسجد چهارراه ولیعصر اثر رضا دانشمیر. بررسی مسجد دانشمیر که با الهام از «معماری بومی اصفهان» طراحی شده است (مسجد شیخلطفالله) خود مجالی دیگر میطلبد.
۲- سیدمحمد بهشتی، مدیر و برنامهریز فرهنگی، استاد دانشگاه، متخصص اقتصاد شهری، نظریهپرداز اقتصاد سیاسی، مبدع گرایشی جدید در روانشناسی اجتماعی با نام «بیماری ذهنی حاشیهنشینها»، واضع دکترین مهندسی ایرانی، نظریهپرداز اندیشهٔ ایرانشهری، متخصص و «پرستار» بیماریهای فرهنگی ایران معاصر، صاحبنظر عرصهٔ سینما با تخصص سینمای دههٔ ۶۰، متخصص موزهداری، متخصص مرمت و حفاظت میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشگر میراث فرهنگی و بناهای تاریخی، تئوریسین نظریهٔ نوین اقتصادی-هنریِ «فروش موزههای ملی به بخش خصوصی»، تئوریسین جامعهشناسی تاریخی و جامعهشناسی ایرانِ معاصر، واضع نظریهٔ سورئال «ایرانیها هیچوقت به هیچجا حمله نکردهاند»، مورخ و تحلیلگر معماری ایران از دورهٔ ماموتها تا دولت روحانی، پژوهشگر حوزهٔ هنر معاصر تجسمی و سخنران بخش پژوهشی «جشنوارهٔ تجسمی فجر»، تحلیلگر مسائل سیاسی از انتخابات گرفته تا مذاکرات هستهای، متخصص معناشناسی فرش و مسجد، شاعر و غزلسرای باغ ایرانی، مولف کتبی پژوهشی چون «مسجد ایرانی: مکان معراج مومن» و بزرگترین دشمن طبایع نامردِ «شکارگر» است.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://telegram.me/koubeh”]کانال تلگرامی کوبه[/button]