فضا و مکان در سینما و رمانِ ایرانی نقش برجستهای ندارند. جلال ستاری در تأیید این ادعا در پژوهش ارزشمند خودش با عنوان «اسطورهی تهران» به این نتیجه میرسد که: «زمان و مکان، اگرچه هر دو، اما دومی بیش از اولی، حضوری کمرنگ در رمانِ ایرانی دارد؛ بنابراین حتی اگر حضور مکان در رمان نیز به خوبی محسوس باشد و بهدقت توصیف و تفسیر شود، اغلب عنصر سامانبخش نیست» (خالصی مقدم، ۱۳۹۱). ستاری (۱۳۸۵، ص. ۲۴۴ به نقل از خالصی مقدم، ۱۳۹۱) در تبیین این واقعیت میگوید: «این بیزاری از تَن و خوارداشتِ جهان، دور نیست که به تحقیر و اندکمایه پنداشتن جهانی کوچکتر یعنی شهر بیانجامد و بنابراین، شاید بدگمانی در حق شهر که کانون فساد و تباهی است، از این پندار نیز که تَن را باید کاست تا روح و روان فربه شود، سرچشمه گرفته باشد».
گذشته از بازتابِ کم مفاهیم مرتبط با فضا و مکان در سینما و ادبیات، برنامهریزان و شهرسازان نیز نهتنها در ایران بلکه کشورهای توسعهیافته در این گونههای هنری، چندان جایگاهی ندارند. کمپبل (۲۰۱۴) دراینباره میگوید: «حضور و نمایشِ برنامهریزان در ادبیات و سینما بسیار اندک است؛ بااینحال اگر جایی هم سروکلهشان پیدا شود؛ همواره بهصورت بدقواره و ناخوشایند است. برای نمونه، در یک سریال کمدی با عنوان مردان عوضی (The Wrong Mans)، یکی از شخصیتهای اصلی یک برنامهریزی شهریِ دستوپا چلفتیِ[۱] شاغل در شهرداری است. شخصیتی که در میان رشتههای درهمتنیدهای از دلهره و خطر، گرفتار آمده است؛ گرفتاریای که نه برآمد از یک وضعیت جدی بلکه بدین دلیل است که او به شکل خندهداری همچون یک وصلهی ناجور است».
اما باوجود شرایط پیشگفته، در بسیاری از شاهکارهای ادبی و سینمایی، فضا و شهر نقش کلیدی دارند. برای نمونه، سایت IMDb فهرستی از ۷۳ فیلم برتر برنامهریزی شهری را معرفی کرده است[۲]. در دانشگاه ایالتی آریزونا، در دانشکدهی علوم جغرافیایی و برنامهریزی شهری، واحد درسیای با عنوان «شهرها در سینما» تدریس میشود. در سرفصل این درس، فهرستی از فیلمهایی که برای هر جلسهی تدریس، عنوانشان بهطور دقیق مشخص شده ارائه شده است و جالب آنکه در هفتهی دوم، فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی کارگردان ایرانی باید تدریس شود. حتی در ادبیات معاصر و مدرن ایران نیز ردپایی از دغدغههای شهری و فضایی را میتوان یافت. برای نمونه، در داستان کوتاه «انفجار بزرگ» نوشتهی زندهیاد هوشنگ گلشیری، نگاه بدیعِ او به مسئلهی فضا و شهرکاملاً مشهود است. برای نمونه در جایی از این داستان میخوانیم (گلشیری، ۱۳۸۰، ص. ۵۰۲-۵۰۱):
«چهار پنج ماه پیش رفته بودم دربند به عیادت دوستی. وقتی برمیگشتم، توی سرازیری متوجه شدم که دندهها جا نمیرود، باد تایرها هم میزان نبود. سرِ پیچ توی سرازیری دیدم یک مکانیکی هست. نگه داشتم و عقب زدم تا کنار دکانش. پیرمردی بود. گفت که باید ماشین را ببرم توی دکان. کُلی جلو و عقب کردم تا بردمش سر چال. دستتنها بود. گفت: «نیم ساعت همین دوروبرها قدم بزنید تا درستش کنم.» من رفتم کنار نهر. دیدم چه آبی دارد. سایهی غروب و نمیدانم سایهی یک شاخهی خشک افتاده بود توی آب. نشستم همان لب نهر و همینطور نگاه میکردم. زلال بود و آب هی غلت میزد و میرفت. یکدفعه دیدم پیرمرد مکانیک کنارم ایستاده و با دستمال دستهاش را پاک میکند. پرسید: «قشنگه؟ هان؟»
گفتم: «بله»
گفتم: «خیلی قشنگه».
گفت: «خیلی».
گفت: «بله میبینم. چهل سال است میبینم. صد جا برام پیدا شد که بروم دکان بزنم و بروبیایی پیدا کنم، اما هر دفعه که آمدم لب این آب نشستم دیدم نمیتوانم دل بکنم. اینجا، خودتان که میبینید، برای مکانیکی جای مناسبی نیست اما من…»
میدانی آخرش چی گفته بود، امینه آغا؟ مکانیکه گفته من گرفتارم آقا، گرفتار خَم این باریکهی خیابان و این نهر.»
سرویس شهرسازی پایگاه رویدادهای معماری در نظر دارد، در طی مجموعهی یادداشتهایی با محوریت موضوع فضا و شهر در آثار سینمایی و ادبی مشخص، نقش این مفاهیم را بهعنوان محوریترین و اصلیترین موضوع تحقیق رشتهی شهرسازی و برنامهریزی (Davoudi & Pendlebury, 2010) در این آثار تبیین و تشریح کنیم. کوشش نویسندگان این مجموعه بر این خواهد بود که دستکم هر هفته یکبار یادداشتی در این موضوع منتشر کنند؛ بااینحال در صورت استقبال افراد علاقهمند و دغدغهمند در این زمینه، این امکان به وجود خواهد آمد که در فواصل زمانی کوتاهتر یادداشتهای بیشتری منتشر کرد و درنهایت به ایجاد یک جریان اثرگذار در این زمینه یاری رساند. کوتاه سخن اینکه به گمانِ ما با شناخت و تحلیل نقش فضا و شهر در آثار ادبی و سینمایی موجود و در صورت بازتاب بیشتر و درستتر و دقیقتر این موضوعات در آثار هنری آتی، چهبسا تعداد بیشتری از مردم و مسئولینِ ما نیز همچون شخصیت داستان گلشیری «گرفتارِ خم یک باریکهی خیابان و نهر جاری در کنارش شوند» گرفتاری و تعلقخاطریای که میتواند آغازی برای تلاش جمعی برای بهبود کیفیت فضاهای شهریمان باشد.
[divider]بخش اول-«زیستن» کروساوا و فضا[/divider]
نویسندگان:
محجوبه امانی/ دانشجوی برنامهریزی اجتماعی، دانشگاه تهران
سعید نعمتیپور/ کارشناس ارشد برنامهریزی شهری
آیکیرو (زیستن) اثر کوروساوا، کارگردان شهیر ژاپنی، علاوه بر کشمکشهای درونیِ فردی که در واپسین روزهای زندگی بهدنبال معنای زیستن است، جنبههایی از زندگی شهری را نیز دربرمیگیرد؛ گو اینکه شهر (فضا) تکهای از این زندگیِ گم شده است که خود را بر وی نمایان میسازد. قهرمان این فیلم «واتنابه سان» نام دارد که رئیس بخش امور همگانی (Public Affair) شهرداری توکیو است؛ کارمندی از خود-بیگانه که پس از آگاهی از بیماری لاعلاج و فرصت ۶ ماههای که برای زندگی دارد؛ در جستوجوی معنا زندگی؛ در این فرصت کوتاه؛ تمام کوشش خود را صرف کُنشی در خدمت خیر عمومی میکند: تغییر کاربری زمین بایری که تبدیل به گودال فاضلاب شده به یک پارک محلهای.
[divider]بخش دوم- «Her» فضا و آینده[/divider]
نویسنده: محجوبه امانی/ دانشجوی برنامهریزی اجتماعی، دانشگاه تهران
فیلم او(Her ) محصول سال ۲۰۱۳ به نویسندگی و کارگردانی اسپایک جونز ، داستان زندگی فردی منزوی در آینده است؛ آیندهای که در آن تکنولوژی و محصولات نوین، زندگی افراد را تحت تأثیر قرار داده و همچنین فضا را نیز بهعنوان محیطی ساختهشده از روابط و اجتماعات دگرگون کرده است. این فیلم هفتاد و سومین فیلم معرفیشده در لیست برترین فیلمهای برنامهریزی شهری IMDB است. در ادامه به توضیح این مطلب میپردازیم که چگونه تغییر در یک عنصر خاص امکان چنین تغییری در فضا را ممکن میسازد.
[divider]بخشسوم- سرزمین موعود- بهای رشد اقتصادی[/divider]
نویسنده: سعید نعمتیپور / کارشناس ارشد شهرسازی
شخصیت اصلی فیلم سرزمین موعود «استیو باتلر» (با بازی مت دیمون) نام دارد. او کارمندِ یک اَبَر-شرکت استخراج نفت و گاز (به اسم گلوبال) است که از طرف این شرکت مامور شده تا وارد یک شهر کشاورزی کوچکِ نسبتاً فقیر شود و با ارائهی دلایلِ مختلفی مالکین و خانوادههای آنها را ترغیب به فروش زمین یا انتقال حق بهرهبرداری از آنها به شرکت کند.
[divider]بخش چهارم-استاکر اثر تارکوفسکی- جستوجوی رستگاری در فضاهای متروکه[/divider]
نویسنده: محجوبه امانی/دانشجوی برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران
تارکوفسکی در فیلم استاکر داستان حماسیای از رستگاری بشر را با رها کردن کاراکترهایش در جهانی بهدوراز تمدن معاصر طرح میکند. استاکر به ژرفای زمینهای بایر و فضاهای متروکه پیرامون شهر نفوذ میکند؛ پهنههایی که نهتنها جایی در نقشهی برنامهریزان شهری ندارند بلکه به شکل ناحیههای شبه-پارکیِ وسیع در پیرامون کلان-شهرها بسط پیداکردهاند.
[divider]بخش پنجم-خواب زمستانی؛ مالکیت، خشونت، تنهایی و نیستانگاری[/divider]
نویسنده: سعید نعمتیپور / کارشناس ارشد شهرسازی
شخصیتِ اصلی فیلم آیدین خان نام دارد. آیدین خان بازیگر بازنشستهی تئاتر میانسالی است که مالک و مدیر هتلی محلی به ارث رسیده از پدرش در منطقهای سردسیر، سنگلاخی، با روستاهایی کم-تراکم، پراکنده و محروم است. او در کنار هتل، از اجارهبهای خانهها و مغازههایی روستایی که آنها نیز از پدرش به ارث رسیده ارتزاق میکند و به عبارتی ازنظر جایگاه طبقاتی فردی شبه-فئودال و خُرده-بورژوا با سرمایهی فرهنگی نسبتاً بالا به شمار میرود.
[divider]بخش ششم-جلوهی سینماهای روشنِ خموش[/divider]
مترجم: محدثه عقبایی
جلوهی سینماهای روشنِ خموش؛ روایت کل فیلم در یک فریم. هیروشی سوگیموتو [در بخشی از فعالیتهای خود] از سالنهای سینما عکاسی میکرده است. او دوربین را روی سهپایه قرار میداد و و شاتر آن را تا آخر فیلم باز میگذاشت.
[divider]بخش هفتم-درآمیختگی فضای معمارانه در سینما[/divider]
نویسنده: حسین ذبیح الهزاده| دبیر تحریریه
مفهوم اتمسفر فضا در معماری و سینما به روح مشترکی اشاره دارد که از آغاز تاریخ سینما بین فیلم ها و هنر کهن معماری وجود داشته و در گذر سال ها به تکاملی خیره کننده رسیده است. امروز معماری سینمایی به چنان نفوذ و تاثیری دست پیدا کرده است که حتی خود معماری حقیقی را وادار به تجدید نظر در اصول زیبایی شناسی و نحوه ارتباط با مخاطبانش کرده است.
[divider]بخش هشتم-شهرخدا یا شهر بیخدا![/divider]
نویسنده: هانا محمدی | کارشناس ارشد برنامه ریزی منطقه ای دانشگاه شهید بهشتی
شهر خدا (City of God) فیلمی برزیلی به کارگردانی فرناندو میرلز (Fernando Meirelles) و به نویسندگی پائولو لینز (Paulo Lins) است. فیلم دارای ژانر گانگستری و محصول سال ۲۰۰۲ است. این فیلم ابتدا در کشور برزیل و یک سال بعد در سینماهای سایر کشورها به اکران عمومی رسید. فیلم روایتی از رشد جرم و جنایت در حاشیه شهر ریودوژانیرو در برزیل در خلال سالهای دهه ۶۰ تا ۸۰ میلادی است. شهر خدا داستان تبهکاران حومهای فقیر و نکبتزده را بر اساس یک داستان واقعی از دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۸۰ دنبال میکند.
[divider]بخش نهم-«وقت بازی» بیانی انتقادی از مدرنیسم[/divider]
نویسنده: لورن ماری
مترجم: نوید پورمحمدرضا
در فرانسه دهه ۶۰ و در اوج سرمستی از مدرنیسم، همچنان صداهای مخالفی چون جنبش سیتواسیونیستها شنیده میشد که با روند فرورفتن در قهقرای نظم مخالفت میکردند. همین فرآیند است که در نهایت به جنبش آنارشیستی می۶۸ منجر میشد. در چنین عصری- در سال۱۹۶۷- ژاک تاتی متاثر از پروژه آرمانشهری «بابل جدید» اثر کنستانت، فیلم «وقت بازی» را میسازد که با نگاهی طنزآلود معماری شهرسازی و کالبد مدرن زمان خود را تصویر میکند که چگونه به جدایی عمومی منجر شده و با تصویر واقعه اتفاقی و مخرب وضع موجود، نوید یک فضای آزادتر و شادتر را میدهد.
[divider]بخش دهم-معماران فیلم های «MARVEL» را چگونه میبینند؟[/divider]
مترجم: علی اکبرزاده| دبیر سرویس«چندرسانهای»
در دنیای سینما، نمیتوان صحنهای را یافت که فاقد عناصر معماری باشد و معماری در شکلگیری آن لحظه ایفای نقش نکند، از نمایی بسته در یک اتاق کوچک تا چشم اندازههای وسیع شهرها و آسمانخراشها، همگی وجهی مشترک دارند و آن معماری است. حتی در غیاب انسان.
متن کامل این یادداشت و مشاهدهی ویدئو
[divider]بخش یازدهم-مادرِ طبیعت؛ بازخوانی منظرطبیعی در فیلم از گور برگشته[/divider]
نویسنده: احمد صابری
از گور برگشته، جدیدترین اثر ایناریتو برگرفته از داستان زندگی واقعی فردی به نام هیو گلاس است که در سالهای بین ۱۷۸۰ تا ۱۸۳۳ زندگی کرده است. هیو گلاس یک «دام گذار» بود و در مناطق سرد کوهستانی کارش را انجام میداد تا اینکه روزی پس از درگیری با یک خرس گرینزلی، توسط گروه همراه اش به حال خود رها میشود تا از دنیا برود؛ اما گلاس با تلاشی عجیب و غیرقابلباور، بدون تجهیزات و اسلحه، مسیری ۳۲۰ کیلومتری را در سردترین هوا و صعبالعبورترین راهها طی میکند تا بتواند زنده بماند و به محل زندگیاش بازگردد و البته سراغ کسانی را بگیرد که او را به حال خود رها کرده بودند!
[divider]بخش دوازدهم-بررسی نقش معماری در فیلم جنگ ستارگان/ مجله اینتریورز[/divider]
مترجم: محدثه عقبایی
«اینتریورز» که توسط مروس جان آهی و آرمن کارا اوغلانیان تاسیس شده، یک نشریهی آنلاین درزمینهی معماری و فیلم است. این مجله مطلب بینظیری برای آرک دیلی درباره تحلیل فضا در فیلمها ارائه کرده است که در ادامه به بخشی از آن خواهیم پرداخت.
[divider]مراجع[/divider]
Compbell, T. (2014, November 10). For the sake of our cities, it’s time to make town planning cool again. Retrieved November 06, 2015, from http://www.theguardian.com/cities/2014/nov/10/-sp-cities-town-planning-cool-architects
Davoudi, S., & Pendlebury, J. (2010). The evolution of planning as an academic discipline. Town Planning Review, ۶۱۳-۶۴۵.
خالصی مقدم، نرگس. (۱۳۹۱). شهر و تجربهی مدرنیتهی فارسی. تهران: انتشارات تیسا – نسخهی الکترونیکی فیدیبو.
کاظمی، عباس. (۱۳۹۴). کنکوریشدن زندگی روزمره. اندیشهی پویا(۲۹)، ۸۸-۸۶.
گلشیری، هوشنگ. (۱۳۸۰). نیمهی تاریک ماه، داستانهای کوتاه. تهران: نیلوفر.
Nerdish town planner[1] – «شخصیت نرد […] به شدت محافظهکار و ترسو است. از سوی دیگر فاقد مهارتهای اجتماعیِ لازم برای زندگی در جامعه است. این سوژهها را به کرات در کشورمان نخبه میخوانیم، فرزندان نخبهای که خانوادهها به داشتن آنها افتخار میکنند، و بیش از آن که از دل کاری عملی یا فعالیتی اجتماعی و مدنی پدید آیند، هر ساله از دل نظام کنکوری و تستی به صورت فستفودی متولد میشوند» (کاظمی, ۱۳۹۴, ص. ۸۷)
[۲] http://www.imdb.com/list/ls057759149//
[divider]بخش سیزدهم- تنورهی دیو ساختهی کیانوش عیاری[/divider]
نویسنده: سعید نعمتیپور
«تنورهی دیو» اولین فیلم سینماییِ بلند یکی از بهترین کارگردانهای تاریخ ایران، کیانوش عیاری ست. تنورهی دیو نشاندهندهی بیتوجهیِ سیاستهای شبهمدرنیستیِ توسعهگرای دولت پهلوی به پیامدهای اجتماعیاش است.