نویسنده: سهند لطفی/ دکترای شهرسازی و عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
ساختمان پلاسکو، آتش گرفت و فروریخت. هنوز و در زمان نگارش این سطور، آمار واقعی تلفات و خسارات، مشخص نیست. اما نکتهای هست که سالهاست مشخص است، ولی نکتهسنجی بر آن نیست، چشمهایی که نمیبیند، و گوشهایی که نمیشنود. فروریختن ساختمان پلاسکو، علاوه بر اینکه فاجعهای است انسانی و شهری، حادثهای است نمادین: اگر با شهر نامهربان باشیم، بهمانند طبیعت، خود را باز پس خواهد گرفت.
[epq-quote align=”align-left”] احداث ساختمان و «پاساژ» پلاسکو در پایان دهه ۱۳۳۰ و افتتاح آن در سال ۱۳۴۱، بخشی از یادگارهای تهران قدیم و جداره چشمنواز خیابان استامبول را منهدم کرد. شاید ساخت این بنای عظیمالجثه توسط یکی از متمولترین سرمایهداران دوره پهلوی دوم را بتوان یکی از نخستین نمونههای سوءاستفاده از ضوابط شهرسازی در ساختوساز و یا سوء تدبیر شهرسازانه در پیشینه شهرهای ایران دانست.[/epq-quote]افروریختن ساختمان پلاسکو، داغ بزرگی است بر چهره تهران، ولی پیام مهمی نیز با خود دارد. اینکه با مرکز تاریخی شهر چه کردهایم و اینکه اگر با فروریختن یک بنا، چنین آشفتگی به پا شود، وای اگر شهر فروبریزد. احداث ساختمان و «پاساژ» پلاسکو در پایان دهه ۱۳۳۰ و افتتاح آن در سال ۱۳۴۱، بخشی از یادگارهای تهران قدیم و جداره چشمنواز خیابان استامبول را منهدم کرد. شاید ساخت این بنای عظیمالجثه توسط یکی از متمولترین سرمایهداران دوره پهلوی دوم را بتوان یکی از نخستین نمونههای سوءاستفاده از ضوابط شهرسازی در ساختوساز و یا سوء تدبیر شهرسازانه در پیشینه شهرهای ایران دانست.ینکه دریکی از مهمترین تقاطعهای تهران آن روزگار، جایی که ماندگارترین تصاویر تهران قدیم، با بناهایی مانند مهمانخانه قصر (هتل پالاس)، سینما تهران و باغ و سینمای تابستانی ری را شکل میداد و درست در مجاورت باغهای تاریخی سفارتخانههای قدیمی قرار داشت، ساختمانی غولآسا، با حجمی مکعب مستطیلی و سرد، سر برمیآورد و همه آن یادگارهای معماری و خاطرات جمعی را بهیکباره ویران میکند، اتفاقی نبوده است.
[epq-quote align=”align-right”] ساختمان پلاسکو در زمان خود، توسط معماران غیر ایرانی، باهیبتی ناموزون و مشابه برادر کوچکتر خود، ساختمان آلومینیوم در خیابان جمهوری، ولی با اسلوب کامل مهندسی، ساخته شد. اینکه امروز، به دلیل گذشت بیش از پنج دهه از عمر این بنا، و ساختهشدن درزمانی که استانداردهای طراحی، با امروز تفاوت داشته، بگوییم بنایی سست و ناپایدار بوده است، به آن میماند که آسمانخراشهای صدساله شیکاگو و نیویورک را فرسوده و تخریبی قلمداد کنیم.[/epq-quote]بسیاری از تهرانیهای آن روز که امروز تعداد کمی از آنها، همچنان با ما هستند، احداث این ساختمان، و خاطرات ورود به بزرگترین پاساژ ایران، خرید سرویسهای غذاخوری پلاسکو، و یا سلف سرویس طبقه آخر آن را، با شوقی نشاط گرفته از نخستین تجربه مواجه با مدرنیسم در معماریهای بلندمرتبه، به یاد دارند. شور و شوق مردمان زل زده به ویترینها، و فضای پرزرق و بر و چراغان اولین پاساژ آن زمان تهران، به طور حتم جذابیتی بی بدیل برای مردمان آن روزها بود. ساختمان پلاسکو در زمان خود، توسط معماران غیر ایرانی، باهیبتی ناموزون و مشابه برادر کوچکتر خود، ساختمان آلومینیوم در خیابان جمهوری، ولی با اسلوب کامل مهندسی، ساخته شد. اینکه امروز، به دلیل گذشت بیش از پنج دهه از عمر این بنا، و ساختهشدن درزمانی که استانداردهای طراحی، با امروز تفاوت داشته، بگوییم بنایی سست و ناپایدار بوده است، به آن میماند که آسمانخراشهای صدساله شیکاگو و نیویورک را فرسوده و تخریبی قلمداد کنیم.
ساختمان پلاسکو، با نگاهی سرمایه مدارانه ساخته شد، و خود را به زور بر زمینه رام و آرام شهر پیش از خود، تحمیل کرد، تخریبش کرد و ویرانش نمود. بااینکه ظاهری زیبا نداشت، و هیچ رقابت جمالپسندانهای را نمیتوانست با معماریهای دهههای پیش از خود داشته باشد، اما به هر ترتیب، خودش به تصویری قوی و خاطرهای مشترک بدل شد، و البته عکسهای زیبایی که از فراز آن، از تهران و خیابانهای نادری و فردوسی دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی برداشتهشده است، امروز ارزشی بیمانند دارند.
دست روزگار، اما، تنها کمتر از دو دهه بعد از ساختهشدنش، این بنای عظیم را، بهمانند بسیاری از سرمایههای دیگر، از مالک و بانی اصلی آن، بازستاند. اثری از آن سرمایهدار بر جای نماند، و این سرمایه هم، همچون دیگر بخشهای مرکز تاریخی شهر، به دست نسل بعدی و موج تازه شهر خواران سپرده شد. تعداد بیشماری از سرمایهداران کوچک [که بعدها بزرگ و بزرگتر شدند]، تهران تاریخی را عرصه حضور بازار بیمحابای دادوستدهای خود قراردادند. ظرف مدت کوتاه، سرمایههای خود را با اجاره و سپس خرید گسترده بناهای تاریخی، خانهها، مغازهها، غذاخوریها، میهمانخانهها، تماشاخانهها، سینماها و تبدیل آن به کارگاه و انبار چنان افزودند، که در غیاب سیاستی کارآمد برای حفاظت از بناها و بافتهای ارزشمند دیروز، گمان کردند، تخریب و فرسودن این آثار «بیارزش»، حق مسلمی است برای هرآن کسی که پول برای تملّک این «چهاردیواری»ها داشته باشد. آثار معماری، خاطرههای جمعی، و روایتهای تاریخی نهفته در کالبد شهر، بهتدریج زدوده شد، و شد؛ تا به امروز، و حادثه عظیم فروریختن ساختمان پلاسکو.
[epq-quote align=”align-right”]زمینی که ساختمان پلاسکو از آن سر به آسمان سایید، از عهد ناصرالدینشاه جزئی از شهر تهران است. این همانجایی است که تهران را به تهران بودنش، و به پایتخت دویست و بیستویکساله بودنش میشناسند.[/epq-quote] تهران بزرگ امروز که دشتها و ماهورهای پیرامون را تا چندین منزل، درنوردیده است که تهران نیست. پیشینه تهران، خاطره تهران، تهران بودن تهران، همین مرکزی است که سالهاست بر جفای سیل سرمایه بازار، ایستادگی کرده است. سالهاست که نقد و قلمفرسایی درباره ارزشمندیهای شهر قدیم، اقتصادهای جایگزین و خلاق، بازآفرینی شهری، مرمت و حفاظت از بناها و بافتهای تاریخی، فریاد برمیآورد، ضجه میزند، خواهش میکند، که شهر قدیم را از دست اقتصاد بیمار و بازار سرمایه نجات بدهید؛ آیا گوش شنوایی هست؟ مراکز تاریخی شهرهای دنیا را دیدهایم. آیا بنگاههای تولید، تولیدیها، کارگاهها، انبارها، عمدهفروشیها و بازارهای ملّی تأمین و ارسال کالا، در مراکز تاریخی شهرها متمرکز است؟ آیا هرروز هزاران کارگر و پادو و باربر، به مرکز تاریخی شهرها هجوم میبرند، تا برای تکه نانی، ساعتها در تولیدیها و کارگاههای مستقر در ساختمانهای قدیمی، خون گریه کنند؟ مگر هنوز دوران انقلاب صنعتی است؟
بازار بیرحم سرمایه، بهدوراز هر رغبتی به تعمیر و مرمت و نگهداری، فضاهایی که به هیچ رو برای فعالیتهای دائمی و بیستوچهارساعته نیمهصنعتی ساخته نشده بودهاند را تا سرحد ویرانی به کار میگیرد. تولیدیهای مرکز شهر، از زیرساختهای ایمنی فعالیت دائمی و سنگین، بیبهرهاند. فرسودگی عارضی بناها، مملو بودن ساختمانهایی که به انبار تبدیلشدهاند از انواع و اقسام کالاها، عدم تناسب تأسیسات [برقی و الکتریکی] با نوع فعالیتهای تحمیلشده، همه و همه، حادثهآفرین است، و همچنان خواهد بود.
[epq-quote align=”align-left”]امروز، یکی از نمادهای عاریتی مرکز تاریخی تهران، پیامی روشن به ما داد. پلاسکو، به قیمت جان بسیاری از عزیزان، خود را از شهر پس گرفت. به صدای بلند به همه گفت که مرکز تاریخی شهر، منطقه آزاد تجاری نیست، منطقه ویژه اقتصادی و یا شهرک صنعتی هم نیست. مرکز تاریخی شهر، جایگاه تکوین، رشد و تبلور فرهنگ امروز شهر است. [/epq-quote]امروز، یکی از نمادهای عاریتی مرکز تاریخی تهران، پیامی روشن به ما داد. پلاسکو، به قیمت جان بسیاری از عزیزان، خود را از شهر پس گرفت. به صدای بلند به همه گفت که مرکز تاریخی شهر، منطقه آزاد تجاری نیست، منطقه ویژه اقتصادی و یا شهرک صنعتی هم نیست. مرکز تاریخی شهر، جایگاه تکوین، رشد و تبلور فرهنگ امروز شهر است؛ بستر شکوفایی استعدادهای خلاق فکری و هنری است؛ مکان بازیابی تاریخ و عبرت از سرگذشتهای پیشینیان است؛ محل استقرار اقتصاد نوع سوم است؛ پهنه حفاظت از میراث ملموس و ناملموس است؛ هسته بهرهمندی از مواهب صنعت گردشگری است؛ و مهمتر از همه، سرمایهای است متعلق به همگان. هرچند برای بازگرداندن جانعزیزان ازدسترفته بسیار دیر شده است، و نیز یادگارهای بسیاری از گذشتههای تهران، طی چند دهه، و به عنف زدوده گردیده، اما شاید همین حادثه، تلنگری باشد، تا فکر و سیاستی اساسی و کارآمد، برای برون راندن این چرخه سرمایهداری مخرّب از مرکز تاریخی شهرهایمان، اندیشیده شود، و به عمل درآید. پرونده ساختمان پلاسکو، هرچند پایانی تلخ و ناگوار داشت، اما پیام آن، میباید در گوش همه ما که شاهدان خاموش آن بودهایم، طنین و تأثیری تکاندهنده داشته باشد.