نویسنده: اولیور وینرایت/ منتقد حوزهی معماری در گاردین
مترجم: محمدصادق یوسفزاده / دبیر سرویس «آمایش سرزمین»
اعیانیسازی [۱] مشکلی جهانی است که بهتر است زودتر به راهحل بهتری برای آن برسیم. اول هنریها میآیند، سپس جرثقیلها. هر جا که میروند، بسازوبفروشان دنبالشان میکنند، اجارهها افزایش مییابد و به دلیل اجارههای سنگین هنریها میروند و اجتماعی که پیش از آنها ساکن این منطقه بود، بیرون انداخته میشوند.
این روایت نوسازی اعیانی یا اعیانیسازی است. عبارتی که جامعهشناس آلمانی-انگلیسی روف گلس[۲] بیش از پنجاه سال پیش برای اولین بار برای توصیف تغییراتی که در شمال لندن میدید، مطرح کرد –اما این پدیده قرنها در مرکز فرایند تکامل شهرها قرار داشته است.
نوسازی اعیانی عبارتی تفرقهبرانگیز است. ازنظر برخی به دلیل جابجایی اقشار ضعیف، هجوم سرمایهگذاران کاسب، تکثیر فروشگاههای زنجیرهای، نابودی اصالت محله، پدیدهای پلید؛ و ازنظر برخی دیگر به دلیل بهبود استانداردهای مدارس و امنیت عمومی، کاهش جرائم، ترویج دوچرخهسواری و ایجاد مسیرهای دوچرخه، بازارهای خیابانی و پارکهای بهتر، نوسازی اعیانی پدیدهای ستودنی است.
احتمالاً نظر شما به این بستگی دارد که در کدام طرف شکاف مالکیت قرار دارید، مالکید یا اجارهنشین، و نتایجی که این نوسازی برای شما دربر دارد چیست افزایش ارزش داراییهایتان یا افزایش اجاره. بههرحال برندگان این بازی مالکانی هستند که از درآمد بیزحمتی که از ترقی محله بهوجود میآید، نفع میبرند.
برای سالها حامیان اینچنین نوسازیای چون ریچارد فلوریدا میگویند راهکار مطمئنی برای احیای محلات است، و مدتهاست راهکار سحرآمیزشان را برای جذب کردن شهرداران تبلیغ میکنند. محلات مخروب با فراهم آوردن محیطی مناسب برای «طبقهی هنری[۳]» چون هنرمندان، و بوهمیاییها[۴]: آن پیشگامانی که ساختمانهای نفله را میگیرند و نوشیدنی سازیهای کوچک، نانواییهای فانتزی و مغازههای غذای ارگانیک میزنند که طبقهی متوسطِ ترسو را جذب میکند. خانهها نو میشوند، باغات جمعی[۵] پدید میآیند، و سرمایهداران سرازیر میشوند تا سود را درو کنند.
«رنسانس شهری» در دو دههی اخیر، ابداع ریچارد راجرز بهعنوان خط مقدم شهری جنبش «[۶] New Labour»، که به دنبال زندهسازی هستههای درونی شهرها و تزریق زندگیای تازه به «[۷] Brownfields» پساصنعتی است و شهرها را شادتر، سالمتر، و امنتر برای زندگی و کار کند. بهجای اینکه جوانان حرفهای و موفق به حومهها فرار کنند، با این تغییرات به شهر جذب میشوند، طبقهای پرجنبوجوش و کافهبرو برای فعال کردن نسلی جدید از فضاهای عمومی.
این طرح مزایای بسیاری دارد اما نتایجِ وسعت و سرعت تغییرات، جابجایی ناتوانان بهدست توانگران، از دست رفتن فضای کار و پوک شدن محلات، حتی سرسختترین حامیان این نوع نوسازی بالا به پایین را میترساند.
ساختوسازهای در زمینهای قهوهای در بسیاری از موارد به برجهای بیروح منجر میشود. آپارتمانهای تکراری بدون زیرساخت اجتماعی مانند مغازهها، مطبها، کافه و مدارس ابتدایی که برای زنده نگهداشتن فضاهای زیستی لازم است. محلاتی که قرار بود انواع تصرفات ( مسکن شخصی، اجارهای، مسکن ارزانقیمت) را در خود داشته باشند به مدد مشاوران اعتبارسنجی باهوش و وکلای پولدار برنامهریزان، سهم مسکن ارزانقیمتشان دائماً آب میشود
دیدگاه شخصی من برای کاهش عواقب اکثراً اجتنابناپذیر اعیانی سازی شهری، مالیات بر ارزش زمین است که ارزش اضافی ناشی از بهسازیها را به اجتماع محلی اختصاص میدهد، بهجای آنکه سرمایهگذاران همهی عواید را به جیب بزنند.
این ایده از حمایت اقتصاددانان در اعصار گوناگون بهرهمند است، از آدام اسمیت گرفته ( که گفته بود هیچچیز عاقلانهتر از این نیست) تا میلتون فریدمن (که این مالیات را از بین مالیاتها کمضررتر از همه میدانست)، اما هنری جرج بیشترین همراهی را با این نوع مالیات داشته، کسی که در کتاب پیشرفت و فقر[۸] در سال ۱۸۷۹ استدلال میکند که عوارض ارزش زمین باید جایگزین همهی مالیاتهای دیگر شود چراکه باعث میشود نیروی کار و سرمایه آزادانه شکوفا شوند و درنتیجه فقر، بیکاری، تورم و بیعدالتی پایان یابد.
در حال حاضر وقتی اعیانیسازی ارزش یک ناحیه را افزایش میدهد، ثروت بادآوردهای نصیب مالکان میشود. اما اجتماع محلی که با حضور و فعالیتهای گوناگون خود منطقه را برای سرمایهگذاری جذاب کردهاند هیچ بهرهای از مزایای نوسازی نمیبرند.
با جذاب شدن این محلهها، دلالان ملک، کرایهچیها و آژانسهای املاک به این مناطق هجوم میآورند و ارزشهای اجتماعی این محلات را در بروشورهای کاغذ گلاسه خود به نمایش میگذارند. کسانی که فضای محله را خلق کردهاند نهایتاً براثر یک سلسله مراحل از محله بیرون انداخته میشوند: اعیانیسازی باعث میشود چیزهایی که یک منطقه را جذاب کردهاند یا جایگزین میشوند یا از بین میروند.
مالیات بر ارزش زمین این فرآیند را متحول میکند. بهجای گرفتن مالیات از دارایی، از ارزش خود زمین مالیات گرفته میشود که بر اساس موقعیت مکانیاش مشخص میشود نه بر اساس آنچه در آن ساخته میشود. هرگونه افزایشی که در ارزش زمین براثر بهبود شرایط محله ایجاد میشود نهایتاً به خود محله برمیگردد و در همان ناحیه دوباره سرمایهگذاری میشود.
چنین مالیاتی، محتکرانی که زمینهای خالی را بدون قصد ساختوساز رها کردهاند را نیز مجازات میکند و همزمان باعث میشود حباب قیمتی زمین با توجه به عوارضی که در آینده از آن اخذ خواهد شد شکسته شود.
فایدهی کوتاهمدت اخذ چنین مالیاتی این است که مانع از خروج ارزشافزودهی محله از محله میشود و از افزایش قیمت اجارهبها براثر نوسازیها جلوگیری میکند و درنهایت باعث سوددهی بیشتر محله و تبدیل آن به مکانی بهتر شود.
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] Gentrification: فرایند نوسازی و زنده کردن محلات شهری ویران با هجوم توانگران که ارزش املاک را افزایش و باعثِ جابجایی اقشار کمدرآمد و کسبوکارهای خُرد میشود.
[۲] Ruth Glass
[۳] Creative Class
[۴] بوهمین به انگلیسی: Bohemian در اروپا به کسانی گفته میشود که با روشی غیرمتعارف همراه با مردمان هم مرامشان که اغلب به مسائلی از قبیل ادبیات، هنر و موسیقی علاقهمندند، زندگی میکنند. بوهمینها اغلب بیخانمان و همواره در سفر، ماجراجو یا ولگرد هستند.
[۵] Community Gradens
باغ جمعی یا اجتماعی زمینی است که بهدست گروهی از مردم حراست میشود
[۶] جنبشی برای بهروز کردنِ حزب کارگر انگلستان در اواسط دههی ۹۰ تا اوایل هزارهی جدید، به رهبری تونی بلر.
[۷] زمینهایی که قبلاً در آن کاربریهای صنعتی یا برخی کاربرهای تجاری وجود داشته و ممکن است آلوده باشد. اینچنین زمینهایی را پس از پاکسازی میتوان به پارک تبدیل کرد.
[۸] Progressive and Poverty
منبع: [button color=”blue” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://www.theguardian.com/cities/2016/sep/29/gentrification-global-problem-better-solution-oliver-wainwright”]گاردین[/button]