[divider]پیشگفتار[/divider]
شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران از پروژه سیروس-یک باعنوان یک نمونه موفق در بازآفرینی شهری یاد میکند. پروژهای که از بسیاری جهات با تخریب و بازسازی قرابت بیشتری دارد! در این یادداشت از کاستیهای این طرح خواهیم گفت. از تخریب گسترده و بی توجهی به حداقلهای زیست شهری.
اقدامات صورت گرفته از جانب شرکت عمران و بهسازی باعث نگرانی جامعه شهرسازی ایران در خصوص عواقب روند تخریبهای گستره کالبدی تحت عنوان «بازآفرینی شهری» شده است. رخداد غمباری که در محله سیروس رخ داده است ممکن است، در سایر محلات شهری نیز رخ دهد. با امید به پیشگیری از تکرار این فاجعه این یادداشت را آغاز میکنیم.
[divider]معرفی محله[/divider]
محله سیروس در ناحیه سه منطقه ۱۲ شهر تهران واقع شده و یکی از اجزای اصلی شکل دهنده به هسته مرکزی تهران قدیم است. شهرت این محله بیش از هر چیز به دلیل عناصری همچون چاله میدان، باروی طهماسبی و دروازه دولاب است. سکونت بخش قابل توجهی از جامعه کلیمیان تهران در این محله نیز دیگر عنصر هویت بخش آن است. محله به خیابان ۱۵ خرداد از شرق به خیابان ری، از جنوب به خیابان مولوی، و از غرب به خیابان مصطفی خمینی محدود میشود. وسعت تقریبی آن ۴۳ هکتار بوده و با دارا بودن حدود ۲۰۰۰ پلاک مسکونی جمعیت آن طبق سرشماری ۱۳۷۵، ۹۹۲۳ نفر و در سال ۱۳۸۵ شمسی ۹۲۰۰ نفر و در سال ۱۳۹۰ شمسی ۵۷۷۰ نفر برآورد شده بود.
با توجه به واقعشدن این محله در محدوده نزدیک به بازار تهران، ۱۷.۹ درصد وسعت محله را کاربریهای فرا منطقهای، ۵۸.۵ درصد را کاربری مسکونی به خود اختصاص دادهاند.
[divider]چالشهای محله سیروس تهران[/divider]
با نگاهی به آنچه بر محله سیروس گذشته است میتوان معضلات متعددی را که امروزه محله با آنها دست به گریبان است را بهتر تحلیل نمود. محله در حال حاضر در چرخه خروج جمعیت، نابسامانی کالبدی و تخریب و ناامنی قرار گرفته است. ساکنین بومی با ابراز نگرانی نسبت به کیفیت زندگی در محل، از نبود کاربریهای خدماتی مورد نیاز در محل گلایه داشته و تمایلی به ماندن در محله پر ترافیک، آسیب پذیر و بدون آیندهی روشن ندارند.
در مصاحبه با ساکنین آشکار میشود که بسیاری از ایشان معتقدند ساکنین قدیمی و معتمدین محل روز به روز کمتر شده و مهاجرین، اتباع بیگانه و انبارهای غیررسمی کالا، جانشین ایشان میشوند. از سوی دیگر، برداشتهای کالبدی نشان از آسیب پذیری شدید محله در مقابل حوادث طبیعی احتمالی و روند تشدید شوندهی فرسودگی کالبدی است.
[divider]اقدامات شرکت عمران و بهسازی[/divider]
با تشدید چالشهای یاد شده، شرکت عمران و بهسازی باهدف پاسخ به نیازها مداخله در بافت را آغاز میکند.
شروع کار با پیشنهاد دو پروژه پایلوت صورت گرفت. شرکت عمران در دو قسمت اصلی از بافت تحت عناوین پروژههای «سیروس ۱ و ۲» برنامهی تملک و تخریب املاک واقع در محدودههای یادشده را در پیشگرفته و در این فاصله پروژه سیروس یک را در بخش غربی به انجام رسانده است.
[epq-quote align=”align-left”]در نظرگاه شرکت عمران محله سیروس بخشی از یک «بافت فرسوده» است که تغییرات کالبدی تنها علاج آن به شمار میرود. نکته عجیب اما این است که از پروژهی «سیروس ۱» بهعنوان یک پروژهی موفق یاد شود و آن را الگویی برای عمل و مداخله در سایر نقاط منطقه و شهر به شمار آورند. [/epq-quote]آنچه شرکت عمران و مشاور باوند بهعنوان برنامه پیشنهادی برای بهسازی بافت محله سیروس مدنظر قرار دادهاند با هیچ مقیاسی متناظر با یک پروژه «بهسازی شهری» نبوده و بیشتر از هر چیز ردپای «بازسازی کالبدی» در آن قابلمشاهده است.
در نظرگاه شرکت عمران محله سیروس بخشی از یک «بافت فرسوده» است که تغییرات کالبدی تنها علاج آن به شمار میرود. نکته عجیب اما این است که از پروژهی «سیروس ۱» بهعنوان یک پروژهی موفق یاد شود و آن را الگویی برای عمل و مداخله در سایر نقاط منطقه و شهر به شمار آورند.
یکی از روشهای نقد و تحلیل یکپارچه، تفکیک مساله به اجزای شکل دهنده و مواجهه موردی در هر یک از این ابعاد است. در این یادداشت نیز نگاهی خواهیم داشت به کیفیت برنامهریزی و طراحی شهری در پروژه «سیروس ۱» از ابعاد مختلفی که درمجموع مهمترین مؤلفههای تشکیلدهنده یک فضای شهری هستند. مؤلفههای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، ترافیکی، کیفیت فضایی و عملکردی در همین راستا مورد توجه قرار میگیرند.
[divider]بعد اجتماعی[/divider]
[epq-quote align=”align-left”]در طرح اجراشده علیرغم نیازسنجیهای انجامشده، خبری از فضای عمومی، مدرسه، فرهنگسرا و فضای سبز مشاهده نمیشود. درواقع شرکت عمران با تخریب بخشی از اندک فضای خدماتی مورداستفاده عموم مردم محل، آن را با مسکن شخصی و چند باب مغازه تجاری جایگزین نموده است[/epq-quote]تشدید پدیده خروج ساکنین: پیش از مداخله، بزرگترین مشکلات محله سیروس در بعد اجتماعی، خروج مستمر افراد بومی و تخلیه هویتی و اجتماعی بافت بوده است. این موضوع که خود درنتیجه متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گوناگونی شکلگرفته است، به عاملی برای رشد بزه و تشدید فرآیند افت شهری و تبدیل محله به بافت متروکه شود.
محلهای بدون فضای با بار هویتی: در طرح اجراشده علیرغم نیازسنجیهای انجامشده، خبری از فضای عمومی، مدرسه، فرهنگسرا و فضای سبز مشاهده نمیشود. درواقع شرکت عمران با تخریب بخشی از اندک فضای خدماتی مورداستفاده عموم مردم محل، آن را با مسکن شخصی و چند باب مغازه تجاری جایگزین نموده است. درنتیجهی اجرای پروژه یادشده جمعیت محله طی مدت ۵ سال (منتهی به ۱۳۹۰) نزدیک به چهل درصد کاهشیافته است. بهاینترتیب پروژهای که باهدف تثبیت و ارتقای کیفیت زندگی جمعیت ساکن شروع شد، درنهایت با نقض غرض، خود به عاملی در افزایش سرعت مهاجرت از محله تبدیل شد.
[divider]بعد اقتصاد فضایی[/divider]
ناکارآمدی اقتصادی: شاید در نگاه اول این حجم بالای توجه برنامهریز به تأمین کاربریهای انتفاعی گامی مثبت در جهت مهندسی ارزش و ارتقا داراییهای ساکنین به شمار آید. در عمل اما خروج جمعیت نشان از عدم مرغوبیت فضای ایجادشده داشته و بر ناکارآمدی اقتصادی اقدامات انجامشده دلالت دارد.
ممکن است در اینجا خوانندگان به کاهش جمعیت در محلاتی مشابه با محله سیروس اشاره نموده و این خروج را روندی طبیعی برای محلات مرکزی شهرها به شمار آورند. تجربهای که در نخستین یادداشتهای محققین اجتماعی در مکتب شیکاگو نیز منعکسشده است. در پاسخ بایستی توجه داشت که کاهش جمعیت در محدوده «سیروس ۱» درنتیجه تغییر کاربری از مسکونی به سایر کاربریها نیست؛ اتفاقاً در مورد «سیروس ۱» حجم بالای کاربری مسکونی بدون پشتوانه خدماتی ازجمله دلایل بیرونقی بافت جدید است!
[divider]بعد طراحی شهری و کیفیت فضایی[/divider]
[epq-quote align=”align-left”]لازم است جامعه تخصصی شهرسازی ایران در مقابل اقدام شرکت عمران و بهسازی، در جا زدن عنوان بازسازی (Reconstruction) و اعیانی سازی (Gentrification) تحت عنوان بازآفرینی (Reinvention) واکنشی درخور نشان داده و از حرمت واژگان تخصصی پاسداری کنند. [/epq-quote]تحریف تئوریک: در ادبیات تخصصی شهرسازی با رویکردی مواجه هستیم، تحت عنوان «اعیانی سازی»[۱] در اعیانی سازی بخشی از بافت سابق هدف قرارگرفته و با تخریب ساختارهای سابق (اعم از کالبدی، اجتماعی و یا اقتصادی) تلاش میشود کیفیت زندگی در بافت افزایش یابد.
آنچه عموماً بهعنوان مهمترین نقد در مقابل این رویکرد طرح میشود، این است که برنامهریزی شهری بجای هدف قرار دادن فرآیندهای منجر به مشکل خود مشکل را از سر راه برمیدارد. با حذف صورتمسئلههایی همچون فقر، بیکاری و بیاعتمادی به نظام مدیریت محلی شرکت عمران و بهسازی گمان میکند با مسئله بافت فرسوده مقابلهای درخور تقدیر نموده است.
لازم است جامعه تخصصی شهرسازی ایران در مقابل اقدام شرکت عمران و بهسازی، در جا زدن عنوان بازسازی (Reconstruction) و اعیانی سازی (Gentrification) تحت عنوان بازآفرینی (Reinvention) واکنشی درخور نشان داده و از حرمت واژگان تخصصی پاسداری کنند.
توسعه ناهماهنگ با بستر: منظور نگارنده از هماهنگی عنصر با بستر کپی کردن مدول های ساختمانی در سراسر محله نیست، ازاینرو نقد او به پروژه «سیروس ۱» نیز نه بر اساس نقد فرمال (ناشی از مضامین بیمعنایی همچون خط آسمان و نظایر آن) که اتفاقاً نقد محتوایی است.
فرم تابعی است از فرآیندهای بستر. ازاینرو یکی از راههای درک روابط و نظامهای پنهان بستر، کدگشایی همین فرمهای موجود باشد. از این طریق میتوان به سطحی از اعتماد دستیافت که بر اساس آن پیشنهادها فرمی جدید بر مبنای همان کدهای موجود در بستر پیرامونی طرحشده و لذا احتمال پس زدن این عضو پیوندی را کاهش داد.
نگاهی به دو تصویر زیر که مؤید سطح پایبندی طراحان پروژه به بافت عمومی محله سیروس است، گویای بسیاری از مسائل است.
مسکن بیپشتوانه: کاربریهای خدماتی رکن مغفول برنامه پیشنهادی برای کاربری زمین محله سیروس به شمار میروند. سهم بالای سطوح مسکونی بدون پشتوانه خدماتی (شامل کلیه کاربریها بهجز تجاری) عملکرد محله را با اماواگرهای بسیاری مواجه ساخته است.
[divider]بعد عملکردی و کاربری زمین[/divider]
نظارت اجتماعی پایین: کاربریهای مختلط یکی از راههای افزایش نظارت اجتماعی بر فضای عمومی هستند. متأسفانه پیشنهاد کاربری در این بخش فراموششده و درنتیجه میتوان انتظار داشت همانگونه که در سایر بخشهای مجاور با پایان ساعات کار دکانهای تجاری، بافت در سکوت و تاریکی فرو میرود، در محله سیروس نیز، با پایان ساعت کار مغازهها شاهد مرگ موقت بافت شهری در طول شب باشیم؛ امری که به مشکلات اجتماعی همچون حضور معتادان، افزایش بزه شهری و کاهش حس امنیت (بهویژه برای گروههای آسیبپذیر) منجر خواهد شد.
[divider]بعد ترافیکی[/divider]
نفوذناپذیری: یکی از شاخصهای شناخت بافت فرسوده بر اساس ضابطه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، میزان نفوذپذیری بافت است. بر اساس این شاخص که برگرفته ازنظریات پایه در مورفولوژی شهری است هرچقدر امکان ورود افراد به درون بافت شهری افزایش یابد، کیفیت دسترسی، بهداشت، امنیت، منظر، ایمنی، تحرک و انعطاف بافت افزایشیافته و در مقابل شاخصهای نامطلوبی همانند میزان آلودگی محیطی (ناشی از حرکت غیر لازم خودرو) و … کاهش خواهد یافت.
در پروژه حاضر متأسفانه کاهش سهم راههای عبوری و به طبع آن کاهش نفوذپذیری بافت را شاهد هستیم. از سوی دیگر میزان بارگذاری در محدوده مداخله ارتباط مناسبی با پیشنهادها معبر در سطوح پیرامونی را نداشته و منجر به پدید آمدن گرهگاههای ترافیکی احتمالی در بخشهای جنوبی و غربی خواهد شد.
[divider]تکرار فاجعه[/divider]
با گذشت سالها از اجرای پروژهی مسکن سازی حاشیه نواب، همچنان در کلاسهای درس معماری و شهرسازی از این پروژه به عنوان یک تجربه تلخ در مداخله محاسبه نشده یاد میشود. آنچه از تحلیل پروژه سیروس خواندید، ذهن را به یاد آن پروژه تلخ میاندازد که درد جراحیاش همچنان تهران را میآزارد. کاش مدیران شرکت عمران و بهسازی به جای اشتیاق برای رونمایی و استفاده سیاسی از این پروژه، زودتر فکری برای کاستن از شدت آسیبی باشند که به محله سیروس زدهاند؛ هرچند که بسیاری از این زخمهای غیرقابل جبران است.
[divider]پانویس[/divider]
[۱] -Gentrification