نویسنده: محمد پزشکیان/ کارشناسارشد معماری
برداشتی از دو نشست پروفسور ژان مارک کاسترا در دانشگاه هنر اصفهان
ژان مارک کاسترا (jean-marc castera) هنرمندی با پسزمینه دانش ریاضیات است که در بین متخصصین مؤسس هنر هندسه-ریاضی نقوش اسلامی محسوب میشود. وی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در رشته ریاضی، در یک دوره آزمایشی پژوهش «ارتباط میان ریاضیات و هنر» شرکت کرد که در آن بر روی ریاضیات هندسه نقوش اسلامی مطالعات گستردهای به انجام رسانید. در آن زمان منابع کمی در مورد این موضوع وجود داشت. او برای سالها روی این موضوع فعالیت کرد و نتایج حاصل از آن را در دو کتاب (اسلیمی، هنرهای تزئینی در مراکش (۱۹۹۹) و کتاب هندسه نرم؛ هنر هندسه عربی-آندلوسی) و مقالات بسیاری منتشر نمود.
از سال ۲۰۰۶ همکاری او در چند پروژهی معماری، موقعیت مناسبی برای آزمایش ایدهها و تکامل هنریاش فراهم نمود. آثار او را میتوان در مکانهایی مانند بازار مرکزی جدید و یا موسسه مصدر علم و صنعت، در ابوظبی مشاهده کرد.
پروفسور کاسترا در آغاز نشست اول به تبیین نظریات ریاضی و هنریاش در باب هندسه نقوش اسلامی، تاریخچه و مفاهیم ریاضی هندسه بلوره پرداخت و در ادامه با بهکارگیری این مفاهیم و با استفاده از یک برنامه ریاضی-هندسی و مدول های مختلف، نقوش جدیدی را بازتولید نمود. در نشست دوم، بعد از بیان خلاصه و جمعبندی مباحث نشست اول، به بیان تجربیات عملی پیاده کردن این الگوهای هندسی و نقوش نوین، در نمایشگاه شخصی و پروژههای ابوظبی (همکاری با فاستر) پرداخت.
[divider]نشست اول؛ الگوها و نقوش هندسی در معماری اسلامی[/divider]
در ابتدای نشست، کاسترا به دانشجویان و حاضرین، رجوع به سنت و معماری گذشته و الهام گیری از آن را توصیه نمود؛ و تأکید نمود که معماری پیشتاز امروز در ارتباط و امتداد معماری و اسلوبهای سنتی و نوزایی از مفاهیم و الگوهای دوران و معماری عصر سنت است. به همین علت، پژوهش علمی روی معماری و آثار هنری دورههای قبل جهت فهم و نوزایی از اهمیت بالایی برخوردار است.در ادامه، تعاریف اولیه برای درک هندسه بلورهای (مانند) بحث شد. تقارن، تقارن نقطهای، تقارن محوری از اصول پایه که کل هندسه و محاسبات ریاضی تولید گرهها بر اساس همین تعاریف پایه و جهش و تکامل آن صورت میگیرد. بهعنوانمثال، تکثیر یکی شکل، از ترکیب تقارن یک محوری و دومحوری موازی ست. یا چرخش یکشکل حول یک نقطه، از چرخش محور تقارن در تقاطع با نقطه مرکز چرخش و تکرار این اتفاق به وجود میآید. همینطور تقارن لغزشی که نمونه آن آثار گامهای انسان بر زمین است.وی به توضیح چگونگی تکاملیافتهها در مورد هندسه شبه بلوره (کریستالی مانند – Quasicrystal) پرداخت. فیزیکدانها برای تشخیص بلورهای بودن شکلگیری سازماندهی اتمهای یک فلز، بر ورقههای نازک آن نور میتابانند. در مورد یکی از آلیاژهای منگنز، به پارادوکسی برمیخورند. نقش هندسی با تقارن پنج محوره که هم به لحاظ تقارن بلوره است و هم چون پنج محوره است، بلوره نیست. برای توضیح این پدیده، ریاضیدانان این پدیده را توضیح میدهند. این اتفاق شروعی بر ریاضی-هندسه نوین بود. کاسترا اولین بار با مشاهده شباهت بین هندسه شبه بلوری آلیاژ منگنز و یکی از گره چینیهای ایرانی (یکی از نقوش مسجد نطنز) این ایده به ذهنش رسید که میتوان با استفاده از این هندسه شبه بلور مانند، به آفرینش نقوشی دیگر از این جنس دستیافت.کاسترا میگوید تقارن را دوست دارد، چون علاقه به شکستن آن دارد. در این مورد، با استفاده از نرمافزاری ریاضی با برونداد هندسی، از مدول گره ساده مرکب از مربع و لوزی، در ابتدا به تکثیر از طریق تقارن و سپس تغییر در نسبت برش و بعد (فضای) هندسی به نقوشی جدید که به علت عادت چشم، تقارن حس میشود، ولی تقارنی ندارند و در بُعدهای بالاتر از ۳ لوزی و مربع از نظم سابق خود خارج میشوند. در این روش، به علت نامحدود بودن دادههای تابع (نسبت برش و بُعد)، میتوان به بینهایت نقوش هندسی از یک مدول ساده دستیافت.در ادامه کاسترا از مطالعات خود بر روی نقوش هندسی مراکشی-آندلسی سخن گفت و در یک مورداشارهای به مقرنسهای موجود در کاخ الحمرا اشاره کرد که با استفاده از همین روش هندسی ریاضی، قابل تبیین، بحث و گسترش است.
در پایان نشست اول، کاسترا به سؤالات متخصصین و دانشجویان پاسخ داد. یکی از حاضران از او در مورد دلایل ایشان برای عدم مطالعه روی نقوش هندسی ایرانی سؤال نمود. وی توضیح داد هندسه نقوش مراکشی ۸ محوره است و نقوش ایرانی پنج محوره. باوجود شباهتهای بسیار زیاد، تفاوتهای زیادی هم وجود دارد و او ترجیحش بر اولویت مطالعه متمرکز بر روی نقوش مراکشی آندلسی بوده و امروز در حال بررسی و مطالعه نقوش ایرانی است. در پی این سؤال، یکی از دانشجویان در مورد علت تفاوت هندسه نقوش ایرانی و آندلسی پرسشی مطرح نمود که آیا در این تفاوت بین ۸ و ۵ محوره، چیزی فراتر و عمقیتر از هندسه، همچون فلسفه یا ایدئولوژی و وجوه معنا مطرح است؟ که کاسترا این دیدگاه وجود معنا را رد ننمود، اما تأکید کرد که افرادی که به توضیح معنا و ایدئولوژی و … درزمینهٔ هندسه نقوش میپردازند، سواد و دانش لازم را در مورد هندسه نقوش ندارند و اشتباهات زیاد میکنند و حرفهای بدون پشتوانه علمی میزنند.
[divider]نشست دوم؛ الگوهای هندسی در معماری[/divider]
در این نشست بهمرور اجمالی نشست صبح و تجربیاتی در همکاری با نورمن فاستر در بناهای واقع در منطقه حاشیه خلیجفارس اختصاص داده شد. کاسترا توضیح داد که هدف از تولید این هندسه، از یکسو ارتباط فرهنگی و تاریخی با سرزمینهای مورداشاره است و از سویی دیگر عدم تکرار گذشته و نوآوری در آن بهوسیله شکست تقارن. بسیاری مواقع، بناهای مدرن سطوح نمای گسترده و وسیعی دارند که بهنوعی نیاز به الگویی هندسی برای پوششدارند. به همین دلیل الگوهای کاملاً متقارن و تکراری مناسب پوشش این سطوح وسیع نیست و ما نیاز به شکست تقارن و پویایی در عین اصولگرایی هستیم. به نظر کاسترا، به لحاظ هنری، خطوط این هندسه از متریال و رنگ و … مهمتر است. این خطوط هستند که پویایی دارند. ما دوست داریم این خطوط را پررنگ و قطور کنیم، اما اگر ضخامت این خطوط را زیاد کنیم، بهگونهای پویایی خطوط را از بین بردهایم! و خطوط را میرا کردهایم که منجر به کاهش کیفیت اثر میشود. برای جبران این اتفاق، بعضی خطوط را از زیر و بعضی را از رویهم رد میکنیم همچون تاروپود یکپارچه و این به خطوط جهت حرکت و پویایی میبخشد. البته این اتفاق هندسی در حالت دوبُعدی (نما، سطح) ممکن است. ارائه نمایشگاهی در کاخ دیسکاوری پاریس (Palais de la découverte) اولین تجربه او درزمینهٔ آرایش فضا بوده که در آن دیوارها با ترکیب نقوش هندسی (گره چینی) آراستهشده بود. وی در مورد تصویر زیر و تمامی اشکال هندسی شبه بلورهای (کریستالی مانند) این نکته را متذکر شد که هندسه شبه بلورهای شباهتها و تفاوتهایی با هندسه فرکتالی دارد. هر کریستالی فرکتال (به این معنی که وقتی نزدیک میشویم و شکل را بازتر میکنیم، باز همان شکل تکرار می شود) نیست. ولی عموماً فرکتالها هندسه کریستالی دارند. در بیان هندسه به کار رفته در این نقوش، مطابق شکل زیر، یک مدول به دو روش تقسیم می شود که همین اتفاق باعث می شود هندسه دیگر تعریف فرکتالی و تکرار شوندگی یک مدول را نداشته باشد. وی اذعان کرد که در طرح هایش بیشتر به دنبال نشان دادن هندسه بلوره ای است تا کاربرد هندسه فرکتال در این هندسه، الزاما نیازی به تکرار شوندگی نیست. در این نوع هندسه، میل به بی نهایت دیده می شود. یک تابلو جدا نیست که در همان تمام شود و تا بینهایت ادامه پیدا می کند. یک مجموعه و سیستم هندسی به هم پیوسته است که می تواند کل یک ساختمان بلند را مثل یک لباس یکپارچه بپوشاند. در ساختمان های بلند، دو عامل کانسپت (بحث های فرهنگی-تاریخی) و مقیاس بصری (دور و نزدیک، سواره و پیاده)، ضرورت به کارگیری این نوع هندسه شبه بلوره ای را ایجاد می کند. در مرکز تجاری ابوظبی (central market souk abu dhabi) همین دو عامل، باعث آشنایی و همکاری نورمن فاستر و ژان کاسترا شد. در قسمتی از طرح عظیم این مجموعه تجاری، یک سو برج های تجاری شیشه ای بسیار بلند (نمادهای دوره مدرن) و در سوی دیگر بازار قدیمی ابوظبی (نماد دوره سنت) قرار دارد؛ و این بازار در بین این دو نماد، وظیفه مفصل سنت و مدرنیته را دارد. در این پروژه فاستر سعی در حفظ سنت ها با سویه های مدرن دارد. زمینه طرح از معماری سنتی گرفته شده که به سمت مدرنیته میل می کند. فاستر در این کار به نقوش هندسی شکسته علاقه اش را نشان می دهد. در این پروژه بر خلاف خواست کارفرما که به دنبال شفافیت شدید و ورود نور و دید های وسیع به فضای خارج بودند، فاستر به سمت سنت حرکت کرده و ارتباط درون و بیرون بنا (پنجره ها) را با سطوح نیمه شفاف پوشانده تا هم اقلیم را کنترل کند و هم ورود نور را هدفمند جهت افزایش کیفیت محیط داخلی به سرانجام رساند. به همین منظور سطح بیرونی و داخلی با هندسه شبه بلوره ای پوشانده شده است. در این طرح همه پنلها موتیف نیست تا مخاطب به صورت ذهنی رابطه بین خطوط را پیدا کند. از نظر کاسترا طراحی تمیز و دقیق و ریاضی، اجرای صحیح جزییات، باعث شده که کار در مقیاس های متفاوت مخاطب را تحت تاثیر بگذارد.در پروژه موسسه مصدر (Masdar Institute) باز هم نورمن فاستر به دنبال همان ارتباط فرهنگی سنت و مدرنیته برای تصویر کردن شهر هزاره سوم است. بحث های پایداری، سیستم های خوداتکا، پنل های خورشیدی و…، در کنار نگاه فرهنگی و پایداری اجتماعی فرهنگی از مسایل مطرح در این پروژه بوده است. پویایی فرمی و البته نقوش هندسی، در کنار رعایت مسایل اقلیمی و بحث های انرژی این مجموعه را به هدف خود نزدیکتر نموده است.در این طرح بازهم رابطه بیرون و درون به شکل کنترل ورود نور و هدفمندی ورود آن مد نظر بوده است و برای این امر از نقوش هندسی شبه بلوری استفاده شده است تا هم ورود نور به فضارا کنترل کند وهم با بازی نور و سایه در درون به کیفیت فضای درون اضافه کند. برای این امر، در استفاده از این نقوش افراط نشده تا هم در درون نور کنترل شود و هم یکنواختی در بیرون به وجود نیاورد. برای ساخت این قطعات هم پیش ساخته سازی راهی مناسب از لحاظ اجرا و هزینه انتخاب شد.