[divider]راوی[/divider]
فرید پیشکار، دانشجوی سال آخر کارشناسی شهرسازی در شهر اصفهان است.
اما در اصل او ساکن شهرکرد است و امیدوار است در کارشناسی ارشد به تحصیل خود در رشته شهرسازی ادامه دهد. به شهرسازی علاقه مند است و این علاقه را در فعالیت های کلاسی اش نشان می دهد. از او پرسیده شده مهمترین مشکلات دانش شهرسازی و شهرسازان در ایران را فهرست نماید.
بسیاری از دغدغه های او گرچه برای شهرسازان با تجربه تر تکراری است، اما همین تکرار دغدغه میان سه نسل، در گوشهای دلسوز، زنگ های هشدار را به صدا در می آورد.
اینکه چرا بسیاری از این مشکلات از نسلی به نسلی به ارث می رسد و چگونه می توان از این دور باطل خارج شد؛ نگاه ویژه ای را طلب می کند. به همین دلیل از این پس «پایگاه رویدادهای معماری» پیگیری این موضوعات را بخشی از تعهد صنفی و اخلاقی خود دانسته و در دستورکار قرار خواهد داد. در ادامه با فرید پیشکار همراه میشویم.
[divider]مشکلات پیش روی من[/divider]
با توجه به نوپا بودن رشته شهرسازی در ایران و نبود ساختارهای منسجم این رشته آنچنانکه بایدوشاید در بطن نظام مدیریت شهری ایران راه نیافته و نیز همچنین جایگاه متخصصان شهری در سیستم مدیریت شهری با ابهام روبهرو است.
یکی از دلایل اصلی این ابهامات نبود مدیریت یکپارچه شهری است که باوجوداینکه در برنامه توسعه چهارم (ماده ۱۳۷) گنجاندهشده بود، هیچگاه تحقق نیافت و به فراموشی سپرده شد. از دیگر مشکلاتی که میتوان برای شهرسازی متأخر ایران ذکر کرد دخالت فرمایشی و حضور سنگین دولت در برنامههای شهرسازی است بهگونهای که شهرسازان مجبور به نوشیدن جام زهر شده و تصمیماتی اتخاذ کرده اند تا انتظارات دولت برآورده شود.
پروژه شهرهای جدید دهه شصت، پروژه مسکن مهر و امثال اینها نمونههای بارز این دخالتهای فرمایشی است که بهمنظور تأمین سیاستهای دولتهای وقت یا کمتوجهی نسبت به استفادهکنندگان از این پروژهها طراحیشده و به مرحلهی اجرا درآمده و امروزه مشکلات زیادی را برای مدیران شهری و شهرهای ما به وجود آورده و خواهند آورد.
یکی دیگر مشکلاتی که میتوان برای شهرسازی ایران ذکر کرد تبعیت نکردن از قانون و عدم تحقق برنامههاست بهگونهای باوجود قوانینی هرچند مناسب، راههای دور زدن این قوانین بسته نشده و این قوانین بهراحتی پایمال میشوند و باعث تغییر چهره شهرهای ما میگردند.
شاید بتوان عمدهترین مشکل شهرسازی ایران عدم تعامل بین مدیران شهری و دانشگاهیان دانست، این پیوند میتوانست سازنده بوده به تولید الگوهای بومی و اندیشههای نو منجر گردد. عدم بهرهگیری مناسب از مهندسین و فارغالتحصیلان مشکل دیگری است که گریبان گیر شهرسازی ما است.
بهجرئت میتوان گفت که اکثریتقریببهاتفاق مدیران شهری ما فاقد تحصیلات دانشگاهی در این رشته بوده و معمولاً فارغالتحصیل رشتههای مرتبط مانند معماری و یا عمران هستند و با تفکر صرفاً عمرانی به شهر نگاه میکنند و قوانین شهری را برای حداکثر کردن بهرهوری اقتصادی دور میزنند. فارغالتحصیلان این رشته، سه سال پس از اتمام تحصیل میتوانند در آزمون نظاممهندسی ساختمان شرکت کرده و پروانه اشتغال دریافت کنند. همچنین پنج سال پس از فارغالتحصیلی میتوانند با شرکت در آزمون دادگستری بهعنوان کارشناس رسمی دادگستری به فعالیت بپردازند. فاصله زمانی نسبتاً طولانی بین تحصیل و ورود به بازار کار مشکل دیگر پیش روی مهندسین است.
اگرچه در چندین ساله اخیر قوانینی وضعشده که بهموجب آن گروههای مهندسی ملزم به داشتن یک مهندس شهرسازی شدهاند، عملاً این قانون اجرا نشد و کارهای یک شهر ساز را مهندس معمار انجام میدهد. مطابق قانون در سلسلهمراتب گرفتن پایان کار ساختمان، تأیید یک مهندس شهرسازی اجباری است ولی در شرایط کنونی معمولاً معماران این تأیید را انجام میدهند. دستگاههای دولتی نظیر استانداریها، مسکن و شهرسازی، شهرداریها و غیره نیز به کارشناس شهرسازی نیازمندند. همچنین فعالیت بهعنوان مهندس مشاور در شرکتهای مشاورهای گزینه دیگر پیش روی فارغالتحصیلان این رشته است. باوجود ظرفیت پذیرش محدود در دستگاههای اجرایی و دولتی معمولاً فارغالتحصیلان شهرسازی در شرکتهای مشاوره مشغول به کار میشوند. از سایر مشکلات مهندسین شهرسازی تغییر پایههای نظاممهندسی است که بیشتر مبتنی بر زمان است و سوابق و تجارب دخالت کمتری در آن دارد. در آخر، مجموعه این عوامل باعث عدم توفیق شهرسازی و مهندسین شهرسازی در ایران گردیده و روزبهروز بر مشکلات شهرهای ما افزودهشده و این اشتباهات تکرار شده بدون اینکه درسی از آن گرفته شود.