مهندس بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی در یادداشتی با عنوان «تو خود حجاب خودی…» که در روزنامهی اعتماد، مورخ ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ منتشر شد، دربارهی شیوع بیماری حاشیهنشینی و ویژگیهای حاشیهنشینان نوشتهاند.
نوشته ایشان را خواندیم. بهتر بگوییم بلعیدیم. آخر ما کلمهای آشنا را شنیده بودیم، این بار کسی از درون خانه بانگ برداشته بود و اسم بیرونیان را تکرار میکرد؛ و ما، در انتظار آن ضربه نهایی، پردهبرداری ازآنچه بر آن هزار پرده سکوت افکندهاند.
نور بر صحنه افتاد و استاد به روی صحنه آمدند. چنین آغاز کردند:
«حاشیهنشینی سخت است؛ بهسختی این خیال که اگر در جای دیگری به دنیا آمده بودیم موفقتر بودیم.»
کف زدن شروع کردیم که تحمیل قهرآمیز شرایط اسکان غیررسمی بر کودکان کار را میگویند، از نبود امنیت فضایی میگویند، از کسری خدمات شهری و بحران بیارزش بودن ماحصل یکعمر کار پدر، به خاطر قرار داشتن خانه یک کوچه آنطرف مرز محدوده شهری!
«حاشیهنشینی استقرار در تاریکی است؛ ظلمتی که اجازه نمیدهد خوب ببینیم و درست دیده شویم. »
درست است. همچنان کف میزنیم!
کدام گوش شنوایی هست تا فریاد وزیر محترم راه و شهرسازی را بشنود؟ آنجا که نجوا میکند: «از ۵۵ میلیون شهروند ایرانی ۱۸ میلیون حاشیه نشین هستند!» قریب یک سومشان! مگر ممکن است کسی این ثلث در سایه را ببیند؟
در اوجیم که تبر فرومیافتد:
«لیکن این تاریکی امری ساختگی است و نه محصول واقعیتی بیرونی.»
بهت.
شاید درست متوجه نشدهایم! گوشهایمان را تیز میکنیم تا بهتر بشنویم.
«تاریکی سبب میشود بیش از واقعیت مبتنی بر «وهم» که زاییده ذهن بیمارمان است زندگی کنیم. وهم واقعیت را معوج میکند. بهتر است بگوییم وهم حاصل دستکاری دلخواه ذهن در واقعیت و دخلوتصرف در آن است. … حاشیهنشین بهجای زندگی در جهان واقعی، جهانی کوچک و تصنعی با افقهای بسته و به مرکزیت خود میسازد و همه مناسبات را به معادلات شخصی و کوتاهمدت تقلیل میدهد.»
آن حاشیهنشینی که ما میشناسیم نه ناشی از تقلیل وضعیت به امر شخصی و کوتاهمدت که اتفاقاً کاملاً امری اجتماعی و تاریخی است. وقتی حداقل دستمزد را ۸۱۲ هزار تومان تعیین میکنند و نسل در نسل شاهد چرخههای فقر – کمسوادی – توسعهنیافتگی هستیم و این چرخه و مناسبات معلول آن، تنها ارثیه کودکان کار از پدران و مادران کارگر خود است چگونه از ذهنی بودن، شخصی بودن و کوتاهمدت بودن صحبت میشود؟!
«درواقع این شرایط بیرونی نیست که حاشیهنشین را به حاشیه میراند این تصورات خود او است که مانع میشود بنا بر ارزشها و ظرفیتهای ذاتیاش در موقعیتهای مهم ایفای نقش کند. حاشیهنشینی محصول فقر نیست؛ بلکه سبب اتلاف ثروت میشود. »
دیگر این سخنرانی برایمان جذابیتی ندارد. به کلمات مقابل چشممان تعرض شده است. پردههای جدیدی بر امر مگو افکنده شده …
مهندس بهشتی بایستی بهتر از ما بدانند که حاشیهنشینی یک مفهوم[۱] یا اصطلاح[۲] تعریفشده است. در ترمینولوژی یک اصطلاح یا ترم ممکن است تعریفی فراتر ازآنچه در بستر زبان عامیانه دارد پیدا کرده و حامل وجوه معنایی عمیقی باشد.
استفاده نابجای ایشان از اصطلاح «حاشیهنشینی» حکایت از وضعیت نگرانکننده جامعه علمی و دانشگاهی در مواجهه با وضعیت جاری در جامعه دارد. فاصله میان متفکر و اجتماع منجر به این وضعیت میشود که حکایت زندگی سوز و سرشار از نابرابری میلیونها هموطن را با مسامحه، منطبق بر بیماری ذهنی بیکارههای طبقه متوسط و امثال «بچه پولدارهای تهران»[۳] می بیند؛ آنان که ازخودبیگانگی[۴] ایشان را به تقلید از همتایان مصرفکننده فرنگی واداشته است.
آیا مهندس بهشتی میدانند که دارند خواسته یا ناخواسته به چه کسی طعنه بیکارگی میزنند؟
افرادی که تکمیلکننده چرخههای شغلی کلانشهرها هستند. هیچ مایملک قابل نقل و انتقالی ندارند. برخی از ایشان از صبح تا شام تا کمر در سطلهای زباله فرورفتهاند، بار بازیافت و صنایع سبز را به دوش میکشند و مصداق طبقه خلاق و مولد شهری هستند.
در دوران رکود بدون آنکه مطالبهای داشته باشند در کوچکترین منافذ موجود خود را جایداده و چنان چرخههایی از اسکان – اشتغال را ساختهاند که امثال ما برنامه ریزان شهری در ۲۵ شهر جدید کشور نتوانستهایم ایجاد نماییم.
مهندس بهشتی قلمی توانا دارند و ذوق ادبی کمنظیر. اینکه بر موضوع ازخودبیگانگی و رخوت ذهنی در بخشهایی از جامعه انگشت میگذارند هم نشان از این دارد که از بسیاری از اساتید همقطار خود، فرسنگها پیش هستند. سخن راندن از معضلات جامعه بر ایشان تکلیف است و نقش تجربیات ایشان در نظام توسعه و مرمت ایران پررنگ اما انتظار میرود برای ایجاد مفاهیم جدید از خیر اندک واژههای شناسنامهدار دانش توسعه شهری بگذرند. حتماً تأیید میفرمایند که در دانش مرمت میراث فرهنگی نیز رسم این نیست که برای تعمیر بخشی از اثر معماری بخشی دیگر را ویران و استحاله نمود.
[divider]پانویس[/divider]
[۱] -Concept
[۲] -Term: words and compound words or multi-word expressions that in specific contexts are given specific meanings—these may deviate from the meanings the same words have in other contexts and in everyday language.
[۳]Rich Kids of Tehran -عنوان اطلاقی به فرزندان طبقه مرفه شهری که در صفحات شبکههای اجتماعی برای به رخ کشیدن امکانات ماورایی خود با یکدیگر در رقابت هستند.
[۴] Alienation- فراموشی اصل و ماهیت واقعی هویت فردی بهواسطه مجزا شدن از شرایط محیطی