دستفروشی – روایت اول

[divider]پیشگفتار[/divider]

دست‌فروشی، به طیف گسترده‌ای از فروش کالا و خدمات ارجاع دارد. ماهیت دست‌فروشی چیست؟ الگوی مواجهه با این پدیده در شهرهای ما چیست؟ مبنای تعارض‌های شکل‌گرفته چه عواملی هستند؟ دست‌فروشی چه جایگاهی در الگوی فعالیتی شهر ایرانی دارد و پیوست‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی دست‌فروشی در توسعه پایدار شهرهای ایران چگونه می‌تواند موردبررسی قرار گیرد؟

سایت رویدادهای معماری در این میان تنها «فضایی برای طرح روایت» است.

روایتی که صبح و شب شهروند ایرانی به آن پیوند خورده است. در رسانه‌های ایران اما جای این روایت خالی است. روایتی که دربرگیرنده تمام ذی مدخلان در پدیده دست‌فروشی است.

در این راستا گفتگو را با چند سؤال آغاز می‌کنیم. سؤال‌هایی که مصاحبه‌شوندگان با پاسخ به آن‌ها بخش‌هایی از تصویر بزرگی را می‌سازند که در صورت تکمیل نشان‌دهنده بسیاری از ابعاد ناگفته‌ پدیده دست‌فروشی خواهد بود.

[divider]راوی[/divider]

محمدکریم آسایش

محمد کریم آسایش راوی نخست است. وی دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی است و به عنوان کارشناس اجتماعی در مهندسین مشاور معمار و شهرساز مشغول به کار است. تمایل دارد تحت عنوان «کنشگر شهری» معرفی شود. در حال حاضر در گروه‌های گوناگون مرتبط با موضوعات شهری و اجتماعی فعالیت دارد ولی تاکید دارد که با توجه به گستردگی طیف اعضای این گروه‌ها، آنچه روایت می‌کند نظر رسمی این گروه‌ها نیست، بلکه بایستی به عنوان دیدگاه شخصی وی منعکس گردد.

 


 به نظر شما دستفروش کیست؟

 “فروشندگان خیابانی کسانی هستند که کالاها و خدمات خود را در فضای عمومی به صورت عمده یا خرد عرضه می‌کنند. منظور از فضای عمومی، خیابان، پیاده‌رو و فضاهای واسطه‌ای است. فروشندگان خیابانی ممکن است غرفه‌ای ثابت مثلاً کیوسک داشته باشند یا فقط از یک میز برای عرضه کالای‌شان استفاده کنند. دیگر فروشندگانی نیز هستند که هر چند در جای ثابتی کالای‌شان را عرضه می‌کنند، اما آن‌ها را بر روی سفرهای پلاستیکی یا پارچه‌ای می‌چینند.

سایرین نیز نه جای لزوماً ثابتی دارند و نه مکانی ثابت برای فروش. باید فروشندگان خیابانی را به عنوان طبقه ای از بازیگران غیررسمی اقتصادی نگاه کرد”(براساس تعریف سازمان بین الملی کار).

 آیا با وجود این پدیده به عنوان یک واقعیت اقتصادی باور دارید؟

 بلی، دستفروشی بخشی از اقتصاد غیررسمی است که نقش مکمل برای اقتصاد رسمی را دارد.

 به نظر شما در سایر نقاط جهان هم دستفروشی وجود دارد؟

 بلی، در اغلب کشورها هست و پذیرفته شده است. نحوه پذیرش بستگی به شرایط هر کشور دارد. کشورهایی مثل هند، پرو و برزیل سند ملی برای آن دارد. استرالیا ضوابط شهری دارد. در پاریس مرکزی نزدیک به ۱۰۰ بازارچه محلی هفتگی برگزار می‌شود.

 تفاوت ماهیت دستفروشی در ایران با سایر نقاط جهان در چیست؟

 دستفروشی در هر کشور گونه بندی دارد و این گونه بندی بر حسب شرایط شهری آن تعریف می‌شود که عواملی چون وضعیت فقر شهری، نقش و نوع گردشگری شهری، سنت‌های فرهنگی پیوسته است. برای مثال شرایط ایران را با پاریس نمی‌توان مقایسه کرد، چون مساله دستفروشی در ایران مساله فقر شهری است. بنابراین شیوه‌های پاسخگویی به مساله بر حسب شرایط متغیرند.

 آیا همه دست‌فروشان را مجرم میدانید یا این قشر را نیز «مانند سایر اقشار» مستعد حضور جرائم میدانید؟

دست فروشی نه جرم و نه تخلف است. اینکه مانند سایر اقشار هم مستعد جرم بدانیم صحیح نیست، چون بررسی‌ها نشان می‌دهد حجم بزهکاری در مشاغل به ظاهر رسمی (به ویژه در برخی مشاغل) بسیار بالاست و قابل مقایسه با دستفروشی نیست. بایستی کلیشه زدایی کرد. کلیشه جرم خیزی دستفروشی مانند کلیشه غلط جرم انگاری مهاجران افغانستانی است.

چرا با ثبت مشخصات دست‌فروشان و ایجاد حمایت‌های قانونی پس از ثبت موافق / مخالف هستید؟

 ثبت مشخصات دستفروشان در صورتی پاسخگوست که به دو نکته توجه کند. نخست، حفظ ویزگی آن به عنوان اقتصاد غیررسمی، و دوم، همراهی با حمایت‌های قانونی و اجتماعی مثل بهره مندی ازبیمه، حق تشکیل صنف

 چرا با ساماندهی دست‌فروشان در چارچوب اختصاص موقعیت مشخص در برخی معابر شهر موافق / مخالف هستید؟

 ساماندهی دست فروشان به صورت جانمایی همواره پاسخگو نیست و بخشی از دستفروشان را شامل می‌شود. نخست آنکه بخشی دستفروشان فعالیتشان محلی و منفرد است و در قالب بازارچه‌ای قرار نمی‌گیرند. دوم) به دلیل شرایط فقرشهری به ویژه در شهر تهران (طی پژوهشی حاصل آمده است که تهران ۴۹ محله فقر مطلق با تقریب ۵۰ درصد به بالا و ۹ محله با تقریب بین ۴۵ تا ۵۰ درصد فقر مطلق دارد) مدل جانمایی بازارچه‌ای نمی‌تواند فراگیر باشد. سوم) دستفروشان مترو عمدتاً در مدل بازارچه‌ای قابل ساماندهی نیستند. بنابراین تکیه صرف بر مدل جانمایی نادرست و بایستی از الگوهای تلفیقی استفاده کرد که هم جانمایی درست (که باید عادلانه، دموکراتیک و با توجه به تقاضای بازار باشد) را دربرگیرد و هم مدل ساماندهی براساس ضوابط (آموزش کجا و چگونه بساط کنیم) و هم دستفروشان مترو را تا زمان تغییر شرایط اقتصادی و انطباق پذیری آن با دستفروشی بساط گستر بتوان پاسخ داد (مدل پیشنهادی تفکیک واگنها به واگنهای دستفروشی ممنوع و دستفروشی آزاد است)

 به چه دلیل میان دست‌فروشان و مغازه داران تفاوت قائل هستید / نیستید؟

 دستفروشان و مغازه داران هم دارای شباهتند و هم تفاوت. دارای شباهتند چون هردو شغلند. هر دو کدهای طبقه بندی مشاغل اقتصادی دارند. هر دو تحت نظر قانون نظام صنفی هستند. اما متفاوتند چون دستفروشی اقتصاد غیررسمی است و مغازه اقتصاد رسمی. مغازه دارایی دارد اما دستفروش طبق تعریف قانون: «فروشنده کم سرمایه» است و باید مورد حمایت قرار گیرد. قانون مالیات بر مغازه حاکم است اما بنابر طبع و لزوم حمایت اجتماعی برای دستفروش صادق نیست و قانون هم آن را پذیرفته است.

 تعریف شما از سد معبر چیست؟

سد معبر یعنی وضعیتی که امکان عبور مسدود باشد. طبق تفسیر مرکز پژوهش‌های مجلس، دستفروشی تا زمانی که نیازهای مردم را برآورده سازد و موجب خسارت (طبق مواد ۵۰۷ و ۵۰۹ قانون مجازات اسلامی) نشود مصداق سد معبر در تبصره یک بند دوم ماده ۵۵ قانون شهرداری نیست. سد معبر با واژگان اشغال پیاده روها و استفاده غیرمجاز همراه شده در قانون و در نتیجه فرض قانون آن است که امکان استفاده مجاز از معبر هست.

 در صورت سد معبر (به هر صورتی) نهادهای قانونی (نه الزاماً نهادهای موجود) تا چه حد حق مداخله دارند؟

در صورت سد معبر طبق تعریف موجود، شهرداری در حد رفع تخلف یعنی رفع سد معبر محق به مداخله است و نه بیش از آن. در صورت وقوع عنوان مجرمانه (چون سد معبر تخلف است و نه جرم)، نیروی انتظامی طبق ضوابط می‌بایستی مداخله نمایند. البته وقوع تخلفاتی جز سد معبر نیز که در حیطه شهرداری نیست نیز ماموران متولی خود را دارد مانند تخلفات بهداشتی.

 آیا برای حضور دست‌فروشان میان معابر مختلف (با توجه به عرض و موقعیت) تفاوتی قائل هستید؟

 بلی اما نه به طور مطلق. بایستی با شرایط معبر و نوع عبور و حجم عبور سنجیده شود و در کل طبق استانداردهای طراحی شهری ۱۵ درصد حق استفاده از معبر مجاز است.

 در یک اقتصاد سالم و تأمین اشتغال آیا وجود دست‌فروشان موجب تعجب شما خواهد شد؟

 خیر؛ چون دستفروشی یک شغل است و فقط افراد به دلیل بیکاری دستفروشی را انتخاب نمی‌کنند. انعطاف پذیری فضایی، زمانی، کالایی آن، خویش فرمایی، نوآوری، همگی عوامل جاذب دستفروشی در یک اقتصاد سالم نیز هستند و نمی‌توان کسی را به دلیل اینکه می‌تواند کار دیگری کند اما دستفروشی می‌کند، سرزنش نمود.

تصور کنید هیچ قانونی در خصوص دست‌فروشان وجود ندارد. ضوابط موردنظر شما برای مواجهه با این پدیده بر چه اساسی خواهد بود؟

 بر مبنای پذیرش اجتماعی و رسمیت بخشی و قواعد بازار (بگذار بگذرد، بگذار بشود)

 سیاست شما در فضای تنش آلود فعلی بر چه اساسی مبتنی است؟

 رفع فضای تنش آلود اولین گام است. برخورد با دستفروشان و تبلیغات شهری منفی علیه آنها بایستی برچیده شود تا بتوان به انتظام بخشی رسید.

 لطفاً اگر مورد دیگری هست که لازم میدانید مطرح کنید:

 رسمیت بخشی به دستفروشی و پذیرش آن راه گریزناپذیری است که هر چه زودتر اتفاق افتد آسیب‌های ناشی از برخوردها برای جامعه و شهرداری و دستفروشان کمتر خواهد بود. با برخورد سیاسی و اتهام‌های سیاسی به نقدهای حقوقی و اجتماعی به روش‌های موجود، نمی‌توان صورت مساله را حل کرد و تنها این برخوردها موجب وهن شهرداری است و نشانگر هر چه بیشتر حقانیت نقدهای وارده. شهر میدان جنگ نیست.

خروج از نسخه موبایل