عادت های عجیب و غریب معماران

مترجم: محدثه عقبایی/مترجم و عضو تحریریه


 

خیلی راحت می‌توان از دور معماران مشهور را بیهوده قضاوت کرد اما وقتی با آن‌ها از نزدیک معاشرت کنید، تازه متوجه عادت‌های عجیب‌وغریبشان می‌شوید. بااینکه همه‌ی ما چنین عادت‌هایی داریم، اما این رفتارها مانع پیشرفت‌ و تبدیل‌شدن به چهره‌هایی سرشناس نمی‌شود. در این مطلب به برخی از عادت‌های عجیب چند معمار می‌پردازیم که بخشی از فرایند طراحی،هویت، و یا شیوه‌ی استراحت آن‌ها را آشکار می‌کند. بعضی از این عادت‌ها الهام‌بخش و بعضی دیگر تعجب‌آور هستند، اما بدون شک تمام آن‌ها اطلاعات کمی درباره‌ی ویژگی‌های روانیِ لازم برای رسیدن به اوج معماری به دست می‌دهند.

بازی با برج موزیکال(آقا و خانم ایمز[۱])

چارلز و ری ایمز افراد بسیار پرتلاشی بودند که در طی دوران حرفه‌ای خود بیش از ۹۰۰ طرح در حوزه‌های مختلف (مبلمان، اسباب‌بازی، نمایشگاه، فیلم، گرافیک، و معماری)تولید کرده‌اند. برج موزیکال به ارتفاع پنج‌متر و طرحی شبیه به زیلوفون یکی از آن‌هاست. تازه‌واردان باید تمام اولین روز کاری خود را با این اسباب‌بازی بگذراندند. این فرایند برای ایمزها ازآن‌جهت اهمیت داشت که معتقد بودند از شنیدن و تماشای ساززدن افراد می‌توان اطلاعاتِ ارزشمندی از شخصیت آن‌ها کسب کرد.

مصرف افراطی الکل ( الوار آلتو)

آلتو می‌گوید:«هنر معمارانه در محیط اداری خلق نمی‌شود». بر همین اساس در دفتر آلتو همیشه بساط پهن بود و می‌گویند آلتو«همیشه مست می‌گشت». البته او این کار را بیشتر برای دستیابی به روح هنری بی‌قید و آزاد انجام می‌داد نه  مستی بی‌حاصل.

بی‌خوابی شبانه( داوینچی، باکمینسترفولر، فرانک لوید رایت و لویی کان)

معماران معمولاً الگوی خواب نامنظمی دارند اما در بین همین معماران نیز برخی خیلی عجیب‌تر می‌خوابند. لئوناردو داوینچی، باکمینسترفولر، و فرانک لویدرایت به‌جای خواب یک مرحله‌ای در شب، در روز در چندین نوبت می‌خوابیدند. جالب اینکه لویی کان تمام طول روز را به تدریس می‌گذراند، بعدازآن تا ساعت ۱۰:۳۰ شب می‌خوابید و بعد از بیداری «روز» کاری خود را شروع می‌کرد!

صعود هرساله به کوهستان افسانه‌ای نروژ( اسنوهتا)

کوه‌نوردی شاید یکی از عجیب‌ترین تمرینات تیمی دفاتر معماری باشد، مگر اینکه اسنوهتا باشید. دفتر اسنوهتا نامش را از کوهی که در اسطوره‌های نروژی خانه‌ی خدایان نورس بوده است، می‌گیرد؛ به همین جهت صعود سالیانه آن‌ها به این کوه خیلی عجیب نیست. هدف این کوهنوردی با توسعه‌ی شرکت تغییر کرده است. کریگ دایکرز[۲] یکی از مؤسسین شرکت می‌گوید:«ما معمولاً از این وقت برای صحبت کردن درباره‌ی وضعی که در آن هستیم و جایی که می‌خواهیم باشیم، استفاده می‌کنیم … قبلاً فقط برای کوه‌نوردی می‌رفتیم اما این صعودها اخیراً پرمعنی‌ تر شده‌اند.»

خودشیفتگی زیاد( زاها حدید)

داستان‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد مهم‌ترین فرد زندگی زاها حدید خود او بوده است. مثلاً او با چندین ساعت تأخیر به مصاحبه‌اش با مجله‌ی وُگ که در خانه‌ی خودش برگزار می‌شد، رسید یا اینکه در آپارتمانش تنها از مبلمانی استفاده می‌کرد که خودش طراحی کرده بود. درحالی‌که بسیاری از نزدیکان زاها حدید قسم می‌خورند که او قلب مهربانی دارد، اما این خودشیفتگی در مرکز عمیق‌ترین باورهای او قرار داشت. به قول خودش: «’نه’ برای من معنای ندارد و هرگز دست روی دست نگذاشته‌ام تا دیگران هر کاری که دوست دارند انجام بدهند.»

نوع‌دوستی زیادی ( ایلین گری)

ایلین گری ایده‌های طرح‌های خود را اغلب از افرادی که دوستشان داشت، الهام می‌گرفت. احتمالاً نماد عینی این رفتار را می‌توان در خانه‌یE.1027  که برای مرد موردعلاقه‌اش ژان بادوویچی ساخته بود، دید. حتی نام این بنا «رمزی عاشقانه» بود. حرف E برای ایلین و اعداد ۱۰۲۷ به شماره حروف J،BوG-به ترتیب برای نام‌های ژان، بادوویچی و گری- در الفبا مرتبط بودند.

چند بار عشق‌بازی در روز، حتی در ۸۰ سالگی( فرانک لوید رایت)

 

می‌گویند فرانک لوید رایت «منبع انرژی خلاقانه‌‌ی بی‌پایانی» داشته که به کمک آن تنها چند ساعت مانده به تحویل کارها طراحی را شروع می‌کرده است. همسرش نیز این انرژی عظیم را تجربه کرده است، البته در قالب دیگری. او می‌گوید فرانک حتی در سن ۸۵ سالگی بهتر از جوانی بیست‌ساله کام می‌گرفت.

جاسوسی اطراف ساختمان‌ها و زیر نظر گرفتن ساکنانش( دنیس اسکات براون)

وقتی از دنیس اسکات براون پرسیدند کجای کارش جذاب‌تر است، گفت تماشای مخفیانه‌ی مردمی که در ساختمان‌های من زندگی می‌کنند. او در بازدید از مربع پرلمن در دانشگاه پنسیلوانیا[۳] سی دانشجو را دید که مثل «زنبورعسل‌های در کندو» روی سکوهای پلکانی نشسته‌اند، همان‌طور که در طرحش متصور بود. دانشجویان دلیل پوزخند این«زن مسن و دامن‌پوش» را نمی‌دانستند و گیج می‌زدند.

دراز کشیدن در تاریکی و فکر کردن( آی. ام.پی)

آی ام پی می‌گوید در دوران طولانی کار حرفه‌ای‌اش بیشتر از کاغذ، در ذهنش طراحی می‌کند. بهترین ایده‌های او در تخت و در تاریکی شکل‌گرفته‌اند. او عادت داشت هرازگاهی هم به توالت برود و ایده‌هایش را تند بر روی کاغذ بیاورد. اگر این طرح‌ها به‌خوبی ایده‌های ذهنی‌اش نمی‌شدند، به تختخواب بر‌می‌گشت و از نو شروع می‌کرد. این آیین شبانه به این معنی بود که حتی خودش نداند منبع ایده‌هایش، که به‌شدت رؤیایی شده بودند، چیست.

خوردن وعده‌های غذایی تک‌رنگ( لوییس باراگان)

می‌گویند شما آن چیزی هستید که می‌خورید. بنابراین برای معماری که طرفدار رنگ‌هاست به‌هیچ‌وجه بعید نیست که فقط غذاهای صورتی بخورد.

دور زدن با پورشه( ریکاردو اسکوفیدیو)

همه‌ی ما روش‌های خاصی برای تخلیه خشم‌مان داریم. ریکاردو اسکوفیدیو از استودیو طراحی Diller Scofidio + Renfro این کار را با یک پورشه‌ی وانیلی مدل ۱۹۶۳ انجام می‌دهد. اسکوفیدیو عاشق ماشین است و تابه‌حال صاحب ماشین‌هایی چون ساب ۹۶، آلفا رومئو ۲۰۰۰ GTV و جگوارXK150 i بوده است. ریکاردو از کیفیتِ گره‌گشاییِ رانندگی با سرعت‌ بالا زیاد می‌گوید. او مشخصاً دیوانه‌ی ماشین‌هاست.

[۱]Mr and Mrs. Eames

[۲]Craig Dykers

[۳]University of Pennsylvania Perelman Quadrangle


 

منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”http://www.archdaily.com/796815/the-strange-habits-of-top-architects?ad_medium=widget&ad_name=chrome-extension”]آرک دیلی[/button]

خروج از نسخه موبایل