نخل‌های بی‌سر، سؤالات بی‌پاسخ؛ تأملی در برگزیدگان بخش عمومی جایزه معمار ۱۳۹۵

بحث بر سر جایزه معمار با اعلام نتایج این دوره بالاگرفته است و یکی از مجادله برانگیزترین بحث‌ها مربوط به برگزیدگان بخش ساختمان‌های عمومی است. بخشی که از چند جنبه حائز اهمیت است. نخست آنکه پروژه‌هایی که در این بخش‌ها اجرا می‌گردند معمولاً ازنظر اهمیت و مقیاس ظرفیت بیشتری برای کنش‌های طراحانه دارند. دیگر اینکه پروژه‌های این بخش معمولاً حاصل تلاش بیش از یک سال یک شرکت‌کننده است و برایش دارای ارزش بیشتری است. هم‌چنین ممکن است چنین سفارش‌هایی به تواتر به این معمار پیشنهاد نشود که این خود بر حساسیت پروژه‌های این بخش اضافه می‌کند. همچنان می‌توان به این موضوع اشاره کرد که معمولاً در این بخش پروژه‌ها ازنظر موضوعی با یکدیگر تفاوت دارند و قضاوت درباره آن‌ها نیاز به تعریف معیارهای متفاوت و سطح‌بندی و خوشه‌بندی معیارها در داوری دارد که با داوری بخش مسکونی آن‌هم با تفکیک به دو بخش آپارتمانی و ویلایی کاملاً متمایز است. همه این توضیحات داده شد تا زمینه‌های مناقشه درباره برگزیدگان این بخش قابل‌درک و پذیرفتنی‌تر باشد.

هیات داوران این دوره مشتمل بر ایرج کلانتری، نگار حکیم، سام طهرانچی، علیرضا تغابنی و فرانسیسکو مانگادو اسپانیایی، در بخش ساختمان‌های عمومی ضمن تقدیر از پروژه‌های بیمارستان پارس رشت اثر لیدا الماسیان و شاهین حیدری، مشاور موج نو، و همچنین ساختمان تجاری اداری ترمه همدان اثر فرشاد مهدی زاده، رتبه سوم این جایزه را به مجتمع تجاری چهارسو اثر محمد مجیدی، دفتر بن سار، اهدا کرد. رتبه دوم به نمازخانه یادمان شهدای فکه اثر محمدعلی دانشی راد و رتبه اول به گالری سفید اثر رامبد ایلخانی و نشید نبیان از گروه طراحی شیفت، مهندسان مشاور تغییر روند طرح، اهدا شد. اما این رتبه‌بندی با اعتراض به تکرار نام برنده اول در بخش دیگر و عطف به سابقه این گروه در موفقیت‌های پیشین در جایزه معمار رنگ و بوی تندتری گرفت. ضمن اینکه پروژه متفاوت نمازخانه فکه نیز، کلیت رأی داوران را با پرسش روبرو ساخته بود تا مدعیانی که رتبه‌های بعدی را به خود اختصاص دادند و حتی برخی از پروژه‌های خارج از این عناوین ذکرشده، به‌عنوان قربانیان داوری این دوره طرح شوند. شکوائیه‌هایی که این بار با لحنی گزنده‌تر و اشاره‌های صریح‌تر، کلیت سازمان جایزه را امری محفلی و غیرمنصفانه برمی‌شمرد.

عمده انتقادات به دو پروژه اول و دوم واردشده است و در این بخش پروژه چارسوی مجید محمدی قربانی تلقی می‌گردد. اما باید نگاهی نیز به دو پروژه صرفاً موردتقدیر قرارگرفته داشت. یعنی پروژه ترمه همدان از فرشاد مهدی زاده و بیمارستان پارس رشت از لیدا الماسیان و شاهین حیدری. در اینجا باید مروری به ویژگی‌های پروژه‌ها داشت تا چالش رخ‌داده بهتر مشخص شود.

[divider]پروژه ترمه همدان[/divider]

پروژه ترمه همدان فرشاد مهدی زاده پروژه‌ای تقدیر شده و تثبیت‌شده است. بازنمایی‌های خودانگیخته علاقه‌مندان به این پروژه و موفقیت آن در خارج از کشور جایگاه کیفی و اصالت طراحانه اش را اثبات می‌کند. همچنین باید به نغز کاری طراحانه اثر در تبدیل و تغییر سطوح، مفهوم طبقه و مرز شهری توجه داشت. ایجاد یک آیکون شهری قابل دفاع با پیچیدگی‌های سازه‌ای و اجرایی تجربه نشده در ایران چالش معمارانه قابل‌توجهی است که به این اثر ارزشی والاتر بخشیده و آن را محق‌تر می‌سازد.

[divider]پٰروژه بیمارستان پارس رشت[/divider]

پروژه بیمارستان پارس اما هرچند ازنظر زبان طراحی در محور آثار پیشین مشاور موج نو حرکت می‌کند و شاید در مقیاس جهانی، رویدادی تازه در ساخت‌وساز تلقی نشود، اما ارزش بالای آن در ترویج نگاهی زیبایی شناسانه به بیمارستان در ایران و تثبیت این توقع است که فضای درمانی باید ازنظر بصری فضایی کیفی باشد. پروسه‌های اطلاعات محور طراحی بیمارستان یکی از دلایلی است که مشاوران متخصص در طراحی بیمارستان به‌طورمعمول از ماجراجویی‌های طراحانه دست کشیده و به طراحی به‌مثابه امر هنری به‌عنوان یک اولویت نمی‌نگرند. از این نظر شاید این بیمارستان یک رویداد طراحانه نباشد، اما اتفاقی جدید در عرصه‌ای است که با معماران رفتاری عبوس دارد. قدر دانستن از چنین پروژه‌ای و قرار دادن آن در رأس تبلیغاتی یک جایزه می‌تواند انتخاب قابل‌احترامی باشد.

[divider]پروژه بازار چارسو[/divider]

درباره طراحی تحسین‌برانگیز و به‌جای مجید محمدی در پروژه چارسو باید اذعان داشت که او پس از سالها پختگی و موفقیت در طراحی پروژه‌های چشم‌نواز به‌نوعی ثبات قابل‌احترام دست‌یافته است. پروژه‌ای که نه در حجم، نه در بافت و نه در ساماندهی فضایی، یافته جدیدی را مطرح نمی‌کند اما همه‌چیز کافی  به نظر می‌رسد. رها کردن تقید به نوآوری‌های صوری در پروژه و طراحی آن با به هنگام ترین لهجه بی‌آنکه دچار ذوق‌زدگی باشد نشان می‌دهد که یک تجربه موفق، الزاماً تیتراژی از ستاره‌ها و برچسب‌ها را با خود حمل نمی‌کند. از این منظر باید پذیرفت که برای این معمار، برنده شدن از طریق رهیافت‌های صرفاً صوری جذابیت چندانی ندارد. این خودبسندگی در شمایل طرح نیز قابل دریافت است.

[divider] پروژه‌ نمازخانه فکه[/divider]

اما یکی از سوءتفاهم برانگیز ترین پروژه‌ها، نمازخانه فکه است. پروژه‌ای صحیح که با توجه به منظومه عملکردی و نیازهای یک نمازخانه، هم این آگاهی را داشته که چه میزان هزینه‌های اقتصادی و غیراقتصادی باید به این اثر اختصاص یابد و هم این وضعیت را فرصتی جسورانه می‌دانسته که به سراغ رادیکال‌ترین نگرش‌ها در عرصه ساخت‌وسازهای این‌چنینی برود. مرجع طراحی قرار دادن مسجد پیامبر با بهره‌گیری از نخل‌های بی‌سری که در بستر فرهنگی ِ جغرافیای طرح بسیار معنادارند، ریسک بالایی دارد. تجربه بصری عمومی از فضای عبادی در ایران بسیار دچار پیش‌آگاهی‌های کاذب و قیاس‌های عادت زده است که تغییر در آن سنت به‌سادگی قابل‌پذیرش نیست. همچنین مسجد پیامبر خود یک مقوله بغرنج آکادمیک است که نحوه مراجعه به آن با دیدگاه‌های بسیار متنوعی مواجه است. درجایی که نظریه زمینه‌ای متقنی درباره این موضوع وجود ندارد، تجسم‌بخشی به این ایده آن‌هم به صورتی موفقیت‌آمیز، اتفاق منحصربه‌فردی است. بخش اصلی این چالش اما نه اعتراض به پروژه، بلکه اعتراض به انتخاب این پروژه است. آن‌هم از جایزه‌ای که پیشینه آن نشان می‌دهد که ترجیح می‌دهد فارغ از مباحث تئوریک فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی گاهی اقلیمی؛ زیبایی‌شناسی فرمالیستی را مهم‌ترین عیار در انتخاب آثار قرار دهد. اینکه هیات داوران این دوره از جایزه معمار، با درک ارزش‌هایی فراتر از ظواهر صوری به این اثر موفق اقبال نشان داده‌اند جای تقدیر دارد. آن‌هم درجایی که مدعیان آکادمیک و حرفه‌ای حوزه معماری اسلامی، دست‌یابی به این حد از خلوص و سادگی را امری ناممکن می‌پندارند و همگان را دراین‌باره انذار می‌دهند، شکل یافتن چنین پروژه‌ای از سوی کسی که در ظاهر امر تحصیلات آکادمیک معماری نیز ندارد و جزئیات کارش نیز در طی مسیر اجرا تعین یافته است و نه در طراحی‌های اولیه، می‌تواند یک علامت سؤال بزرگ را در برابر جریانی قرار دهد که با گران سازی پروژه‌های مذهبی، رابطه اجتماعی و امکان تحقق وسیع این فضاها را محدود ساخته‌اند. بستری خاکی، دیوارهایی از حصیر، سقفی ساده و ستون‌هایی که هم‌زمان با اشاره به دونقطه تاریخی صدر اسلام و دفاع مقدس، خود به‌تنهایی موفق‌ترین المان مفهومی در این عرصه را تحقق بخشیده‌اند. توجه به این مزیت‌های پروژه و جسورانه بر آن‌ها پای فشردن از سوی هیات داوران جایزه معمار، یک ریسک اعتباری جدی است که تنها اعتمادبه‌نفس حرفه‌ای، علمی و شرافت کاری می‌تواند آن را تضمین کند.

[divider]پروژه گالری سفید[/divider]

در این میان رتبه نخست یعنی گالری سفید که پروژه‌ای تحسین‌برانگیز و قابل‌اعتماد به نظر می‌رسد نیز محل نزاع بسیاری بوده است. این پروژه ادعایی در مورد ارزش‌هایی بیرون از ماهیت طراحانه اش ندارد. از این نظر، نه بارزه‌های بصری اثر اتفاق تازه‌ای است و نه در سازمان‌دهی فضایی می‌توان نشانی از نبوغی فراتر از انتظار داشت. ازاین‌رو هرچند خود پروژه گالری سفید، پروژه‌ای ارزشمند و قابل‌تأمل است، اما معیارهای انتخاب‌کننده این اثر، چطور پروژه دوم را بر پروژه‌ای مانندِ ترمه همدان رجحان داده است؟ این سؤال کاملاً جدی است! داوران خلاقیت در طراحی را معیار قضاوت ساخته‌اند؟ یا به هر پروژه مجزا می‌اندیشند؟ جایزه معمار در این سال‌ها مخاطب خودش را تربیت‌کرده است و چنین چرخش‌های تئوریکی در امر داوری، یا حکایت از یک اتفاق تازه دارد و یا القای ناداوری می‌کند. اگر نمازخانه فکه بر پروژه چارسو و یا ترمه برتری دارد، می‌تواند همین برتری را در برابر گالری سفید نیز حفظ کند و اگر ندارد می‌تواند تنها پروژه‌ای تقدیری باشد. مسئله اصلی آن است که سه پروژه هم‌طیف گالری سفید، چارسو و ترمه از یک تبارند. هر سه سعی دارند در عین ایجاد یک مونومان شهری، طرحی خودبسنده و خود ارجاع خلق کنند. در مقابل پروژه‌ای مانند نمازخانه و تا حدودی بیمارستان پارس رشت، سعی دارند یک اتفاق جدید در گونه خود به شمار بیایند. هرچند این اتفاق در اولی انقلابی و در دومی اصلاحی باشد. از این نظر جایگشت برنده‌ها در ذهن مخاطب القای سؤال می‌کند. مگر آنکه داوران با سیستم‌های رای دهی و یا نمره دهی و بدون تجمیع نظرات دست به انتخاب آثار زده باشند که توضیح دراین‌باره می‌تواند از ابهامات بکاهد. هرچند موسسه معمار بنا دارد همچون همیشه بازنمایی کامل جایزه را در مجله‌اش به طبع برساند اما گذشت زمان می‌تواند این نجواهای ملهم از تردید و بددلی را در رگ جامعه فعالین معماری رسوب دهد. ازاین‌رو پاسخ‌دهی به‌موقع، کسی را از پله‌های اُلمپ پایین نمی‌آورد.

 

 

خروج از نسخه موبایل