از سعادت‌آباد تهران تا سعادت‌آباد کرمان

قصه عدالت آموزشی، داستان جدیدی نیست. قصه‌ای که همه ما بارها و بارها شنیده‌ایم اما گاهی فاصله‌ها باورنکردنی است. اینجا در «سعادت‌آباد» پایتخت بچه‌ها میان وعده‌های گرم دارند و برای راحتی‌شان خانواده‌ها برای ساخت سرویس بهداشتی فرنگی هزینه می‌کنند و آنجا در «سعادت‌آباد» کرمان بچه‌های برای جرعه‌ای آب باید تا موتور آب محله ۲۰ دقیقه پیاده‌روی کنند. اینجا نگرانی خانواده‌ها از ابعاد تخته هوشمند کلاس است و آنجا ترس بچه‌ها از مار و عقربی است که سر از کلاس درس درمی‌آورد. در جنوب کرمان هنوز مدارس کپری زنده است با تخته‌سیاهی آویخته بر درختی خشک و گلیمی کهنه و همین…

تا چشم کار می‌کند کویر است و بیابان، پراکندگی آبادی‌ها یکی از خصوصیات کویر است. گاه برای رسیدن از روستایی به روستایی دیگر باید چندین کیلومتر راه طی سخت بروی؛ اما کویر هم زیبایی‌ها و آرامشی دارد که در کمتر جایی به چشم می‌خورد. به‌شرط آنکه مسافر باشی و نه ساکن… جنوب استان کرمان سالیان دراز است که بار محرومیت بر دوش می‌کشد و یکی از حوزه‌هایی را که تحت تأثیر قرار داده آموزش‌وپرورش است.

[divider]سایه درختان بر سر دانش آموزان[/divider]

توشه سفر برمی‌داریم برای گوش فرادادن به دغدغه‌های مردم این منطقه؛ بعد از طی ۳۱۰ کیلومتر از مرکز استان کرمان به «رودبار جنوب» می‌رسیم؛ در ۷۰ کیلومتری آن روستایی وجود دارد به نام «جعفرآباد» و درختی که تا چند ماه پیش سایه خود را بر سر دانش آموزان این روستا گسترانده بود.

کودکان بازیگوشانه زیر سایه درخت مشغول بازی هستند به کنارشان می‌روم مرا به یاد می‌آورند که در اردیبهشت‌ماه امسال به دیدارشان رفته بودم و زیر سایه همین درخت در کلاس درسشان حضور یافته بودم. به یاد می‌آوردم تخته‌سیاهی که تنها دارایی کلاس بود با طنابی به درخت متصل شده بود و آقای معلم که باحوصله بر سینه تخته الفبای عشق مشق می‌کرد.

سراغ معلم را از بچه‌ها می‌گیرم و او را می‌یابم می‌گوید: «کاش کسی برای بچه‌های این منطقه چاره‌ای می‌اندیشید و حرف‌های ما به گوش مسئولان می‌رسید.»

از فضا آموزشی نامناسب مدرسه گلایه دارد و امیدوار است بچه‌های این منطقه نیز همانند سایر دانش آموزان در کلاسی مناسب به کسب علم و دانش بپردازند: «با کمک بچه‌ها کپری برپا کردیم و هیچ کمکی از کسی نداشتیم اما بعد از عید امکان برگزاری کلاس در آنجا وجود نداشت و به‌ناچار به زیر سایه این درخت نقل‌مکان کردیم.»

بهرامی از بروز حساسیت‌های پوستی به دلیل نشستن بچه‌ها بر روی زمین خاکی کلاس خبر داده و وضعیت بهداشتی نامناسب را علتی برای بیمار شدن دانش آموزان عنوان می‌کند و از محروم بودن بچه‌ها حتی از چند عدد صندلی سخن به میان می‌آورد.2121420

از دخترکی به نام «نازنین» نام می‌برد که چندین بار دچار مریضی پوستی شده و می‌گوید که این مشکل برای «محمدحسین» نیز چندین مرتبه به وجود آمده است. بهرامی از روزی یاد می‌کند که با فریاد یکی از دانش آموزان متوجه حضور یک مار در پشت سر دانش آموزان شدند و همگی پا به فرار گذاشتند.

«امکانات آموزشی ما یک صندلی و یک‌تخته سیاه است و دیگر هیچ‌گونه امکانات آموزشی نداریم؛ آب سالم آشامیدنی در محل کلاس درس وجود ندارند و دانش آموزان برای رفع تشنگی باید در کنار موتورپمپی که در این نزدیکی بروند که این امر حداقل ۲۰ دقیقه زمان می‌برد» این را معلم بچه‌های روستا می‌گوید و ادامه می‌دهد: اینجا سرویس بهداشتی نیز وجود ندارد و در صورت نیاز بچه‌ها باید به خانه‌شان رفته و برگردند.

بهرامی تنها خواسته‌اش از مسئولین رسیدگی به وضعیت دانش آموزان این منطقه است و می‌گوید: «دانش‌آموزانی که اینجا مشغول به تحصیل‌اند نیز در آینده این مملکت سهیم هستند.»

در میان هیاهوی بچه‌ها اما دخترکی با موهای روشن و چشم‌هایی به رنگ عسل در گوشه‌ای نشسته و نظاره‌گر گفت‌وگو من و معلمشان است به سراغش می‌روم و از او اسمش را می‌پرسم و اینکه دانش‌آموز چه مقطعی است خود را «زینب حسینی مقدم» معرفی می‌کند: «امسال کلاس اول را تمام کرده‌ام و بسیار به درس خواندن علاقه دارم.»

بادی می‌وزد و خاک را از روی زمین بلند می‌کند. چشمانم را می‌بندم وقتی باز می‌کنم دخترک را می‌بینم که دستان کوچکش را روی چشم‌هایش می‌کشد و می‌گوید «در کلاس نیز همین مشکل را داریم اینجا بادهای شدیدی می‌آید و گردوخاک راه می‌افتد و چشمانمان پر از خاک می‌شود.»

[divider]موکت و تخته‌سیاه تنهایی دارایی مدرسه سعادت‌آباد[/divider]2121421

از این مکان بار سر برمی‌بندیم و سوار ماشین می‌شویم و بعد از طی مسافتی به مدرسه کپری دیگری موسوم به سعادت‌آباد در روستای عباس‌آباد می‌رسیم، «در سال تحصیلی که پشت سر گذاشتیم ۱۲ دانش‌آموز در این مدرسه مشغول تحصیل بودند» این را معلم روستا می‌گوید و تنها دارایی مدرسه را موکت و تخته‌سیاه می‌داند.

میرجهانی با اشاره به این ضرب‌المثل که «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است» از دانش‌آموزانی می‌گوید که طی شش سال تحصیل رنگ صندلی را به خود ندیده‌اند و می‌افزاید: «اینجا زمستان‌ها سرد و تابستان‌ها همراه با باد و خاک گرمای بالای ۴۵ درجه است.»

وی آتش زدن هیزم در یک حلبی را شیوه گرم کردن کلاس در زمستان‌ها عنوان می‌کند و می‌گوید: «بچه‌ها با جمع شدن دور آن گرم می‌شوند.»

معلم مدرسه سعادت‌آباد ادامه می‌دهد: «چندی پیش برادر یکی از دانش آموزان به دلیل نیش عقرب جان خود را از دست داد چراکه اینجا امکاناتی برای رساندن به‌موقع کودک به درمانگاه وجود نداشت.»

[divider]وقتی‌که مشکلات سد راه تحصیل می‌شود[/divider]

اما وضعیت دانش آموزان مقاطع تحصیلی متوسطه اول و متوسطه دوم این مناطق به‌گونه‌ای دیگر است و دانش آموزان باید برای رسیدن به مدرسه مسافتی طولانی را طی کنند. محمد بلوکی می‌گوید: «گروهی هشت‌نفره از پسران روستا هستیم که حدود ۱۶ کیلومتر تا رسیدن به مدرسه پیاده می‌رویم؛ مابقی به مدارس اسلام‌آباد و کهنوج رفته‌اند ضمن اینکه عده‌ای نیز ترک تحصیل‌کرده‌اند.»

اما دختران روستا نیز دسته‌جمعی راهی مدرسه‌ای در بیژن آباد می‌شوند و برای رسیدن به جاده آسفالت باید هفت کیلومتر پیاده بروند و مابقی راه را با ماشین‌های عبوری ادامه دهند. «زهرا امیرتیموری» یکی از این دختران است که به مهر می‌گوید: «به دلیل شرایط موجود خانواده‌ها مخالف ادامه تحصیل ما هستند و حتی بسیاری از دختران ترک تحصیل‌کرده‌اند.»

وی به نبود سرویس برای مدارس و چندین مورد به خطر افتادن جان دانش آموزان به دلیل استفاده از وانت برای رسیدن به مدرسه اشاره می‌کند و می‌افزاید: «باوجوداین مشکلات زمانی که به مدرسه می‌رسیم دیر شده و بیشتر زمان کلاس را ازدست‌داده‌ایم.»

«حیدر محمدی» یکی از اهالی روستای عباس‌آباد گلایه‌مند از شرایط موجود از مزاحمت‌هایی که طی مسیر رفت‌وآمد برای دختران دانش‌آموز پیش‌آمده سخن به میان می‌آورد و می‌افزاید: «دیگر اجازه نمی‌دهم دخترم به مدرسه برود، مادرشان اصرار دارد و نگران آینده بچه‌هاست اما بعد از امسال دیگر اجازه ادامه تحصیل به دخترم نمی‌دهم.»

«مجید میرشکاری» نیز پدر چهار فرزند ۱۶، ۱۲، هشت و چهارساله است، می‌گوید: «دبیرستان تا اینجا ۲۲ کیلومتر فاصله دارد و رفتن به آنجا سخت است؛ در مسیر برگشت دانش آموزان باید با ماشین‌های عبوری بیایند و میانه راه پیاده شوند؛ چند سال پیش یکی از بچه‌ها از بالای وانت افتاد و قطع نخاع شد.»

وی ادامه داد: «دانش آموزان به دلیل راه دور و نبود وسیله زمانی به مدرسه می‌رسند که یا تعطیل‌شده یا معلمان در را به روی آن‌ها باز نمی‌کنند، شما قضاوت کنید دختر خودتان را با این شرایط به مدرسه می‌فرستید؟»

 «محمد محمودی» رئیس شورای اسلامی روستای عباس‌آباد ملارضا با اشاره به اینکه «در هر سه چهار خانوار میانگین سه نفر ترک تحصیل‌ کرده‌اند»، می‌گوید: «به‌طور میانگین حدود نصف دانش آموزان ترک تحصیل‌ کرده‌اند.»2121422

[divider]وجود ۶۰ مدرسه کپری در استان کرمان[/divider]

اما مدیرکل آموزش‌وپرورش استان کرمان کپر را جزئی از فرهنگ مردم این خطه می‌داند و می‌گوید: «در برخی از نقاط مردم به دلیل نوع فرهنگ و شرایط اقلیمی حاضر به استفاده از فضای بسته نیستند یا تعداد دانش آموزان بسیار اندک است.»

«محمد محسن بیگی» ادامه می‌دهد: «نزدیک ۵۰ تا ۶۰ مدرسه تحت این عناوین در استان کرمان وجود دارد اما الزاماً کپری نیستند به‌عنوان مثال مدرسه‌ای که فضای نامناسب و نامقاوم دارد نیز جز این آمار به حساب آمده است»

از او در خصوص نبود آب آشامیدنی سالم در محل مدارس کپری می‌پرسم که این‌گونه پاسخ می‌دهد: «در برخی نقاط نیز روستا فاقد آب آشامیدنی سالم است درنتیجه مدرسه کپری یا کانکسی نیز از این امکان محروم است.»

وی می‌گوید: «برخی مدارس کپری تک دانش‌آموز یا سه دانش‌آموز تحصیل می‌کنند، در برخی مدارس که دانش آموزان اندک است ممکن است سرویس بهداشتی وجود نداشته باشد اما معمولاً این دانش آموزان متعلق به دو تا سه خانواده هستند و مدرسه در کنار خانه‌های آن‌ها بناشده و رفت‌وآمد آن‌ها برای استفاده از سرویس بهداشتی خانه‌شان باعث صرف زمان زیادی نمی‌شود.»

به گفته محسن بیگی گاه تعداد دانش آموزان برخی از این مدارس به ۱۵ نفر می‌رسد که مدرسه آن‌ها در یک کانکس تشکیل می‌شود.

وقتی در خصوص ترک تحصیل دانش آموزان دختر و بالا بودن آمار بی‌سوادی در جنوب کرمان از او سؤال می‌کنم آمار بی‌سوادی موجود را مربوط به افراد مسن منطقه می‌داند و می‌گوید: «برای مناطقی که مدارس راهنمایی و متوسطه وجود ندارد در تمام شهرستان‌ها، مدارس شبانه‌روزی ایجادشده و امکان دسترسی افراد به این مدارس در همه جای استان فراهم است.»

[divider]مسائل فرهنگی مانعی برای حضور دانش آموزان در مدارس شبانه‌روزی[/divider]

وی ادامه می‌دهد: «کرمان با ۲۴۰ مدرسه شبانه‌روزی بیشترین آمار این مدارس را در کشور به خود اختصاص داده است؛ مدارس شبانه‌روزی مختص افرادی است که امکان رفت‌وآمد بین مدرسه و خانه را ندارند.»

مدیرکل آموزش‌وپرورش استان کرمان تصریح می‌کند: «این افراد ابتدای هر هفته به مدرسه آمده و از خوابگاه شبانه‌روزی تا پایان هفته استفاده می‌کنند که البته در تعطیلات هم منعی برای حضور دانش‌آموزان در خوابگاه‌ها وجود ندارد.»

محسن بیگی حدود ۶۰ درصد این مدارس را مربوط به شرق و جنوب استان کرمان می‌داند و می‌افزاید: «در برخی مناطق به دلیل مسائل فرهنگی والدین اجازه حضور دانش‌آموزان در مدارس شبانه روزی را نمی‌دهند.»

وی می‌گوید: «امکان تشکیل کلاس در مقاطع متوسطه با تعداد اندک دانش آموزان وجود ندارد و دولت در مناطق فاقد مدارس شبانه‌روزی هزینه ایاب و ذهاب دانش آموزان به مدارس را پرداخت می‌کند، به‌گونه‌ای که سال گذشته بیش از دو میلیارد تومان در این خصوص پرداخت‌شده است.»

به گفته محسن بیگی «۱۱ هزار معلم وظیفه آموزش به حدود ۱۴۰ هزار دانش‌آموز در جنوب استان کرمان را بر عهده‌دارند که در برخی نقاط با کمبود نیرو نیز وجود دارد.»

وی در خصوص استفاده از سرباز معلم برای مدارس کپری می‌گوید: «این افراد بر اساس رشته تحصیلی یا تخصصی که دارند در مدارس کرمان استفاده می‌شود؛ در استان کرمان ۳۰۰ نفر سرباز معلم داریم که در مدارس مختلف فعال هستند و ممکن است تعداد اندکی از آن‌ها در مدارس محروم باشند.»

مدیرکل آموزش‌وپرورش استان کرمان از کمبود نیروی انسانی و فضای فیزیکی خبر می‌دهد و می‌افزاید: «از شش هزار مدرسه موجود در استان کرمان ۸۰۰ مدرسه نامقاوم و غیراستاندارد بوده و نیاز به بازسازی دارد که باید در یک چرخه زمانی اداره کل نوسازی مدارس ورود پیدا کند.»

دختران و پسران مدارس کپری اما انگار از کودکی با سختی کنار آمده‌اند چراکه شرایطی جز این ندیده‌اند و نمی‌دانند در گوشه‌ای از همین استان دانش‌آموزانی هستند که پای تخته‌های هوشمند به تحصیل علم و دانش و می‌پردازند در این شرایط مسئولان باید به فکر چاره‌ای برای وضعیت این دانش آموزان محروم نیز باشند و این فاصله طبقاتی شگرف بین دانش آموزان را از بین ببرند.

منبع:

[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”http://www.mehrnews.com/”]خبرگزاری مهر[/button]

مطلبی دیگر
«تخت سلیمان»؛ بزرگ‌ترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی ایرانیان