گفتگویی با دکتر خلیل حاجی پور، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز و عضو هیات مدیره شهر جدید «صدرا»
که مدتی است به عضویت هیات مدیره شهر جدید صدرا درآمدهاست.
شهر جدید صدرا در ابتدا با اهدافی بازنمایی میشد که به باور برخی این اهداف محقق نشد. آیا این عدم تحقق را امری واقعی میدانید یا اینکه آن را محصول انتظارات و نگاه آرمانگرایانه اولیه در خصوص شهرهای جدید میدانید؟
بله این حرف تا حدودی درست است! تفکر شهرهای جدید در ایران بهطور عام به دنبال تغییر روندی در فرایند توسعه شهری در ایران بود که میتوان آن را «تقدم شهرسازی بر شهرنشینی» تعریف نمود؛ یعنی نوعی الگوی شهرسازی از پیش اندیشیده شده که قرار بود کیفیتی متفاوت از زندگی و سکونت در شهر را عرضه کند. این آرمانگرایی اولیه اما در عمل محقق نشد و آسیبشناسی تجربه شهرهای جدید در کشور ما نشان میدهد که فاصله بین وضع موجود با آینده مورد انتظار اولیه شهرهای جدید فاصله معناداری دارد.
برخی از این عدم تحقق در اهداف اولیه به نوع نگاه تصمیم گیران و سیاستگذاری اولیه در شهرهای جدید برمیگردد. بخشی دیگر از این عدم تحققپذیری هم به نحوه تولید و فرآیند تهیه طرحهای شهری شهرههای جدید برمیگردد که پاسخگوی نیازهای مبرم «مدیریت شهری» شهرهای جدید نیست. فرایند طولانی تهیه و تصویب طرحها و فقدان قوانین و مقررات شهرسازی این معضل را دوچندان ساخته است. مشکلات مربوط به عملیات اجرائی عمرانی با مشکلات مربوط به برنامه اسکان و تأمین خدمات شهری آنچنان درهمآمیختهاند که مدیریت شهرهای جدید را عملاً ناکارآمد ساخته است. بهگونهای که اکنون چالش مدیریت دوگانه (شهرداری و شرکت عمران) یکی از مهمترین مسائل موجود در حوزه شهرهای جدید در کشور قابلطرح است.
اما به باور من مهمترین مسئله در مکانیزم های تأمین مالی شهرهای جدید در ایران است بهگونهای که وزارت مسکن و شهرسازی با استفاده از ابزار زمین و با برنامه فروش اراضی سعی در آمادهسازی و تأمین خدمات شهر داشته که این موضوع ضمن هدر دادن زمین بهعنوان یک منبع کمیاب اجتماعی رواج بورسبازی و دلالی زمین در اینگونه شهرها را موجب گردید.
آینده مورد تصور فعلی شهر جدید صدرا با چشمانداز اولیه شهر چه تفاوتها و تمایزاتی دارد؟
از منظر کالبدی- فضایی تفاوتهای محسوس و معناداری با برنامه فیزیکی و طرحهای توسعه شهری مصوب دارد. نوشهرها یا شهرهای جدید به دلایل گوناگون با شهرهایی که بهآرامی و با گذر زمان به دنیا آمده، رشد کرده و هویتمند شدهاند، تفاوتهای اساسی دارند. این شهرها را ازنظر شکل، تراکم و شیوه زندگی تداوم الگوی سکونت حومه شهرنشینی محسوب میشوند.
در برنامههای اولیه توسعه صدار نقش غالب و تخصصی خاصی برای صدرا تعریفنشده بود بلکه بیشتر باهدف مخاطب قرار دادن بخشی از نیازهای سکونت و اشتغال در منطقه کلانشهری شیراز که بهصورت کاملاً مستقل و خوداتکا به لحاظ اقتصادی و اشتغال باشد و قرار بوده پشتیبان بخشی از نیازهای صنعتی، آموزش و اوقات فراغت و گردشگری شهر شیراز باشد. اما روندها و گرایشهای بعدی و ظرفیتها و پتانسیلهای منحصربهفرد صدرا موجب شد که این شهر درزمینهی استقرار خدمات برتر در حوزه بهداشت و درمان، مراکز عمده آموزش عالی و همچنین محل استقرار صنایع پاک خود را مطرح کند و در طرح بازنگری طرح جامع که در مرحله بررسی و تصویب در مراجع استانی است چشمانداز آتی را منطبق با واقعیتهای موجود بازتعریف کند:
- محل استقرار فعالیتهای صنعتی با تأکید بر صنایع پاک و پیشرفته (Hi-tech)
- محل استقرار عملکردهای کلان در حوزه بهداشت و درمان و آموزش عالی
- پهنه استقرار مراکز تفرجگاهی شهری و فرا شهری، گردشگری و منطقه مسکونی باغ-ویلایی و
- حمایت از اقشار کمدرآمد و گسترش نیازهای فضایی آنها
- و توسعه تعامل اجتماعی و ارتقاء کیفیتهای محیطی جهت سکونت
صدرا چقدر از شیراز مستقل خواهد شد؟ توسعه آتی شهر ازنظر شما بهعنوان یک شهر ساز چقدر در راستای تحقق این نقش است؟
دهه شصت و هفتاد میلادی کشورهای درحالتوسعه به سیاست احداث شهرهای جدید بهعنوان راهحلی برای جذب بخشی از جمعیت کلانشهرها و ساماندهی به استقرار جمعیت در مناطق کلانشهری روی آوردند. متأسفانه در کشور ما سیاست ایجاد شهرهای جدید در راستای سیاست ملی اسکان و بهعنوان ابزاری در سیاست ملی شهرنشینی تلقی نشده و این خطای استراتژیک مجموعه دولت و وزارت مسکن و شهرسازی در این زمینه بوده است. شهر جدید صدرا نیز از این قاعده مستثنا نیست. برای حفظ استقلال صدرا نیازمند اجماع و توافقی در سطوح مدیریت ارشد استان در خصوص نقش، عملکرد و چشمانداز صدرا هستیم که ضمن شکلگیری تقسیمکار منطقهای با شیراز از یک مدیریت یکپارچه و هماهنگ در مقیاس منطقه کلانشهری شیراز برخوردار گردد.
شهرکهایی که با شکلگیری صدرا در محور شمال غرب شیراز شکل گرفتند چه تهدیدها و فرصتهایی برای شهر جدید صدرا به وجود آورده است؟ آینده صدرا در ارتباط با این شهرکها چگونه خواهد بود؟
واقعیت این است که پس از گذشت ربع قرن از مکانیابی صدرا در منطقه کلانشهری شیرازبه دلایل مختلف آن چشماندازهای مدنظر اولیه محقق نشده که یکی از مهمترین دلایل این اتفاق عدم عزم و اراده جدی مدیران استانی در حمایت از صدرا بهعنوان شهری که میتواند در یک تقسیمکار منطقهای مکمل شهر ریشهدار و تاریخی شیراز باشد. نگاه مدیریت ارشد استان به صدرا بهعنوان یک رقیب موجب گردید که در همان محور شمال غربی و در همان مقطع زمانی که صدرا مکانیابی شد در فاصله مهرومومهای دهه ۷۰ و ۸۰ شهرکهای اقماری همچون گلستان، بزین، بهشتی، گلدشت و حافظ و نظایر آن بهعنوان رقیب صدرا و در حریم شهر شیراز شکل گیرد که ضمن گسترش افقی و پراکنده رویی توسعه شهری شیراز و از بین رفتن اراضی محور شمال غرب، جمعیتپذیری صدرا را نیز با کندی مواجه کند. با اطمینان میتوان گفت که اگر سیاست احداث شهر جدید صدرا که بهعنوان تصمیم ملی و با عزم اراده محکم دولتی شروعشده بود؛ در سطوح منطقهای و استانی نیز حمایت میشد صدرا الآن یک شهر میانی و توسعهیافته با جمعیتی حداقل ۳۰۰ هزار نفر بود که در مقیاس منطقه کلانشهری شیراز ایفای نقش میکرد. محور شمال غرب شیراز نیز بهعنوان ذخیره توسعه آتی شیراز صیانت میشد.
به نظر میرسد، یکی از سناریوهای محتمل در توسعه آتی و درازمدت صدرا پیوستگی کالبدی فضایی با سکونتگاههای اقماری و شهرکهای محور شمال غرب شیراز است که در پیوند با مجموعه مراکز جمعیتی در محور شمال غرب تشکیل یک زنجیره شهری را خواهد داد. این زنجیره فضایی که پیوستگی کالبدی و عملکردی هم خواهند داشت نیازمند یک ساختار جدید برای مدیریت و برنامهریزی یکپارچه است.
مهمترین چالشهای اجتماعی صدرا کدام است؟
چالش هویت مهمترین مسئله شهر جدید صدرا است. همچنین جدایی گزینی فضایی اجتماعی بین پهنههای باغ شهری قشر متوسط رو به بالا و مجتمعهای مسکن مهر که برچسب سکونت کمدرآمدها به آن زدهشده است نوعی گسست کالبدی اجتماعی را موجب شده است که اگر چارهاندیشی نشود با یک چالش جدی در آینده مدیریت شهر مواجه خواهیم بود. مسکن مهر که بهعنوان یک سیاست تحمیلی حجم عظیمی از جمعیت گروههای مختلف اجتماعی فرهنگی را در فضای شهر جدید بارگذاری نمود؛ دستیابی به پایداری اجتماعی و شکلگیری هویت جمعی و انسجام اجتماعی را به تأخیر انداخته است.
نگاهی به فراخوان مسابقه مرکز اجتماعی صدرا نشان میدهد که شهر هنوز در جستجوی خود است. آیا نتیجه مسابقه میتواند تعریفی فراتر از انتظار به شهر ببخشد؟ شما چنین انتظاری دارید؟
برای خلق هویت نیازمند دو مؤلفه زمان هستیم و مکان؛ زمان که مقولهای است خارج از اراده و برنامهریزی ما اما مهمترین سیاست و راهبرد مدیریت شهری صدار در حال حاضر خلق هویت مکانی- فضایی، تولید ارزشهای محلیت، ارتقاء حس تعلق به مکان از طریق فعال کردن فضاها و قلمروهای عمومی جهت افزایش امکان تعاملات اجتماعی برای گروههای متکثر و متنوع قومی و اجتماعی، تسهیلگری جهت مشکل گیری و تقویت سمنها و نهادهای مدنی در شهر جدید صدرا، فراهم آوردن بستر مناسب مکانی برای گذران اوقات فراغت در فضاهای شهر و تدوین یک سیاست و برنامه اجتماعی برای شهر صدرا در قالب طرح جامع مطالعات اجتماعی و هویت بخشی شهر جدید صدرا که با همکاری دانشگاه شیراز در حال انجام است. مسابقه مرکز اجتماعی صدرا هم بهعنوان اولین تجربه ازاینگونه برنامهها در شهرهای جدید کشور در راستای همین سیاست طراحی و تعریفشده است. انتظار ما بر این است که این مرکز بهعنوان سازوکاری شهری و اجتماعی بتواند به تولید هویت جمعی در مکانی منجر شود که سابقهی تاریخی و خاطرهای ندارد ولی میتواند در فضای عمومی شهری به شکلگیری خاطرههای جمعی جدید بیانجامد.