زندگی اشتراکی در خانه‌های اشتراکی با اقتصاد اشتراکی: راهکار یا تهدید؟

«شهرها روز به روز بزرگتر می‌شوند ، خانه‌ها روز به روز گران‌تر می‌شوند و فضا ها روز به روز کوچک‌تر می‌شوند. همه‌ی این‌ها مردم را به سمت زندگی اشتراکی میکشاند. در زندگی اشتراکی (co-living)، شما دریک فضای خصوصی کوچک و یک فضای مشترک بزرگ با گروه بزرگ‌تری از انسان‌ها زندگی می‌کنید و از امکانات مشترکی استفاده می‌نمایید و فرصت می‌یابید که با دیگران معاشرت کنید».

این شعاری است برای ترویج یک نوع جدید از زندگی یا همان “new life style”که کمپانی‌هایی مانند دکلکتیو (theCollective)، کومون(common) و وی لیو (we live) ، مدتهاست تبلیغ می‌کنند و سرمایه‌گذاری‌های عظیمی بر روی آن صورت می‌دهند. «تغییر روش زندگی آدم‌ها» و به اشتراک گذاشتن بیشتر آن چیزهایی که تا به حال خصوصی بوده در دستور کار چرخانندگان دنیای اقتصاد و نخبگان دنیای جدید است. به راستی زندگی اشتراکی چیست و از کجا آمده است ؟

[divider]تاریخچه[/divider]

عکس شماره یک: زندگی در یک خانه شبانه‌روزی، تصویر از استر بوبلی، ۱۹۴۳. منبع:  https://archinect.com

تاریخ گواه این موضوع است که زندگی اشتراکی از بدو موجودیت انسان، شکل گرفته و اولین کمون‌ها در غارها و توسط انسان‌های اولیه به وجود آمده‌اند، بنا به یک دلیل کاملاً مشخص: «حفظ بقا». به عبارت دیگر زندگی جمعی امکان زنده ماندن در شرایط دشوار را به انسان اولیه می‌داد و بعدها با به وجود آمدن کشاورزی، زندگی جمعی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و خانه ها و فضاهای خصوصی‌تر به وجود آمدند و این روند تا به امروز ادامه یافته است. اکثر ما به نحوی زندگی اشتراکی را تجربه کرده‌ایم، مثلا  مدتی را در خوابگاه‌های دانشجویی یا در سربازخانه‌ها ساکن بوده‌ایم و به نوعی طعم تقسیم کردن فضای زندگی با دیگران را چشیده‌ایم. این فضاها گونه‌ای از زندگی اشتراکی هستند که برای مدت محدودی برنامه ریزی شده اند و قشر خاصی در آن‌ها سکونت می‌نمایند و نوعی مسکنِ موقت محسوب می‌شوند. اما اولین خانه‌هایی که برای زندگی بلند مدت و چه بسا تمام عمر به عنوان خانه‌های اشتراکی مورد استفاده قرار گرفتند، پس از انقلاب کمونیستی، در شوروی سابق  ساخته شدند. مجتمع‌های بزرگ و فاقد امکاناتی که کارگران بسیاری را در خود جای داده بودند. اما جدا از این نمونه‌های ناموفق، زندگی اشتراکیِ مدرن را می‌توان به اندیشه‌های نوظهور در دانمارک، در دهه ۶۰ ، نسبت داد که با انتشار مقاله‌ای از بودیل گرای،   (Bodil Graae) در سال ۱۹۶۷برای اولین بار مطرح شد و شعار آن این جمله بود: «کودکان باید به جای یک پدر و مادر ، یکصد پدر و مادر داشته باشند».

عکس شماره دو: ساکنان یک کومون معمولی که هر خانواده سینک و ظروف خودش را دارد. تصویر از Francoise Huguier برای آژانس VU، منبع:  https://archinect.com

در آن زمان یک چیز مشخص بود و آن اینکه مسکن مدرن قادر به فراهم کردن سلامت و رفاه کافی برای ساکنان خود نبود. بنابراین دانمارکی‌ها به فکر ایجاد جامعه‌ای زنده و فعال در قالب پروژه‌های مسکونی افتادند. در سال ۱۹۷۲ گروهی از خانواده‌ها داوطلب شدند تا در مسکن‌های اشتراکی که توسط معماران، پالی دیربورگ   (Palle Dyreborg)و تیو برگ (Teo Bjerg)  ساخته شده بودند زندگی کنند و این پروژه تحت حمایت سرمایه‌گذاران و همچنین دولت دانمارک قرار گرفت. راهکار زندگی اجتماعی در سال ۱۹۸۹ در کتابی به نام «خانه اشتراکی ، یک رویکـــرد معاصــر به مسکن برای خودمــان» توسط کاتـــرین مک‌کامانت (Kathrin Maccamant) و چارلز دورِت (Charles Durret) معرفی شد.

عکس شماره سه: Lange Eng Collective living، یک مجموعه  Co-Housingدانمارک، منبع: architizer.com

 

[divider]تعاریف[/divider]

Co-Housingیا خانه اشتراکی

 “Co-Living”یا زندگی اشتراکی با آنکه به نوعی زیر مجموعه  “Co-Housing” یا خانه اشتراکی است اما با آن فرق دارد    “Co-Housing” یا خانه اشتراکی به طور کلی به محل سکونت چند نفر یا چند خانواده گفته می‌شود که خودشان مدیریت فضای زندگی‌شان را بر عهده دارند و معمولا آگاهانه، بنا به دلایلی با یکدیگر هم خانه می‌شوند. مثلا چند دانشجو یا جوان تازه کار که برای کاهش هزینه‌های زندگی شان یک خانه را به طور مشترک اجاره می‌کنند و خودشان قوانین این خانه و نوع استفاده از آن را برنامه ریزی می‌نمایند. همچنین یک هدف مهم خانه‌های اشتراکی صرفه جویی در کارهای روزمره خانه داری و زمان و آسان کردن زندگی از طریق تقسیم کار است.

در حالت پیشرفته‌تر، “Co- Housing” ، مجموعه‌ای از چند خانه یا آپارتمان مستقل است که علاوه بر حفظ حریم خصوصی ، فضاهای مشترکی هم دارند که توسط خود اهالی مجتمع ، مدیریت می‌شوند. این فضاهای مشترک شامل آشپزخانه‌های بزرگ ، کتابخانه، اتاق ورزش و غیره می‌باشند. به عنوان مثال مجموعه مسکونی “فضای زندگی” (der Siedlung Lebensraum) در در ۲۰ کیلومتری وین، یک مجموعه مسکونی از این دست می‌باشد که بر پایه زندگی اکولوژیک و استفاده از انرژی‌های تجدید پذیر و صرفه جویی و حداقل مصرف گرایی طراحی شده است و ساکنان آن هم البته همگی علاقه مند به حفظ محیط زیست و درگیر مسائل مربوط به آن هستند. در این مجموعه اهالی، چند روز هفته را با هم شام می‌پزند و در سالن غذاخوری مشترکشان صرف می‌کنند. برنامه‌های ورزشی و فرهنگی مشترک برگزار می‌کنند. از کودکانشان بر طبق برنامه و نوبتی نگهداری می‌کنند و از سیستم ماشین شراکتی استفاده می‌کنند و مثلا  به جای استفاده از خودروهای تک سرنشین، سعی می‌کنند مقاصدشان را تنظیم کرده و به طور مشترک از یک ماشین استفاده کنند. سیستم تصفیه‌ی آب و فاضلاب و تولید انرژی مجموعه هم کاملا خودکفاست. اما قدیمی‌ترین نمونه ذکر شده خانه اشتراکیِ مدرن، یک مجموعه مسکونی در دانمارک بود که در سال ۱۹۶۴ طراحی شد ولی به علت مخالفت و مقاومت همسایگان اجرا نشد. در سال ۱۹۶۸ دوباره معماران گودمن هویر (Gudman Hoyer) و بودیل گرای  (Bodil Grrae) یک گروه جدید تشکیل دادند و از طریق آن دو مجموعه مسکونی اشتراکی را به وجود آوردند. در سال ۱۹۷۰ ، پروژه فاروم ( Farum Project) که توسط گوتمن هویر کار شده بود در یک نمایشگاه ساختمانی مورد توجه قرار گرفت و از آن پس زندگی درمجموعه‌های اشتراکی به عنوان یک سبک جدید زندگی، در دانمارک پذیرفته شد و در سال ۱۹۷۲ اولین ساکنین خانه‌های اشتراکی در آن‌ها ساکن شدند. در سال ۱۹۷۸ دولت دانمارک یک یارانه مستقل را به این نوع مسکن اختصاص داد و قوانین مربوط به آن را سازماندهی کرد و فقط تا سال ۱۹۹۳ بیشتر از ۱۴۰ مجموعه مسکونی Co-Housing در دانمارک ساخته شد.

عکس شماره چهار: http://www.dortemandrup.dk/work/lange-eng-cohousing-community

هم اکنون ۱۶۵ پروژه مسکن اشتراکی در ایالات متحده ، بیست پروژه در کانادا و همچنین پروژه‌های بسیاری در کشورهای استرالیا، بلژیک، آلمان، فرانسه، بریتانیا ، و غیره در حال بهره‌برداری هستند. البته تعداد زیادی از این پروژه‌ها را می‌توان زیر مجموعه زندگی اشتراکی یا  Co-Livingدانست.

همان‌طور که گفته شد خانه ی اشتراکی یا Co-Housing معمولاً کسانی را زیر مجموعه خود قرار می‌دهد که دارای علایق و عقاید مشترکی هستند و تلاش می‌کنند که علاوه بر صرفه‌جویی در زمان و هزینه به عنوان دلایل اولیه انتخاب این نوع زندگی، عقاید یا علایق خود را نیز در زندگی روزانه شان تحقق بخشند.

یک نمونه جالب و معروف از این نوع زندگی را می‌توان در آوروویل (Auroville) در جنوب هندوستان یافت. آوروویل یک اجتماع یا کامیونیتی تجربی است که در سال ۱۹۶۸ توسط میرا آلفانسا ملقب به مادر، که یک رهبر معنوی به شمار می‌آمد، به عنوان یک شهر طراحی و  به مرور زمان توسط خود ساکنین ساخته شد. همه مردم از سراسر جهان بدون توجه به اصالت و رنگ و نژاد و مذهب می‌توانند شهروندان آوروویل باشند و در آنجا زندگی کنند. هم اکنون ۲۵۰۰ نفر از ۴۹ کشور در این مکان زندگی می‌کنند. اگرچه بنیانگذار آن، این شهر را برای ۵۰ هزار نفر طراحی کرده بود. در آوروویل پول معنا ندارد و معامله یا به صورت پایاپای صورت میگیرد یا هر کس در ازای خریدش به جای پرداخت پول ، کاری برای جامعه انجام می‌دهد. صبح ها ساکنان، در زیر گنبد طلایی مرکزی آن در سکوت یوگا می‌کنند و ظهرها در آشپزخانه آوروویل با هم غذای مجانی را می‌خورند که عده‌ای از اهالی پخته‌اند. شعار اصلی این جامعه تعلق داشتن به بشریت است.

عکس شماره پنج و شش و هفت: آوروویل، هندوستان، منبع: http://nomadiclives.com

این مجموعه سکونت‌گاه بسیاری از هنرمندان، معماران و دانشمندان است که در عین یک زندگی ساده، به تحقیق در زمینه‌های تخصصی خود می‌پردازند. معمار معروف، آناپومو کوندو هم سال‌های زیادی دراینجا زندگی کرده و خانه ساخته است و مخصوصا به تحقیق درباره معماری لو-تِک پرداخته است. موسسه‌های تحقیقات محیط زیستی آوروویل مانند موسسه خاک ، موسسه معماری پایدار ، انستیتوی انرژی‌های تجدیدپذیر و غیره بسیار فعال و در سطح جهان شناخته شده هستند.

[divider]Co-Living یا زندگی اشتراکی[/divider]

عکس شماره هشت: the Collective in London،منبع: Standard.co.UK

زندگی اشتراکی  (Co-Living) برخلاف خانه اشتراکی یا (Co-Housing) شامل افرادی می‌شودکه همدیگر را نمی‌شناسند اما از فضاهای مشترک استفاده می‌کنند. در زندگی اشتراکی حتی ممکن است علاوه بر آشپزخانه و سالن نشیمن و کتابخانه ، حمام و توالت هم به صورت اشتراکی مورد استفاده قرار گیرد و همچنین تمام کارهای خانه داری و نظافت و امور مربوط به منزل از طرف یک شرکت و یا مجموعه مدیریتی خارج از خود ساکنین انجام می‌شود و در واقع مجموعه مانند یک هتل عمل می‌کند. اولین نمونه‌های (Co-Living) به این شکل را در مجموعه‌های مسکونی به نام هومتل (Hometel) خصوصاً درکشور سوئد می‌توان یافت. جایی که خانواده‌ها آپارتمآن‌های خودشان را داشتند اما مادر خانه که معمولا شاغل بود ، نیازی به پخت و پز و نگهداری کودکان در طول روز و یا نظافت و رسیدگی به امور خانه نداشت و عملاً همه این‌ها توسط یک شرکت خانه داری انجام می‌شد. خانم خانه می‌توانست در وقتش صرفه‌جویی نموده و به راحتی به کار در بیرون از خانه بپردازد. در این نوع زندگی، هیچ نوعی از برقراری روابط اجتماعی خاص مدنظر نبود اما از نظر نوع مدیریت می‌توان آن را با زندگی اشتراکی شبیه دانست.

برخلاف خانه اشتراکی، زندگی اشتراکی احتیاج به فلسفه زندگی یا طرز فکر مشترکی ندارد. در واقع همان طور که قبلا اشاره شد ، هدف اصلی پایین آوردن سطح هزینه‌های زندگی در شهرهای بزرگ است. واقعیت این است که نرخ مسکن در شهرهای بزرگ دنیا بالاست و مرتب هم بالاتر می‌رود اما اغلب موقعیت‌های شغلی هم در همین شهر ها وجود دارند از سوی دیگر نوع ساختار خانواده ها هم نسبت به گذشته تغییرات چشمگیری داشته است و تعداد افرادی که تنها زندگی می‌کنند ، جوانانی که از پدر و مادر‌های شان جدا شده اند یا خانواده‌های تک سرپرست و بازنشستگان رو به افزایش است. این اقشار در جامعه به دنبال زندگی در مکآن‌های امن و ارزان هستند و Co-Living هم تا حدی این نیازها را برآورده می‌سازد. بنابراین این سبک جدید زندگی به سرعت در حال رشد و مورد استقبال بسیاری از مردم است. علاوه بر این سازمان ملل متحد هم پشتیبان این شیوه زندگی است و تحت عنوان پروژه‌های توسعه پایدار از آن حمایت می‌کند. همینطور جایزه معتبر معماری هاروارد ویل رایت (Harvard wheelwriht) سال گذشته به یک پروژه نوآورانه در زمینه Co-living اهدا شد و این نشان می‌دهد که قرار است این شیوه سکونت یکی از راههای نوین زندگی انسان ها باشد و میلیون ها دلار پول از طریق تجارت و ساخت و ساز‌های مربوط به آن جا به جا شود.

عکس شماره نه: سالن کار و نشیمن ، the Collective

(Co-living) که توسط شرکت‌های زیادی تبلیغ و پیشنهاد می‌شود، حداقل فضای خصوصی( حداکثر ۱۰ مترمربع ) برای هر نفر و در عوض میزان قابل توجهی فضای مشترک را پیشنهاد می‌دهد و هر شرکتی که بتواند فضاهای مشترکِ با کیفیت‌تر و امکانات بیشتری را ارائه دهد در این رقابت برنده است. اغلب مجموعه‌های اشتراکی دارای آشپزخانه، رستوران، اتاق غذاخوری، اتاق تلویزیون، سینما، سالن مهمانی، رختشویخانه، مهدکودک، کتابخانه و سالن ورزش هستند. اتاقها مبل شده و کامل می‌باشند و شما تخت و ملافه و احتمالا مبل خودتان را دارید و شاید هم آن‌ها را با یک هم اتاقی که شما انتخابش نکرده‌اید شریک باشید. برای زندگی در این واحدهای حداقلی، فرد می‌تواند تنها با چمدان لباس‌هایش بیاید و نیاز به هیچ چیز دیگری هم نداشته باشد. فرق این خانه ها یا بهتر بگوییم مجموعه ها مثلا با خوابگاه‌های دانشجویی در این است که اینجا می‌تواند محل زندگی دائمی‌افراد باشد و نه تنها یک سرپناه موقت برای چند روز یا چند سال محدود. اگرچه بسیاری از شرکت‌های ارائه کننده مجموعه‌های زندگی اشتراکی اجاره حتی یک ماه را هم به عنوان آپشن پیشنهاد میدهند. همچنین طبقه بندی سِنی و شغلی هم وجود ندارد و ترکیبی از نسلهای مختلف را در خود جا می‌دهد. به عنوان مثال در یک خوابگاه دانشجویی تنها دانشجویان می‌توانند ساکن شوند و یا در سربازخانه ها فقط سربازان. اما در Co-living این محدودیتها دیده نمی‌شود.

عکس شماره ده: اتاق دو نفره برای یک زوج ، the Collective, London
عکس شماره یازده: زندگی در فضای کاملاً مشترک
عکس شماره یازده: زندگی در فضای کاملاً مشترک

اولین ایده Co-living بعد از تجربه  موفق کار اشتراکی “Co-Working” پدید آمد. یعنی قبل از به وجود آمدن فضاهایی برای این نوع زندگی ، سبکِ کار و محلِ کار اشتراکی مطرح و اجرا شد و شرکت‌های زیادی به ارائه فضاهای مشترکی پرداختند که فرد می‌توانست در آن‌ها و در کنار دیگران با کامپیوتر و لپ تاپ خودش کار کند. یعنی یک میز را اجاره کند و قرارهای کاری خودش را هم در این مکان بگذارد. روش کار کردن اشتراکی به سرعت بین کسانی که فقط با کامپیوتر کار می‌کردند و یا امکان اجاره یک دفتر کامل را نداشتند محبوب شد و شرکت‌ها به فکر افتادند که امکانات بیشتری را به کسانی که در دنیای مجازی و با اینترنت کار می‌کنند ارائه دهند. آن‌ها نام این افراد را “عشایر دیجیتالی” یا “Digital Nomads” گذاشتند. این عشایر دیجیتالی نیازی ندارند که محل کارشان از محل زندگیشان جدا باشد و در واقع در دنیای اینترنت زندگی می‌کنند. برای همین شرکت‌های سازنده، شروع به ارائه فضاهای “کار_ زندگی” به این نوع افراد کردند. یکی از معروف‌ترین آن‌ها مجموعه‌های “HacknSleep” یا خانه هکرها است که در سال ۲۰۱۳ و برای مسافرانی که فناوری را تجارت می‌کنند و وارد منطقه سیلیکون ولی در آمریکا می‌شوند، ساخته شدند. خانه هکر ها دارای تخت‌های دونفره، اتاق نشیمن و فضای کار و البته اینترنت پرسرعت است و نمایشی است از زندگی و کار همزمان برای کسانی که بر پایه اینترنت فعالیت می‌کنند. شرکت‌های بزرگ و معروف دیگری هم در زمینه زندگی اشتراکی در سراسر دنیا فعال هستند و سودآوری کلانی دارند. ازجمله شرکت‌هایی نظیر: “FaunderHause”, “WeLive”, “Common”, “The Collective”.

[divider]زندگی اشتراکی، فرصت یا تهدید؟[/divider]

شاید این روش‌های جدیدِ به اشتراک گذاشتنِ بخشی از زندگی با آدم‌های دیگر هنوز به‌نظر عجیب بیاید اما واقعیت این است که در دنیای امروز به سرعت در حال افزایش است. گزارش گولدمن ساکس درباره نسل جدید ، بر روی اقتصاد اشتراکی تاکید می‌کند. این گزارش مبتنی بر این واقعیت است که کسانی که بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۷ به دنیا آمده اند و تحصیل کرده اند اما درآمد پایینی دارند، در حال حرکت به سوی تغییرِ فرهنگِ مالکیت و دوری گزیدن از آن هستند این نسل که به نسل هزاره ها (millennials) شناخته می‌شوند ، بیشتر در دنیای دیجیتال زندگی می‌کنند و بنابراین در دنیای واقعی آدم‌های تنهایی هستند و رابطه‌های حقیقی اندکی دارند. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که تنها ۳۷% از این نسل، نسبت به خانه‌های خود احساس تعلق خاطر می‌کنند. برای تحقیقات بیشتر در این زمینه یک وبسایت نظرسنجی با همکاری آزمایشگاه دانمارکی  Station 10 ایجاد شده است به نام “خانه ی اشتراکی ۲۰۳۰”(ONE SHARED HOUSE 2030)که یک نظرسنجی تعاملی را انجام می‌دهد و درباره نظر مردم و انتظارات آن‌ها از زندگی اشتراکی تحقیق می‌کند. همه می‌توانند به سوالاتی که در این سایت پرسیده می‌شود پاسخ داده و در نظرسنجی شرکت کنند. به طور خلاصه زندگی اشتراکی یعنی صرفه جویی در زمان و هزینه و فضا و شریک شدن همه این‌ها با هم که نتیجه اش اقتصاد مشارکتی است. مسئله زندگی اشتراکی آنقدر این روزها داغ است و قشر وسیعی از سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران و شرکت‌های بزرگ تجاری را به خود مشغول داشته که تبدیل به یک دغدغه معماری معاصر شده است. تا آنجا که پاویون انگلیس در سال ۲۰۱۶ میلادی در بینال ونیز به این موضوع اختصاص داشت و یک ایده‌ی آوانگارد را با خود به همراه آورده بود. هدف این طرح انعطاف‌پذیری در مکان و زمان در قالب مسکن اشتراکی بود. می‌دانیم که انعطاف پذیری در مکان، از زمانِ لوکوربوزیه و میس وندروهه از طریق طراحی فضاها و مبلمان انعطاف پذیر به یک روش معمارانه تبدیل شد. اما خانه‌های ما تا چه حد می‌توانند در زمان انعطاف پذیر باشند؟ در حقیقت می‌توان گفت تعریف سنتی خانه دچار دگرگونی است. به راستی خانه ما کجاست؟ جایی که در آن می‌خوابیم؟ جایی که در آن متولد شده ایم؟ شهری که الان در آن زندگی می‌کنیم؟ یا نه، جایی که به آن تعلق خاطر داریم؟ واقعیت این است که امروزه ما بیشتر عمر خود را در اداره یا در رفت‌و‌آمد در فرودگاه ها و قطارها می‌گذرانیم و بقیه را هم در فضای مجازی. یک سوال اساسی این است آیا ما واقعاً در مکانی که در آن نشسته‌ایم و حضور داریم زندگی می‌کنیم یا در فضاهای مجازی مانند فیس‌بوک و اینستاگرام و غیره؟ بیشترِ وقتِ انسانِ مدرن کجا می‌گذرد و با چه کسانی و از چه طریقی ارتباط دارد؟ همه این سوال‌ها به علاوه روش زندگی اشتراکی که درحال رشد فزاینده است، باعث شد که پاویون انگلیس در بینال ونیز ۲۰۱۶ خانه‌هایی را پیشنهاد دهد که بر مبنای طولِ زمانِ مورد استفاده طراحی شده بودند ، تحت عنوان “اقتصاد خانه‌داری” (Home economics).

 در این طرح، پنج مدل جدید برای زندگی ارائه شد که تعریف و تصور رایج و سنتی درباره خانه را زیر سوال می‌بَرد.

عکس شماره دوازده: فضای زندگی برای چند ساعت، پاویون انگلیس، بینال ونیز ۲۰۱۶
عکس شماره سیزده : فضای زندگی برای یک شب، پاویون انگلیس، بینال ونیز ۲۰۱۶

در نمونه‌ی ارائه شده‌ی “یک خانه برای چند ساعت“، یک فضای بزرگ مشترک در نظر گرفته شده است که هیچ مالکیت خصوصی در آن معنا ندارد. افراد مختلف می‌آیند و یک تخت را برای چند ساعت اجاره می‌کنند و می‌روند. حتی در مرکز اتاق،  یک قفسه شیشه‌ای قرار دارد که چیزهایی از قبیل لباس و کتاب و لوازمی‌که به طور اشتراکی قابل استفاده است در آن قرار دارند و در دسترس همگان است. در کنار این فضا، توپهای پلاستیکی توخالی طراحی شده اند که به عنوان آپارتمآن‌های یک روزه ارائه شده اند و می‌توان  از طریق یک سوراخ در قسمت بالایی  بدنه، وارد فضای داخلی آن شد. همچنین اتاق‌های یک ماهه و یکساله هم به شکلی طراحی شده اند که مناسب  زندگی یک ماهه یا یکساله هستند و این ایده از آنجا می‌آید که باید در فضا از نظر زمانی صرفه جویی کرد. در واقع ایده زندگی اشتراکی هم از اینجا می‌آید. مثلا یک نفر آدمِ تنها که مالک یک آپارتمان یک خوابه با همه امکانات است ، چقدر در طول روز یا هفته از تمام فضاهای خانه اش که بابتشان پول پرداخت کرده استفاده می‌کند؟ یک آدم تنها یا به عبارتی خانواده یک نفره معمولا بیشترین وقت خود را در محیط کار می‌گذراند و صبحانه و قهوه اش را در مسیر رسیدن به محل کار و نهارش را در بیرون از خانه صرف می‌کند. چنین فردی چقدر از آشپزخانه خصوصی خانه اش استفاده می‌کند؟ تقریبا هیچ. من به شخصه افرادی را میشناسم که آشپز خانه‌هایشان را از شدت بدونِ استفاده بودن، تبدیل به کتابخانه یا اتاق کار کرده اند. به همین دلیل شرکت‌های تبلیغ کننده زندگی اشتراکی، با شعارِ “زندگی مینیمال، حداقل فضای خصوصی و حداکثر کیفیت در فضای عمومی” وارد بازار شده اند. برای جوانی که نیازی به آشپزخانه خصوصی ندارد و می‌تواند فیلمش را با دیگران ببیند و در حمام‌های اشتراکی اما پاکیزه دوش بگیرد و از امکانات عمومی با کیفیت برخوردار باشد و با آدمهای دیگر رابطه برقرار کند و همزمان هزینه کمتری هم بپردازد، قطعا این استایل جدید به نظر جذاب می‌آید.

اما واقعیت این است که در نظرسنجی‌هایی که موسسه تحقیقاتی purehouseLab انجام داده است حتی کسانی که مایل به زندگی در چنین فضاهایی هستند هم دلشان نمی‌خواهد با یک آدم غریبه هم اتاق شوند و یا حمام و توالت مشترک داشته باشند. اکثر سوال شوندگان از اینکه  فضای خصوصی شان توسط شرکت‌های بزرگ مانند ایکیا مبله شده باشد خیلی راضی نیستند و می‌خواهند حداقل همان ۱۰ متر فضای خصوصی شان را با سلیقه خودشان بچینند . همچنین آنچه که از زندگی اشتراکی مد نظرشان است، شراکت با چهار تا ده نفر است. این موسسه همچنین اولین گردهمایی جهانی بحث پیرامون زندگی شراکتی را تحت عنوان Co-Liv  در سانفرانسیسکو برگزار کرد که در آن جزییات و مثالها و مسایل این نوع زندگی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یک مثال جالب مربوط می‌شد به یک  شبکه بین المللی Co- Living به نام روام (Roam) که توسط برونو‌هاید  (Bruno Heid) تاسیس شده است. هاید تشریح کرد که زمان کوتاهی پس از راه اندازی متوجه شد که آشپزخانه جمعی واقعا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. در عوض، مردم وسایل و مواد غذایی خود را در کابینت‌های جداگانه برای خودشان نگه میدارند و روی آن‌ها برچسب می‌زنند که دیگران از آن استفاده نکنند. یعنی در واقع هر کس گوشه ای از آشپزخانه اشتراکی را به طور خصوصی صاحب شده بود. بنابراین تیم طراحی به تخته رسم بازگشت و با الهام گرفتن از آشپزخانه‌های صنعتی، طرح را تغییر داد. به طوری که مناطق مشخصی برای خوردن صبحانه وجود داشت و هیچ کدام از کابینت ها هم در نداشتند و همه چیز باز بود و هیچ چیز قابل پنهان کردن نبود. نتیجه تعجب آور بود: “مردم شروع به قرار دادن اقلام شخصی در بخش‌های مختلف آشپزخانه کردند به طوری که همه بتوانند از آن‌ها استفاده کنند.” این نشان می‌دهد که قدرت معماری در تغییر فرهنگ و عادتهای مرسوم تاچه حد است. بنابراین می‌بینیم که بین خواسته‌های مردم و آنچه که طراحان و معماران در راه اهداف سرمایه گذاران انجام می‌دهند، فاصله زیادی وجود دارد. تعداد محدود همخانه و یا خانه مبله نشده و یا داشتن مالکیت‌های خصوصی کوچک چیزی است که در تعریف تجاری سازندگان Co-Living هیچ جایی ندارد  و آن‌ها بدنبال ساخت آسمان‌خراشهای شراکتی هستند که صدها انسان را با روحیات مختلف با هم شریک می‌کنند. انسان در این تعریف فقط یک آبجکت است که با یک چمدان می‌آید و با همان چمدان می‌رود و نگهداری هرگونه اشیاء دیگری که در طول زندگی به آن‌ها وابسته می‌شود و در خانه‌های معمولی دور و بر خودش می‌چیند در این خانه ها برایش امکان پذیر نیست. همه چیز از قبل چیده و برنامه ریزی شده است. بر اساس این تعریف انسان هزاره millennials) ( معاصر ، در فضای خصوصی حداکثر ۱۰ متری اش فقط نیاز به یک تخت خواب و یک میز تحریر کوچک دارد و تنها گوشی هوشمند و لپ تاپش تمام نیازهای او را برآورده می‌کنند و همه این‌ها به فضای زیادی احتیاج ندارد.

اما این‌ها فقط یک روی سکه است آن سوی سکه به نظر استثمارگرانه‌تر هم می‌آید. با یک تحلیل ساده می‌توان به این موضوع پی برد:

به عنوان مثال شما به عنوان یک فرد ساکن در Co-living، برای آشپزی دو راه بیشتر ندارید: یا مجبور هستید هر دفعه خرید‌هایتان را ببرید توی آشپزخانه اشتراکی و  غذایتان را بپزید و یا در یک نوعِ پیشرفته‌تر از اینگونه خانه ها زندگی کنید که همه مایحتاج زندگی و آشپزی هم توسط مدیریت تهیه شده و در آشپزخانه موجود است و شما و بقیه ساکنین قبلا هزینه اش را روی اجاره خانه تان پرداخت کرده‌اید. در این صورت محکوم هستید از محصولات شرکت ها یا تولیدکنندگانی استفاده کنید که مدیریت مجموعه برایتان در نظر گرفته است. در هر دو حالت غذایتان را می‌پزید و در میان جمعی که نمی‌شناسید در تنهایی مشغول خوردن می‌شوید و واقعیت این است که این تنها غذا خوردن در جمع ، هزار بار بدتر از تنها غذا خوردن در چهاردیواری خانه و حریم خصوصی آدم است. اگر چه ممکن است شانس بیاورید و با کسی همکلام شوید. در واقع فرد با زندگی در چنین مجموعه‌هایی تبدیل به شهروند کمپانی یا کمپانی‌های به وجود آورنده ی آن مجموعه می‌شود. یعنی به اجبار از مبلمان آن شرکت استفاده می‌کند ، غذایش را در رستوران تابع آن شرکت می‌خورد یا با محصولات شرکت تابعه آن می‌پزد، در سالن تلویزیون آنچه را می‌بیند که توسط مدیریت پخش می‌شود یا اکثریت آن جامعه مایل به دیدن آن هستند و حتی برای دعوت کردن دوستان و خانواده هم هیچ حریم خصوصی ندارد و همه چیز در ملاء عام اتفاق می‌افتد و البته باید این را هم در نظر داشت که در اینگونه مجتمع ها، همه فضاهای مشترک به بهانه حفظ امنیت افراد، با دوربین کنترل می‌شوند . بنابراین فرد به راحتی تحت کنترل دائمی قرار دارد. حتی قدم را از این هم می‌توان فراتر نهاد و بدبینانه‌تر نگاه کرد و آن اینکه کمپانی‌های بزرگ یا شرکت‌هایی که کارمندان زیادی دارند می‌توانند کارکنان خود را در چنین مجموعه‌هایی اسکان دهند (تحت قالبِ کار اشتراکی_ زندگی اشتراکی) و به این ترتیب قلمروهای جداگانه و تفکیک شده‌ای ایجاد می‌شود که انسآن‌ها را از هم جدا می‌کند و هر کمپانی قلمروی خودش را دارد.

از سوی دیگر با تأکیدِ این نوع زندگی روی هوشمند بودنِ ساختمآن‌ها و استفاده از ابزار دنیای دیجیتال و با شعار صرفه جویی در وقت و انرژی، هرکدام از این مجموعه ها اپلیکیشن‌های خاص خودشان را دارند که ساکنین فقط از طریق آن می‌توانند کارهایشان را انجام بدهند. مثلاً غذا سفارش بدهند، درخواست نظافت اتاقشان را بکنند و یا اتاق مطالعه را رزرو کنند و غیره. بسیاری از این مجموعه ها در جاهای مختلف دنیا شعبه دارند مانند شرکت زنجیره‌ای the Collective و یکی از پیشنهادات و  امکاناتشان این است که وقتی شما یک واحد زندگی در بارسلون را از این شرکت اجاره می‌کنید می‌توانید هفته بعد در شعبه دیگر آن در نیویورک ساکن شوید و نیازی به قرارداد و اجاره مجدد ندارید و این یعنی تا ابد در دایره محصولات و خانه‌های این شرکت خواهید چرخید و از آن خلاصی نخواهید داشت. چون مثلا اگر بخواهید از شرکت سازنده دیگری استفاده کنید و یا به عبارت بهتر اَدمین خود را عوض کنید باید هزینه بالایی بپردازید. تمام این‌ها نشان می‌دهد که آینده به شکل خطرناکی به سمت یک مدل جدید سرمایه داری پیش می‌رود که آدم ها را در فضاهای تحت کنترل خود نگه می‌دارد و تمام کاسبی‌های محلی و بومی و کوچک را می‌بلعد. به نظر می‌رسد که مرزهای آینده ، نه مرزهای جغرافیایی بلکه مرزهای اقتصادی شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری و قلمروهای آن‌ها خواهد بود.

[divider]منابع[/divider]

 – https://www.pinterest.dk/claireflurin/purehouse-labs-reading

– https://www.businessinsider.de

– https://medium.com/purehouselab/what-is-co-living-2a228a04600c

– https://www.citymetric.com/fabric/here-are-five-lessons-future-co-living-3792

– http://onesharedhouse2030.com

https://www.fastcompany.com

https://archinect.com

https://www.hacknsleep.com

http://onesharedhouse2030.com

https://www.auroville.org

standard.co.uk

 – Co-Living and the Common Good,  Edited by Atif Shafique, RSA Action and Research Centre, March 2018,

زندگی اشتراکی و کومون خوب، موسسه تحقیقاتی RSA

– Rentals, Sharing Economy and the Future of Living, LUMOS View, By Joel Finningley, September 21, 2016

اجاره، به اشتراک گذاری اقتصاد و آینده زندگی، موسسه لوموس

– CO-LIVING NEED ASSESSMENT, June 2017, Report prepared for Rainbow Properties

ارزیابی نیازمندی‌های زندگی، ژوئن ۲۰۱۷، گزارش تحقیقاتی برای موسسه رینبو

– Studie am Beispiel des Projektes „Lebensraum“ zur Erhebung des wirtschaftlichen und gesellschaftlichen Nutzens der Wohnform „Cohousing“ für das Land Niederösterreich, F-2150

مطالعه بر روی نمونه پروژه “Lebensraum” برای ارزیابی مزایای اقتصادی و اجتماعی شکل مسکن “Cohousing” برای استان اتریش سفلی،

– Cohousing: A Contemporary Approach to Housing Ourselves, Kathryn McCamant, Ellen Hertzman, Ten Speed Press, 1994 – Social Science

Cohousing: یک رویکرد معاصر برای مسکن خودمان، کاترین مک کامانت، الن هرتسمان، مقاله روزنامه Speed Press، ۱۹۹۴ – بخش علوم اجتماعی

مطلبی دیگر
محلی‌گرایی چگونه می‌تواند شکاف بین چپ و راست را پر کند؟