امسال نیز آرکیتایزر برندگان خود را اعلام کرد تا وجود نامهای ایرانی در میان آنها مایه خرسندی جامعه حرفهای معماران و علاقهمندان به حوزه فرهنگ و هنر شود. این وضعیت در یکی دو سال اخیر نیز تکرار شده بود ولی امسال تعداد برگزیدگان با رشد خیرهکنندهای مواجه بوده است. اگر مروری بر فرآیند برگزاری مسابقه داشته باشیم، دلایل چنین توفیقی آشکارتر میشود.
این مسابقه که با حدود ۱۲۰ حوزه اصلی و فرعی در میان پروژههای ساختهشده و نشده برگزار میگردد، در مرحله اول با داوری قریب به ۳۰۰ نفر از حرفهمندان و فعالان حوزه طراحی، معماری و رسانه، در هر حوزهای ۵ منتخب را بر میگزیند. به عبارتی دیگر حدود ۶۰۰ پروژه به مرحله بعدی راه مییابند که تعداد پروژههای ایرانی راه یافته برای مثال در دوره اخیر تنها ۹ پروژه بوده است یعنی ۱.۵% توفیق برای معماری معاصر ایران.
اما اگر شما از کشور دیگری با یک گروه ایرانی به فینال راه پیدا کنید باید قید جایزه مردمی را بزنید. عمده موفقیتهای گروههای ایرانی در جایزه مردمی است و نه جایزه نهایی حرفهمندان. برای مثال پروژه ستوده شده پل طبیعت در سال گذشته در میان ۵ راهیافته به مرحله داوری نهایی قرار گرفت ولی از سوی هیئتداوران برگزیده نشد. حالآنکه منتخب اول بخش مردمی قرار گرفت. امسال نیز بهجز پروژه اداری تجاری ترمه در همدان که به دست فرشاد مهدی زاده طراحیشده و تنها در بخش داوران برگزیدهشده، تمامی پروژههای ایرانی برندهشده در بخش مردمی توفیق داشتهاند. همچنین دو پروژه باشگاه صخرهنوردی پلور اثر لیدا الماسیان و شاهین حیدری و همچنین ساختمان پنهان در آجر اثر امیررضا فاضل و شبیر موسوی در هر دو بخش به شکل همزمان برندهشدهاند. اما کلید فهم ماجرا برنده نشدن پروژه بهشدت معروفی همچون خانه شریفیها اثر علیرضا تغابنی است. گویا این پروژه آنقدر در فضاهای مختلف توفیق داشته است که متولیان آن چندان تمایلی به درج لینک رأی مستقیم پروژه خود در فضاهای گوناگون نداشتهاند. عملی که از سوی دیگر برگزیدگان عمومی پروژه در فضاهای مجازی متعدد دیدهشده است. هرچند این کار غیراخلاقی نیست و بخشی از فرآیند طبیعی تبلیغ است که یک بنگاه اقتصادی باید نسبت به آن توجه داشته باشد ولی تفاوتی جدی وجود دارد میان این عمل در کشوری همچون ایران، ترکیه و یا چین با دیگر ممالک دنیا.
استاد هادی ندیمی، عضو کارگروه تخصصی وزارت علوم، در گفتگویی با روزنامه اطلاعات در ۷ مرداد ۱۳۹۴ تعداد دانشکدههای معماری در ایران را حدود ۸۰۰ دانشکده اعلام کرده است. اگر نگاهی به گروههای معماری فعال روی فیسبوک در کشورهای مختلف داشته باشیم بهندرت تعداد اعضای گروهی از ۳ رقم به ۴ رقم میرسد درحالیکه عدد پایه در بسیاری از گروههای ایرانی میانگینی بین ۵ تا ۱۰ هزار دارد. همچنین در کانالهای تلگرامی این عدد در موارد متعددی به ۳۰ هزار نفر نیز میرسد. از همین رو کافی است تا شما لینکی برای رأی دادن به یک پروژه را روی یک گروه مجازی ایرانی قرار دهید تا حماسهای همچون جلوگیری از تغییر نام خلیجفارس به دست گوگل اتفاق بیافتد. البته مدیریت این گروهها و کانالها نیز امر زمان بری است که هزینهاش را از همین تبلیغات تأمین میکند. مانند خود مسابقه آرکیتایزر که در هر دوره برگزاری جدا از درآمد تبلیغات و حمایت، دریافتی قابلتوجهی نیز از هزینه چند صددلاری ثبتنام تحصیل میکند. آنهم برای مسابقهای که برنده نقدی ندارد.
بهعبارتدیگر، ضمن خوشنودی واقعی از راه یافتن پروژههای ایرانی به جمع فینالیستها و جدای از بحث درباره کیفیت آثار شرکتکنندگان ایرانی، باید به این نکته مهم توجه داشت، که برندگان بخش مردمی این مسابقات، بسیار بیش از اینکه مدیون هنر طراحی طراحان باشند، محصول توسعه کمی لگامگسیخته دانشگاه آزاد و بعد دانشگاههای غیرانتفاعی در دهه اخیرند. خیل عظیم دانشجویان و فارغالتحصیلان معماری در ایران و زیست مجازی مشارکتجویانه ایرانی که در لشکرکشیهای متعدد به صفحات مجازی مختلف به دلایل اخلاقی و یا غیراخلاقی پیشتر ماهیت خود را ثابت کرده است، بهخوبی این فرصت را برای معماری معاصر ایران ایجاد کرده تا در هر رقابتی دارای مزیت مطلق باشد. هرچند این پدیدهها میتواند در کوتاهمدت اعتمادبهنفس جامعه طراحان ایرانی را افزایش دهد اما نباید تبدیل به خودفریبیهایی شود که مشابهش را در تعداد بالای تولید مقالات علمی دیدهایم. مغلطهای که توسعه علمی را به یک شاخص آماری تقلیل داده است. شهرها و ابنیه معاصر ایرانی دارای مشکلاتی هستند که دست نوازش داوران فرنگی، همچون تجربه استقبال از فیلمهای سیاه نمای جشنوارهای، نباید توهم کیفیت را به جامعه حرفهمند ایرانی تزریق کند. رعایت انصاف رسانهای از سوی رسانههای ذوقزده معماری و یا رسانههای عمومی و مشارکت نکردن در موج تبریکهای کورکورانه میتواند از این آسیب پیشگیری کند.