گفت‌وگو با دکتر روبرتو دامیانی در باب نمایشگاه ایتالیای در حال ساخت

مترجم: فراز طهماسبی | دانشجوی مرمت شهری. دانشگاه‌ تهران


لطفاً آخرین نمایشگاهتان با عنوان «چندنگاره‌ها و فواصل مشترک: معماری رناتو ریتزی و چینو زوکی» را معرفی کنید.

این نمایشگاه آثار دو تن از معماران ایتالیایی، رناتو ریتزی ونیزی و چینو زوکیِ میلانی را به نمایش می‌گذارد. آثار برای کشف اینکه چه‌گونه بناها می‌توانند تجسم روایت‌های فرهنگی باشند و به عنوان عوامل تعامل میان زندگی خصوصی و جمعی عمل کنند، گزیده شده‌اند. ما کار آنان را با دو استعاره‌ی «چندنگاره و فواصل مشترک» معرفی کرده‌ایم چرا که خودشان کارشان را اینگونه توصیف کرده‌اند: چیزی که با کثرت لایه‌های فیزیکی تشخص یافته تا تکثر را نشان دهد. ریتزی از میان پروژه‌های ساخته و نساخته‌اش، پرونده‌های آثارش و کتاب‌هایی که نوشته چهار اثر برگزیده است. در میان این چهار اثر ما تصمیم گرفتیم روی دو اثر تاکید کنیم: تئاتر مشهور شکسپیری در گدانسک[۱] و طرح اخیرش برای یادمانی در جزیره‌ی سیسیلی لمپدوزا[۲] که اکنون به عنوان دروازه‌ی ورود مهاجران شمال آفریقا به اروپا شناخته می‌شود. زوکی شش بنا را به تفصیل انتخاب کرده است: سه بنای مسکونی و سه ساختمان اداری. و در کنار آن‌ها طرح جامع شهیرش برای ونیز نیز هست. طرح چیدمان این نمایشگاه در گفت‌وگوی میان برگزارکننده و تیم‌های دو معمار مهمان شکل گرفته است. ریتزی ترجیح داده است که چند عکس معدود و مرتبط برای هر پروژه نشان دهد و باقی اطلاعات جزئی‌تر را برای بازدید کنندگان در پرونده‌های هر پروژه قرار دهد. ما توانستیم ماکت گچی اصلی تئاتر گدانسک را با کشتی به این جا بیاوریم که اثر اصلی بخش مربوط به ریتزی در نمایشگاه بود. زوکی فضای بیشتری را به تصاویر اختصاص داده است و برای هر پروژه بخشی را برای نمایش جزئیات پوسته‌های بیرونی هر بنا با مقیاس ۵۰/۱ در نظر گرفته که خودمان در تورنتو تهیه کردیم.

چرا استفانو پوجاتی و بنجامینو سروینو را برای نمایشگاه اول و رناتو ریتزی و چینو زوکی را برای نمایشگاه اخیر سلسله نمایشگاه‌های «ایتالیا در دست ساخت» برگزیدید؟

ساختار برنامه‌ی ایتالیا در دست ساخت طوری است که پذیرای دو نوع متفاوت از نمایشگاه‌ها باشد: تک‌نگارانه و تم‌محور. نوع اول بر آثار معماران کارکشته‌تر تمرکز دارد و نوع دوم چند اثر را از شرکت‌های مشاور مختلف که بر اساس مضامین مشترکشان انتخاب شده‌اند به نمایش می‌گذارد. نمایشگاه‌های تک‌نگارانه به صورت نمایش‌های پشت‌به‌پشت برنامه‌ریزی می‌شوند. ما دو معمار را با دو رویکرد متفاوت به طراحی معماری کنار هم می‌گذاریم. یک معمار با رویکرد نظری و دیگری کمی پراگماتیک‌تر. معتقدم این کنار هم گذاری تدبیر خوبی برای برجسته کردن هم‌سانی‌ها و تفاوت‌هاست و باب گفتگویی را میان آنان باز می‌کند و هم‌زمان، سبب فهم نگاه ویژه‌ی آنان می‌شود.

اینکه پاستفانو پوجاتی، موسس «الاستیکسپا+۳[۳]» در تورین و بنجامینو سروینو را برای آغاز برگزیدیم، مدلول ترکیبی از علاقه‌ی ما و فرصت ویژه‌ی پدیدآمده بود. در آن زمان استفانو پوجاتی در تورنتو مشغول تدریس بود و بنابراین هوشمندانه بود که از این فرصت برای نمایش آثار کسی که به اعتقاد من یکی از جذاب‌ترین شرکت‌های حال حاضر ایتالیا را دارد بهره ببریم. من به کندوکاو رابطه‌ی دیالکتیکی میان روزمرگی و یادمان بودم و به همین سبب با پوجاتی حرف زدم و با هم تصمیم گرفتیم بنجامینو سروینو، معماری جذاب از کازرتا را دعوت کنیم. این ترکیب برای بیان موضوعی که من پیشنهاد دادم بسیار کارآمد بود. طرح‌های هر دو معمار ترکیبی از خوانشی انتقادی از بناهای موجود و تلاش برای فاش کردن یادمان‌گونگی پنهان در آن‌هاست.

در عین حال پوجاتی و سروینو واجد تفاوت‌هایی نیز بودند. نه فقط در مضامین بلکه در ابعاد رسانه‌ی انتقال مضامین. برخلاف پوجاتی که اغلب از مدل‌های مقوایی برای ارائه و تحقیق در ایده‌هایش استفاده می‌کند، سروینو ترسیمات دیجیتال بسیار قدرت‌مندی می‌سازد. ما با هر دو معمار تصمیم گرفتیم که این تفاوت را عیان‌تر کنیم و به همین خاطر بیشتر در بخش پوجاتی مدل‌ها را و در بخش سروینو ترسیمات را نشان دادیم. محصول نهایی یک نمایشگاه بسیار تکامل‌یافته بود. درباره‌ی ریتزی و زوکی باید بگویم که من در جستجوی دو معمار بودم که باز کشمکش مشابه با آنچه در رابطه‌ی پوجاتی و سروینو وجود داشت را نشان دهند. همان تفاوت رویکرد نظر و پراگماتیک را. حس کردم ریتزی و زوکی ترکیب خوبی خواهند بود. درباره‌ی ریتزی چیز زیادی نمی‌دانستم، فقط می‌دانستم که او طراح تئاتر شکسپیری گدانسک است و همین برایم کافی بود. از سویی دیگر زوکی معمار مشهوری در ایتالیا بود. بسیار پرکار بود و مقبولیت عام داشت. با اینکه برنامه درباره‌ی ایتالیاست، من در تورنتویی زندگی می‌کنم که اکثر نمایشگاه‌ها در آن برگزار می‌شود. پس انتخاب ریتزی و زوکی واکنشی در برابر فقدان یادمان‌ها و کمبود در طراحی بناهای چند خانواده‌ای است که من هر روز تجربه می‌کنم. به سبب این ارتباط، بازدیدکنندگان بلافاصله نمایشگاه را محملی برای پروردن مباحثه‌ای در باب وضعیت معماری در تورنتو می‌بینند.

ده اثر به نمایش درآمده را بر چه اساس از این چهار معمار برگزیدید؟

با آنکه این چهار معمار در ایتالیا بسیار شهیرند، از سوی پژوهشگران بسیار مهجور مانده‌اند. تقریباً هیچ پژوهشی روی آثارشان صورت نگرفته است. مهم‌تر از آن، ناچار بودیم آثار آنان را برای مخاطب بین‌المللی حاضر کنیم. به همین سبب هر نمایشگاه برای بازنگری نقادانه‌ی آثار آنان شده است.  لیست نهایی آثار نتیجه‌ی فرآیند همکاری و گفتگو میان برگزارکننده و معماران مدعو بود. من عموماً متنی کوتاه می‌نویسم که در آن از علائق خودم، موضوع نمایشگاه و لیستی از آثار نمایشی می‌گویم. گاهی که حس کنم اعتماد به نفس دارم، آن را برای معماران مدعو می‌فرستم تا بازخوردشان را بگیرم. برای پوجاتی ما بیشتر خانه‌های تک‌خانواده‌ای را در نظر گرفتیم و تنها یک ساختمان تجاری و یک بنای چند خانواری در کنارش گذاشتیم. چرا که طراحی خانه‌های تک‌خانواری جذاب‌ترین و مقوم‌ترین بخش تحقیقات طراحانه‌ی او هستند. در میان این خانه‌ها نیز ما آن خانه‌ها را که طراحی قدرت‌مندتر و استانداردهای ساختمانی بالاتری دارند برگزیدیم. به هر حال در مواجهه با یک بنای خوب باید گفت آفتاب آمد دلیل آفتاب. می‌توانی حس کنی که این بنا بنای خوبی‌ست. نیازی به توضیحات زائد ندارد. درباره‌ی سروینو نیز باید بگویم او بسیار به قصه‌گویی علاقه‌مند است. به همین سب روایتش روایتی بر پایه‌ی سکانس‌های عادی از پروژه‌های خاص نبود و با مضمون و ترتیب زمانی انتظام نیافته بود. ترجیح این بود که میان پروژه‌های ساخته و نساخته‌اش قصه‌ای برقرار شود. به همین خاطر او را آزاد گذاشتم که هر چه خودش می‌خواهد انتخاب کند. فقط کمی او را مجاب کردم بیشتر پروژه‌های ساخته‌شده‌اش را نمایش دهد.

در دومین نمایش تک‌نگارانه، نمایش چندنگاره‌ها و فواصل مشترک، برای بخشی که به چینو زوکی اختصاص داده بودیم تصمیم گرفتم که نسبتی یکسان میان ساختمان‌های اقامتی و اداری برقرار باشد و او نیز پذیرفت. پس سه بنای مسکونی و سه اداری انتخاب کردیم. در آثار او نیز نسبت این دو یکسان است و هرکدام حال و هوای متفاوت و در همین حال مکمل یکدیگر در ارتباط با پوسته‌های ساختمانی دارند. همچنین تصمیم گرفتم که ارجحیت با پروژه‌های ساخته‌شده باشد. درباره‌ی ریتزی، من می‌خواستم نشان دهم که کار او در مقیاس‌های متفاوت، از شهر گرفته تا بنا، چه‌گونه است. پس پیشنهاد دادم چهار اثر با چهار مقیاس متفاوت نمایش دهد. مثل سروینو پروژه‌های ریتزی نیز شامل پروژه‌های ساخته شده و نساخته بود. با هم تصمیم گرفتیم که فضای بیشتری را به دو پروژه‌ اختصاص دهیم (تئاتر شکسپیری و یادمان لامپدوزا). چرا که این دو پروژه با کندوکاو او در ارتباط میان یادمان‌گونگی و معماری نسبتی نزدیک‌تر داشتند.

برای اینکه مسئله را بازتر کنم باید بگویم وجه مهم دیگری از نمایشگاه‌های معماری این است که چه‌طور ارائه‌های اصلی معماران را دوباره ارائه دهیم و هر پروژه چه نقشی در سیر روایی نمایشگاه دارد. هر معمار شیوه‌ی ارائه‌ی خودش را دارد؛ شیوه‌هایی همچون ترسیم، کولاژ، ماکت‌های معماری و هرکدام از این شیوه‌ها ابزاری بنیادین در فرآیند خلاقانه‌شان هستند. اجازه بدهید در کولاژهای سروینو و ماکت‌های پوجاتی عمیق شویم. معماری آنان بدون این‌ شیوه‌ها ناممکن یا دست کم متفاوت بود. با روشی که ریتزی مدل‌های گچی‌اش را می‌سازد می‌شود این مدل‌ها را محصول نهایی فرآیند خلاقانه‌اش پنداشت. پس چگونگیِ نمایش ارائه‌ی اصلی  نسبتی مستقیم با نزدیک کردن مخاطب به فرآیند خلاقانه‌ی معمار دارد. در همین حال عملاً و منطقاً سخت بود که آثار اصلی را از ایتالیا به کانادا بیاوریم. در نمایشگاه اول بیشتر چیزها اصلی بودند و در نمایشگاه دوم تعداد آثار اصل کم‌تر شد. برای جبران این کمبود از معماران خواستیم چیدمان‌هایی مختص همان فضای نمایشگاه ترتیب دهند.برای مثال سروینو یک کاغذ دیواری سفارشی برای نمایشگاه طراحی کرده است. برای طرح نمایشگاه، برگزیدن ده اثر با توجه به فضایی که ما در اختیار داریم وافی به مقصود به نظر می‌رسد. تلاش کردیم تعداد بیشتری نشان دهیم ولی فضا زیاده شلوغ می‌شد.

می‌توانید خلاصه‌ای از عصاره‌ی فلسفه‌ی این چهار معمار برجسته که در نمایشگاه‌تان معرفی کردید بگویید؟

سوینو چهار کتاب نوشته و بناهای پرشماری طراحی کرده است. پوجاتی، مثل چینو زوکی، بیش از پنجاه بنا کار کرده است. ریتزی نیز بیش از ده کتاب درباره‌ی نظریه‌ی معماری دارد. در هر نمایشگاه ما تنها بخش کوچکی از کارهایشان را نشان دادیم. چکیده کردن این همه پژوهش در چند جمله دشوار است، اما تلاش می‌کنم این کار را انجام دهم. از آخرین نفر شروع می‌کنم. تمرکز آثار زوکی بر طراحی پوسته‌ی ساختمان به مثابه حد فاصل مشترکی میان قلمرو عمومی و خصوصی است. پاسخ او به این مسئله ترکیبی از پراگماتیسم، در بستر اقتصادی بازاری که خلق تیپولوژی برای بناها دشوار است، و میل به درنظر گرفتن هر بنا به عنوان راهکاری برای به هم دوختن عناصر شهری است. پوسته‌ی بناهای او فضاهایی متخلخل هستند که قادرند نیازهای گسترده‌ی مقیمان بنا را لحاظ کنند. آثار ریتزی در معماری به عموان پتانسیلی ارتباطی کندوکاو می‌کند و به همین خاطر علاقه به خلق یادمان امروزین و سمبولیسم قدرت‌مندی آن را سرو شکل داده است. هر پروژه به دقت برساخته‌ی تاریخ یک مکان است و برملا می‌کند که چه‌طور یک بنا محمل روایت‌هایی است که معانی جدید می‌پرورند. او مجذوب فرم بناهای باستانی است  اما هرگز متاثر از وسوسه‌های تاریخی‌گرانه نبوده است. این نه تقلید از بناهای گذشته که فرم اصیل بناست که شخصیت یادمان‌گونه‌اش را تصویر می‌کند. برای مثال فرم بنای تئاتر بنای اصلی‌ایست که در بر گرفته است، اما زبان و فن ساختش معاصرند.

سروینو از کازرتا آمده است. شهری که چندان از ناپل دور نیست. پر از لایه‌های تاریخی‌ست اما مدیریت و برنامه‌ریزی ضعیفی دارد. طراحی معمارانه‌ی سروینو متاثر از تجربه‌ی روزمره‌اش است: کنار هم نهادن شاهکارهای معماری مثل کاخ سلطنتی با ساختمان‌های مدرن حاشیه‌های فزاینده‌ی شهر که اغلب نیمه‌تمام رها شده‌اند. این کشاکش میان خرق عادت و عادت، معماری جذابی را خلق کرده که دگردیسی بناهای منطقه را نشان می‌دهد. سروینو  با مشاهده‌ی تداوم تیپولوژی‌های خاص در منطقه در طی زمان‌ها به این نتیجه رسیده است که اشکال معمارانه به هیچ عملکرد خاصی در بنا پیوند ندارند و خود را از قید برنامه‌ی فیزیکی‌شان رها کرده‌اند. این مورد اخیر موضوع اغلب پژوهش‌های اخیرش بوده است.

در میان این چهار معمار پوجاتی را از همه سخت‌تر می‌توان در یک فلسفه‌ی طراحی خاص گیر انداخت. با آنکه او حساسیت بالایی در قبال زمینه و نیازهای کارفرمایش به خرج می‌دهد. فرآیند خلاقانه‌ی او بسیار غریزی است و به همین خاطر سخت است که برایش فلسفه‌بافی کنیم. او هم مثل سروینو از گفتگوی میان تیپولوژی بناهای منطقه و خصائل معمارانه‌شان مایه می‌گیرد ولی ناگهان طرح‌هایش چرخشی نامنتظر دارد و فضایی منحصر به فرد خلق می‌کند. در میان این چهار معمار آثار او فضامندترین آثار است. در طرح بناهای او همیشه غنای فرمی و برهم‌کنش فضاهای داخلی و خارجی به چشم می‌خورد. به سبب رویکرد کمابیش پدیدارشناسانه‌ی او برای اینکه از بناهای او کامل لذت ببرید باید آن‌ها را از نزدیک ببینید.

شباهت‌ها و تفاوت‌های نظری آثار این چهار معمار چه بود؟ لطفاً خلاصه بگویید.

شباهت‌شان این بود که همگی در نوعی معماری جذاب به مثابه کنشی اجتماعی سهیم بودند و با وجود شیوه‌های متفاوتشان همه در وجهه‌ی عمومی معماری کندوکاو می‌کردند. این علاقه آنان را به سمت تعمقی جدی در بستر فیزیکیِ مورد مداخله‌شان به عنوان طراح می‌کشانَد.  من بر این باورم که حساسیتشان نسبت به سایت، تاریخ و شرایط امروزش، چیزی است که خصلت عمومی‌شان به عنوان معماران ایتالیاییست. آنان همچنین علاقه‌ای مشترک به نوشتن به مثابه صورتی از پژوهش و ارتباط با دیگران در معماری دارند. همانطور که گفتم همه‌ی آن‌ها مقالات و کتاب‌های بسیاری منتشر کرده‌اند. علاقه‌شان به نوشتن از آنجا می‌آید که باور دارند معماری عملی وابسته به یک حرفه یا عملی شخصی نیست. اما تفاوت‌هایشان؛ سروینو و ریتزی اصرار بر گرایش‌های نظری دارند ولی پوجاتی و زوکی بیشتر تعهد دارند بسازند. رویکرد نظری سروینو و ریتزی در آزادی عملشان در تیپ‌های بناهایی که طراحی می‌کنند مشهود است. در آثار پوجاتی و زوکی تیپولوژی بناها همیشه متاثر از شرایط عملی است. شرایطی از قبیل نیازهای کارفرما، اقلیم و بودجه. از سویی دیگر پوجاتی در قیاس با سروینو، ریتزی و زوکی علاقه‌ی کم‌تری به طراحی بناهای عمومی دارد ولی من خبر دارم که این دست بناها را در برنامه‌های آتی خود دارد. برقراری گفتگو میان این دو رویکرد شاخص برای زنده نگه داشتن معماری حیاتی است. این گفتگو همان چیزی است که ما با نمایشگاه‌هایمان سعی داریم برانگیزیم.

صفحه‌ی اصلی پرونده‌ی «ایتالیا در حال ساخت»

[divider]پی‌نوشت[/divider]

[۱] Shakespearean Theatre in Gdansk

[۲] Sicilian Island of Lampedusa

[۳] Elastico Spa+3

خروج از نسخه موبایل