جای خالی استارتاپ‌های معمارانه

مقایسه میان رویدادهای معماری با رویدادهای تخصص‌های دیگر فاصله معناداری را نشان می‌دهد. رویدادهای معماری حتی در دوران رکود فعلی همچنان هزینه محور، بدون مسئله و نمایشی هستند در حالی که استارتاپ‌های برگزار شده در تخصص‌های دیگر با رویش‌های مواجهیم که نه تنها یک کسب و کار جدید و پایدار ایجاد می‌کنند بلکه در حال پاسخ‌دهی به یک نیاز مغول مانده یا ضروری نیز هستند با توجه به هم‌پیوندی حوزه معماری به اقتصاد ساخت‌وساز و از سوی دیگر پریشانی فضای زیستی مردم، به نظر می‌رسد ظرفیت عظیمی در حوزه استارپ‌های معمارانه وجود دارد که می‌توان به دلایل این غفلت اشاره داشت.

چهار سال پیش وقتی مسئولیت طراحی پرسش‌های مصاحبه با نماینده شرکت BIG به من محول شده بود، علی‌رغم هیجاناتی که پیرامون شیوه‌های طراحی این برند نو خواسته وجود داشت، عمده سؤالات را به این سمت کشاندم که شما چطور کسب درآمد می‌کنید؟ این‌همه پروژه خوب چطور به شما واگذار می‌شود؟ پاسخ برایم غافلگیرکننده بود: ما هنوز پروژه اجراشده‌ای نداریم! یک پروژه در حال اجرا داریم و یکی دو قرارداد طراحی. بااینکه قریب به ۵۰ پروژه بزرگ در وب‌سایت شرکت قابل‌رؤیت بود این‌گونه اذعان شد که همه این‌ها پیشنهادهایی است که ما سرخود و بدون اجازه و دعوت طراحی کرده‌ایم و یا آن را به مسئولین شهری عرضه می‌کنیم و یا برایش دنبال سرمایه‌گذار می‌گردیم. ظرف ۴ سال گذشته شرکت BIG یکی از پرکارترین شرکت‌های بین‌المللی معماری بوده و تعداد آثار ساخته‌شده‌اش مدت‌هاست که دورقمی شده است. راز این رشد شتابان و عبور نرم از کنار رقبا دقیقاً در چیست؟ نسرین سراجی نیز در گفتگویش می‌گفت که تا همین چند سال پیش هیچ سفارش مستقیمی نداشته و همه پروژه‌هایش را از طریق مسابقات به دست می‌آورده است. مسابقه برای معماران راهی شناخته‌شده است. اما پیشنهاد مستقیم و یا بازاریابی معماری به چه معناست؟ مگر می‌شود محصولی را بدون سفارش، مالک و کارفرما طراحی کرد و بعد به دنبال خواهانش گشت؟ با چه نیازهایی؟ مبتنی بر چه خواسته‌ها و سلیقه‌ای؟
نگاهی به لیست توسعه‌دهنده‌ها و مراکز شتاب ایده برتر دنیا در سال ۲۰۱۷ نشان می‌دهد که آن در عرصه‌های مختلف الکترونیک، آی تی، پزشکی، حمل‌ونقل، کشاورزی، تغذیه، لوازم‌خانگی و بسیاری حوزه‌های دیگر فعالیت می‌کنند. یعنی تخصص‌های نظام‌مندی مثل پزشکی نیز که بازار تثبیت‌شده‌ای دارند با اشتیاق به سمت ایجاد کسب‌وکارها و خدمات خلاق روی آورده‌اند. بازار تقریباً راکد معماری که دانشجویانش بیش از این تخصص‌ها ادعای خلاقیت دارند و بازار کارش شبیه میدان‌های گلادیاتوری شده است در کجای چرخه این رویدادها قرار دارد؟ یکی از دوستانم که در کار واردات سنگ ساختمانی بود بعد از رکود بازار ساخت‌وساز، این بار وارد پیشه توزیع نان داغ سنگک به در خانه‌های محله شده است و برآوردهایش از سود بالای مالی خبر می‌دهد. اما برادر معمار او پیش و پس از رکود بازار ساخت‌وساز هنوز هم منتظر سفارش طراحی داخلی باقی‌مانده است. تعریف خلاقیت چیست؟
نگاهی می‌اندازم به پوسترهای کارگاه‌های متنوعی که با رقم‌های هنگفتی که بعضاً از حقوق ماهیانه یک معمار جوان، بسیار بیشتر است، برگزار می‌شوند. در هیچ‌کدام از این فراخوان‌ها توضیحی یا امیدی طرح نشده که نتیجه این رویداد می‌تواند در ایجاد فرصت‌های کاری و خلق بازار یاری‌رسانی کند. اسم‌ها مرعوب‌کننده و تصاویر در بهترین حالت باعث تحسین یا کنجکاوی است. ولی وقتی کمی چشم‌ها را بمالانیم و بافاصله به چشم‌انداز نگاه کنیم، مجموعی از معمارانی را می‌بینیم که در رکود بازار از بخش دیگری از جامعه معماری تغذیه می‌کنند. نوعی سرطان که سرمایه اجتماعی معماران را می‌تراشد و دود می‌کند. بی‌آنکه هیچ مسئله یابی و الویت دهی وجود داشته باشد، مدام بر تاری تنیده می‌شود که فاصله را از واقعیت بیشتر می‌کند.
معماران جوان ایرانی باید بدانند که در دوران پساسفارش فعالیت می‌کنند. در این دوران ایجاد سفارش بخش مهمی از فعالیت حرفه‌ای آنان است که شیوه‌های مختلفی از کشف و یا تحریک نیاز را شامل می‌شود. اگر بپذیریم که بخش عمده ثروت بلوکه شده ایرانی در حوزه املاک قرار دارد و بخش عمده نقدینگی نیز در تب و تاب ورود به این حوزه راکد مانده است، متوجه می‌شویم که خروج از موضع انفعالی و ایجاد پروپوزال‌های قابل عرضه به سرمایه‌گذاران و مالکان در همه مقیاس‌های خرد و کلان می‌تواند زمینه‌ساز انعقاد یک قرارداد مناسب قرار گیرد.
شهر پر از فرصت‌های کشف نشده است. در مقیاس خرد در همین واحدهای آپارتمانی مرسوم، عمده ساکنینی که در بناهای بیش از ۳ طبقه و بدون آسانسور زندگی می‌کنند گمان می‌کنند که برای رفع مشکل جابجایی عمودی باید خانه را بفروشند و یا اگر مالک همه‌اش هستند باید آن را بکوبند و دوباره بسازند. چه کسی جز یک معمار می‌تواند با بازنگری در پلان ساختمان، یک جانمایی مناسب و ممکن را برای نصب یک آسانسور پیشنهاد دهد؟ آیا این خدمات تاکنون به‌صورت یک بسته پیشنهادی به آپارتمان‌های بیشمار ایرانی ارائه شده است؟ فضای پشت بام چگونه می‌تواند مکمل فضاهای از دست رفته خانه ایرانی باشد؟ جز سبز کردن افراطی پشت بام که این روزها فراگیر شده چه پیشنهادهای دیگری در برابر مردم است؟ تقسیم یا توسعه موقت فضای داخلی واحدها چه ملزوماتی دارد؟ فضاهای رهاشده حاصل از تغییر ارتفاع‌های شهری از جمله پل‌ها و اتوبان‌ها فرصت چه فعالیت‌هایی را ایجاد کرده است؟ چرا برخی زمین‌ها و پارک‌ها شهرداری نمی‌توانند به صورت فصلی و استیجاری پاسخگوی نیازهای موقت و کوتاه مدت ساکنین یک محله باشند؟ چرا بلوک‌های مسکونی انبوه بی مشتری باقی مانده و این کالبد آماده نمی‌تواند به تغییر نظام فعالیتی منبعث از برنامه ریزی مجدد دوباره به چرخه اقتصادی برگردد؟ معماران چقدر برای نجات فضاهای رهاشده و بی مشتری مسکن مهر پروپوزال داده‌اند؟ آیا هیچ معمار ایرانی یک سرویس بهداشتی سالمند مبتنی بر الگوهای رفتاری ایرانی اسلامی طراحی و پیشنهاد کرده است؟ چطور می‌شود بندهای رخت بخشی از نمای ساختمان باشد و نه مزاحم نمای ساختمان؟ چرا پل‌های عابر پیاده تبدیل به گالری‌ها و حتی فروشگاه‌های فرهنگی نمی‌شوند؟ چرا المان‌های عمودی میادین کارکردهای نجومی ندارند؟ چرا هیچ جریانی متولی نیازسنجی، مساله یابی، ایده پردازی و تبدیل ایده به کسب و کار در حوزه معماری نمی‌شود؟
پاسخ‌ها قابل پیش بینی است. سابقه سرفصل دروس رشته معماری به سه دهه می‌رسد. دانش جویان در هیچ کلاسی، کارآفرینی، جامعه شناسی، اقتصاد و مسائلی چون اینها را نمی‌آموزند. از سوی دیگر نهادهای فربه دیوان سالاری چون نظام مهندسی ساختمان و شهرداری‌ها به شدت فعالیت‌های حوزه معماری را منطبق با ساختارهای نه چندان اندیشمندانه خود کانالیزه کرده‌اند و برای بسیاری از فعالیت‌ها و کنش‌ها، نه تنها بستری وجود ندارد بلکه با آن مقابله نیز می‌شود. حرفه مندان و روشن فکران این حوزه نیز معمولاً آنقدری فرنگ زده هستند که بی آنکه به آسیب شناسی وضع وجود و کشف نیازها بپردازند، از آنجا که نسخه‌هایشان خریداری ندارد، مردم را عقب مانده، توسعه نیافته و فاقد فرهنگ زیستی مناسب ارزیابی می‌کنند. بی شک این عامل سوم جدی‌ترین دلیل غیاب استارتاپ های معماری در ایران است.


منبع: منتشر شده در دوهفته نامه طراح امروز/ شماره ٢۴

خروج از نسخه موبایل