در باب نسبت شرکت‌های مشاور و دولت نفتی

نویسنده: ناصر براتی|شهرساز


این روزها و تا حدی بی‌سروصدا، کارزار و کمپینی در جریان است که مشاوران شهرسازی در حال رایزنی با دولت برای گرفتن معوقات و راه‌اندازی دوباره بقول خودشان طرح‌های جامع- تفصیلی هستند. آنچه همچنان بدان توجه نمی‌شود آن است که بساط طرح جامع خود برآمده و زاییده عصر «دولت نفتی یا دولت-نفتی» بوده است که اوج آن‌هم دولت‌های نهم و دهم بود و با پایان آن به انتهای خود رسید! عصری که بجای برنامه‌های توسعه واقعی ی فراگیر و همه‌جانبه، طرح‌های جامع تهیه می‌شد؛ که درواقع همان نقشه‌ی صفر پروژه‌های معماری و عمران و ساخت‌وساز شهری محسوب می‌گردیدند و لذا به چیزی که اصلاً اهمیت نمی‌دادند مردم، اقتصاد توسعه، توسعه اجتماعی و فرهنگی و تمدنی، زمینه‌سازی برای مدیریت مشارکتی و زمینه‌سازی برای آموزش کار گروهی، زمینه‌سازی برای آموزش و خلاقیت، کشف و توانمندسازی سرمایه‌ها و ظرفیت‌ها و فرصت‌های پنهان و آشکار توسعه و تولید درآمد و ثروت واقعی و … بود. برای همین هم شهرسازان تبدیل به تکنیسین‌های شهرسازی شده و تنها در خدمت دولت نفتی بودند؛ و البته سود اصلی‌شان در بستن قراردادهای بعد از تهیه «نقشه صفر» بود!

اگر شهرسازی ما به راه کج رانده نشده بود الآن نه شهرها به این فلاکت و درماندگی رسیده بودند که اکثریت درآمدشان از محل «خودفروشی شهری» تأمین شود و نه خودشان آن‌قدر از حوزه‌های برنامه‌ریزی و طراحی واقعی شهرها فاصله داشتند که دست روی دست بگذارند و شاهد سقوط خود و شهرها هردو باشند. مطالبات صدها میلیاردی از دولت نفتی مصداق بارز وابستگی مشاوران به دولت است؛ و البته دیگر طرح‌های جامع هم بکار نمی‌آیند چون این طرح‌ها تنها در خدمت پروژه تراشی برای دولت مرکزی یا دولت‌های محلی و شهرداری‌ها بوده و هستند؛ و نه توسعه کارآفرینی و تولید ثروت. درنتیجه، در این شرایط «پسادولت نفتی»! هیچ خریداری ندارند. در ۵۰ سال گذشته، مجموعه مشاوران، همیشه این قدرت را داشتند که به‌موقع جلوی این انحراف و سیل ویرانگر را بگیرند اما ترجیح دادند در عوض تا می‌توانند از آن آب گل‌آلود ماهی‌های چاق‌وچله بستانند و نقادان دلسوز را به سخره بگیرند و باد بکارند!

 

مطلبی دیگر
شیرین کاری پردردسر