مترجم: سید مجید میرنظامی
گزارش مفصل و تحلیل آخرین فاجعهی انسانی در صنعت پوشاک بنگلادش. جایی که بنای بدساخت کارخانهای فرو میریزد.
در حدود ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه ۲۴ آوریل [۲۰۱۳]، ساختمانی هشتطبقه در ساوار، حومهای صنعتی در داکا، فرو ریخت. ساختمان رانا پلازا[۱] در عرض دو دقیقه به تودهای از آوار، فلز مچاله، ماشینآلات و بدنهای لهشده و بهدامافتاده بدل شد. این ساختمان یک مرکز خرید در طبقات پایینتر و پنج کارخانهی پوشاک را در طبقات سوم تا هشتم خود جای داده بود. افراد حاضر در محل، ریزش ساختمان را همچون زلزلهای گوشخراش توصیف کردند. وحشت کامل از فاجعه به سرعت آشکار شد. از آنجا که هزاران نفر از کارگران صنایع پوشاک، که بیشترشان زن بودند، در داخل ساختمان حضور داشتند، آن دسته از مردم محل که خود را با عجله به صحنهی حادثه رساندند، لابد اعضای لهیدهی بدنها را میان خرابهها دیدند و درخواستهای کمک را از داخل ویرانهها شنیدند.
کسانی که زودتر از بقیه در صحنه حاضر شدند عمدتاً کارگران محلی بودند: بستگان افراد محبوس در زیر آوار، کارگران صنایع پوشاک از کارگاههای نزدیک به محل حادثه یا دیگر شیفتهای کاری، رانندگان ریکشا[۲]، کارکنان فروشگاهها و غیره. آنها به سرعت تلاش نومیدانهای را برای رسیدن به زندهماندگان آغاز کردند و با استفاده از هر ابزار در دسترس و تشکیل زنجیرهی انسانی برای جابهجا کردن آوار هرکاری از دستشان بر میآمد انجام دادند. هنگامی که نیروهای امداد و نجات رسیدند، آنها همچنان کمک به آن نیروها را ادامه دادند تا اینکه وسعت فاجعه روشن شد.
تخمین میزدند که هنگام فروریختن بنا بیش از ۳۱۲۰ کارگر از پنج کارخانه در آن بودهاند. اگرچه بسیاری نجات یافتند، حدود ۳۱۵ نفر جانشان را از دست دادند و بیش از ۱۵۰۰ نفر مجروح شدند، که وضع بسیاری از آنها وخیم بود ــ و این اعداد قطعاً افزایش خواهد یافت. اگرچه در بنگلادش حوادث مشابه بارها اتفاق افتاده است، فروریختن رانا بدترین تراژدی صنعتی آن کشور محسوب میشود.
علت چه بود؟
متأسفانه، علل این قتلِعام را میتوان حدس زد؛ در معادلهی هزینه[۳] بین از دست دادن متناوب جان کارگران و تدابیر بهداشتی و ایمنی مؤثر در محیط کار، نهایتاً گزینهی ارزانتر همیشه برنده میشود. در نظر سرمایهداران ذینفع ــ رؤسای کارخانهها و کسانی که برای برندهای پوشاک غربی جنس میخرند ــ این گزینه کاملاً منطقی است. همهی کسانی که دستی در کار دارند میدانند که در شرایط کنونی مرگ ناشی از آتشسوزی کارخانه و فروریختن بنا در محیطهای کاری بنگلادش اجتنابناپذیر است ــ و اینکه این شرایط کمک شایانی به هزینههای پایین نگه داشتن دستمزد، قیمت و بالابردن سود میکند. این کشور تأمینکنندهی ارزانترین پوشاک در جهان است. جزئیات این فاجعه نشاندهندهی عملکرد این منطق در میدان عمل است…
سهشنبه بیستوسوم آوریل؛ پس از اینکه تَرَک در ستونها، کفها و دیوارها نمودار شد، مدیریت از کارگران خواست که کارخانههایشان را ترک کنند (گزارشهایی نیز مبنی بر اینکه خود کارگران از ادامهی کار خودداری کردند و رفتند وجود دارد). یک کانال تلویزیونی محلی نمودارشدن ترک را گزارش داد. سهیل رانا[۴]، صاحب ساختمان، بعداً اظهار کرد که یک مهندس اعلام کرده بود که سازه امن است و آن کارگران میبایست روز بعد به سر کار خود باز گردند.
چهارشنبه بیستوچهارم آوریل؛ کارگران برای شیفت ساعت ۸ صبح بازگشتند. در حدود ساعت ۹ تکانی ناگهانی رخ داد و ساختمان هشتطبقه ــ با تکانهای زمین همانند زلزله و غرشی گوشخراش- در دو دقیقه فرو ریخت و به قتل، نقص عضو و گیر افتادن هزاران نفر منجر شد. اهالی محل به محوطه هجوم آوردند و بلافاصله تلاش نومیدانه برای نجات جان کارگران را آغاز کردند.
محمودور ناگهان تکان خوردن را احساس کرد. در یک لحظه، دید که همکارانش دارند پس و پیش میروند، و جیغ میکشند. در اندکزمانی دریافت که اتفاقی شوم در حال وقوع است. [epq-quote align=”align-left”]گاهی اوقات که ژنراتورها راه میافتاد ساختمان میلرزید. با این حال، رانای حریص حتی داشت طبقهی نهم را به این خانهی پوشالی اضافه میکرد.[/epq-quote]به محض اینکه او به همراه دیگران شش متر به سمت راه پله حرکت کردند، ساختمان شروع به فروریختن کرد، و احساس آسانسوری را به او داد که دارد پایین میرود. محمودور، بازرس کیفیت شرکت اتار تکس[۵] که در طبقهی پنجم حضور داشت، گفت: «کل آن محل در زیر ابر غلیظ حاصل از آوار در تاریکی فرو رفت. صدای جیغهایی را در اطرافم میشنیدم. قلبم شروع به تپیدن کرد». او گفت: «من در نزدیکی یک ستون بر زمین افتادم، فکر کردم که شاید قرار است بمیرم. داشتیم آنجا کباب میشدیم». سقف خم شد و بر روی او سقوط کرد، و در یک متری بالای سر او متوقف شد.
چرا بیشتر کارگران بهرغم وجود خطر، با اکراه به محل کار خود بازگشتند؟ این صنعت احتمالاً کمترین دستمزد را در میان صنایع جهان میپردازد. بیشتر کارگران چندین هفته دستمزد معوق طلبکار بودند و اگر از بازگشتن سر باز میزدند با تهدید به اخراج مواجه میشدند. کارگران که اخراج بشوند گرفتن دستمزدهای معوقشان دشوار میشود ــ این یکی از متدوالترین سرمنشأهای درگیری در صنعت پوشاک است. برخی از کارگران نیز به طور معمول اگر یک روز به سر کار نمیآمدند، به قدر سه روز از حقوقشان [در حکم جریمه] کم میشد.
در مقابل، مدیریت شعبهی بانکی محلی که در طبقهی همکف مرکز خرید قرار داشت به مسائل ایمنی توجه کرده بود و برای اجتناب از آسیب شعبه را تخلیه کرد.
اصلاً چگونه چنین سازهی ناامنی ساخته شد؟ این اتفاقی عادی در بنگلادش است. ترکیبی از فساد/رشوهخواری، فقدان مقررات و حرص و طمع سرمایهداری عریان[۶] در صنعتی نوپا و رو به ترقی به معنای آن است که ساخت بنا با استفاده از معماری بیکیفیت، مصالح بسیار ارزان و در محلهای نامناسب بسیار آسان است. داکا، پایتخت بنگلادش، مملو از چنین بناهایی است. منطقهی داکا در مقابل زلزله بسیار آسیبپذیر است – پس اگر/وقتی زلزلهی بزرگی که از نظر آماری وقوعش محتمل است داکا را بلرزاند، سناریوی رانا پلازا به احتمال زیاد در سراسر شهر تکثیر خواهد شد… (۱)
پیشینهی ساخت رانا پلازا، در سطح خُرد، از سرمایهداری کابویی[۷] کابوسآورِ معاملات ملکی[۸] در داکا حکایت میکند. چندین سال پیش، پدر آقای رانا به شهر مهاجرت و در کارخانهی کوچکی که خردل تولید میکرد مشغول به کار و سرانجام در سال ۲۰۰۳ وارد معاملات زمین شد. پدر رانا به او زمین کوچکی داده بود که وی در آن «آسیاب رانا» را در سولهای حلبی راه انداخت. درست پشت آن زمین، آبگیر بزرگی قرار داشت. آقای رانا صاحب آن آبگیر را با تهدید وادار به فروش کرد. این دو قطعه زمین به محوطهی رانا پلازای بدفرجام تبدیل شدند.
رانا در کنار کار تصاحب زمین، وارد سیاست محلی نیز شد.
رانا به فعالی سیاسی مبدل شد و تحت حمایت مستقیم رهبران محلی به عضویت کادر رهبری حزب حاکم «عوامی لیگ» در آمد. یکی دیگر از کسبهی محل گفت: «سهیل رانا در نقش قلدر «عوامی لیگ» در منطقه شناخته میشود و دارودستههای جوانان را اداره میکند.» و نیز گفت که «منطقهی ساوار به تجارت مواد مخدر و انواع مختلف فعالیتهای غیر قانونی که تحت کنترل چند باند است، شهرت دارد. اخاذی، تجارت مواد مخدر و دلالی غیرقانونی زمین برخی از فعالیتهای این دارودستهها است.»
همچنین دیگر منابع محلی گفتند که رانا دارودستههای جوانان را در منطقهی ساوار پرورش میدهد و راهپیماییهای ضد مخالفان را سازماندهی میکند. مراد جانگ، قانونگذار محلی، عمدتاً از او برای حفظ سلطهاش در مناطق تجاری ساوار استفاده میکند.
رانا ثروتش را در ده سال انباشته است. او بازار چهارطبقهی دیگری در ساوار و یک خانه در نزدیکیاش دارد. او صاحب دو کورهی آجرپزی در دامرای[۹] است و اخیراً چند جریب زمین در منطقه به چنگ آورده است.
رانا در سال ۲۰۰۸ اجازهی طراحی سازهای پنج طبقه را بهدست آورد که بهموقع ساخته شد. ساختوساز زیر نظر معماران و مهندسان صورت نگرفت که بتوانند کیفیتش را ارزیابی کنند. ۶۰ درصد از ساختمان روی آبگیر تصاحبشده ساخته شد، که از همان آغاز، ایستایی سازه را به خطر انداخت.
در سال ۲۰۱۰ حرفهی سیاسی رانا پیشرفت کرده بود و او در آن ایام نمایندهی محلی «جوبا لیگ»[۱۰]، شاخهی جوانان حزب حاکم «عوامی لیگ»، بود. او با افزایش نفوذ سیاسیاش مانعی بر سر راه اضافه کردن سه طبقه به پلازا نمیدید ــ اما بدون هیچ مجوز طراحی و یا دیوارهای پشتبند. کارگران گزارش داده بودند که گاهی اوقات در زمانی که ژنراتورها راه میافتاد ساختمان میلرزید و تکان میخورد. با این حال، تا زمان فروریختن بنا، رانای حریص حتی داشت طبقهی نهم را به این خانهی پوشالی اضافه میکرد.
واکنش کارگران
همانطور که قبلاً اشاره شد، کارگران صنایع پوشاک از جمله نخستین امدادگران حاضر در صحنه بودند. بسیاری برای کمک به حادثهدیدگان در بیمارستان مملو از جمعیت شهر، خون اهدا کردند.
پنجشنبه بیستوپنجم آوریل؛ مدیران در مناطق صنعتی اصلی داکا، از ترس دردسر، بسیاری از کارخانهها را بستند؛ در برخی دیگر از کارخانهها، کارگران در همبستگی با قربانیان رانا پلازا و در اعتراض به شرایط کاری خطرناکشان کارخانه را ترک کردند. صدها هزار نفر از کارگران تعدادی از بزرگراههای اصلی را برای چند ساعت بستند، با پلیس درگیر شدند و به کارخانهها آسیب زدند و دو کارخانه و چندین مغازه را به آتش کشیدند. گروه کوچکتری که ۱۵۰۰ نفر بودند از جمعیت منشعب شدند و ادارهی مرکزی «انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان پوشاک بنگلادش[۱۱]» را، که فدراسیون کارفرمایان پوشاک محسوب میشود، محاصره کردند (ادارهای که خودش غیر قانونی ساخته شده بود)، به طرف ساختمان سنگ پرتاب کردند، پنجرهها را شکستند و وسایل نقلیه را تخریب کردند.
کارگران خواستار پیگرد قانونی صاحبان کارخانه و شخص رانا شده بودند.
جمعه بیستوششم آوریل؛ درگیری بین بستگان قربانیان و پلیس در محل رانا پلازا به دلیل سرخوردگی از کندی عملیات نجات، که ناشی از ناکافیبودن تجهیزات مدرن نجات بود، رخ میدهد. ۲۵۰۰ نفر تا آن روز نجات یافته بودند. صدها نفر از کارگران نیز در دیگر نقاط مختلف شهر درگیر بودند که به نابودی ۲۰۰ اتومبیل انجامید؛ پلیس با گاز اشکآور و گلولههای لاستیکی پاسخ داد. بیجیامایاِی در «اقدامی احتیاطی» اعلام کرد که همهی کارخانههای پوشاک تا آخر هفته بسته خواهد ماند.
عاقبت
همهی کسانی که از این کشتار سود میبرند (دولت، کارفرمایان پوشاک، خریداران خارجی و زنجیرههای خردهفروشی غربی) دوباره دست به کار انتشار بیانیههایی تکراری خواهند شد که حاکی از نگرانی، حسرت، تسلیت، تعهد به جبران و قول اصلاح است. فدراسیون کارفرمایان پوشاک، بیجیامایاِی، دوباره تأکید خواهد کرد که این حادثه استثنایی است و دائماً اقداماتی برای بهبود ایمنی در محیط کار دارد صورت میگیرد. دولت دوباره خواهد گفت که استانداردهای ساختوساز و اجرای آن در حال بهتر شدن است. حال آنکه ساختمان مرکزی خود بیجیامایاِی غیر قانونی است و بر روی زمینی غصبی ساخته شده بود، که ناقض مجوزهای طراحی و از نظر زیستمحیطی مخرب زیستبوم نواحی مردابی آن است. با این حال، دولتهای پیاپی اجازه دادهاند که باقی بماند. اما دولت اخیر اعلام کرده است که تخریب خواهد شد.
دیوان عالی، در گزارش تحقیقات خود، گفته است؛ «در پس ساخت این بنا شیادی عظیمی رخ داده است.» […] دیوان هنگام ذکر اینکه گروهی ذینفع پشت این معامله بود، گفت: «این دستکم از تصاحب زمین حکایت میکند.»
با توجه به اینکه این حادثه اندکی پس از فاجعهی آتشسوزی تزرین[۱۲] رخ داد، شرکتهای غربی که از صنعت پوشاک خرید میکنند سعی خواهند کرد تا آسیب به وجههی سازمانی[۱۳]شان را به حداقل برسانند. آنها، مانند برند پریمارک[۱۴]، مشارکتشان را در تشکلهای عموماً نامربوط و صوری به رخ میکشند؛ مثل «طرح تجارت اخلاقمدار» که برای ترویج استانداردهای ایمنی در سراسر زنجیرهی تأمین طراحی شده است. اما محدودیتها و کمبودهای این هیئتها آشکار است.
دستکم دو کارخانهی پوشاک در رانا پلازا بازرسیهای بینالمللی استاندارد ایمنی و کار را با موفقیت گذرانده بودند. این بازرسیها زیر نظر یک سازمان تجاری اروپایی انجام گرفته بود که به مسائل ایمنی معینی در کارخانهها میپرداخت، اما ایستایی بنایی را که کارخانهها در آن قرار داشت، ارزیابی نمیکرد. (۳)
با این حال، هیچکس حاضر نیست خواستههایی را بر تأمینکنندگان پوشاک تحمیل کند که باعث به خطر افتادن این قیمتهای بسیار نازلی شود که به نفع کارفرما است. پریمارک، بنتون، وال مارت و بقیه میدانند که چرا قیمتها اینقدر «رقابتی» است و میخواهند که همینطور بماند ــ همانگونه که تجربهی چند دههی گذشته نشان داده است آنها از اینکه اجازه دهند این شرایط به همین منوال بماند و سودش را ببرند، خشنودند. کارخانهداران و دلالان املاک هرگز برای این مرگها محاکمه نمیشوند. هزاران صدمه و مرگ که به علت آتشسوزی کارخانه و فروریختن بنا رخ داده است، همچنان در حکم هزینهی بسیار ناچیزی تلقی میشود که [کارخانهداران] برای خردهفروشی مُد فصل آینده و ادامهی سودآوریشان پرداخت میکنند.
۱- بیشتر ساختوسازها در داکا معمولاً در مناطقی که خاک رس مقاومتری دارند انجام میگیرد. اما با گسترش سریع شهر، اغلب توسعههای جدید در مناطقی که رس سست سیاه[۱۵] نرمتر دارند بوده است که خاک آن ظرفیت باربری بسیار کمتری دارد. و در عین حال، در این وضع رشد بیقاعدهی ساختمانسازی، هزاران ساختمان، که بیشترشان چند طبقه است، با پیهای ناکافی، مصالح نامرغوب و طراحی ضعیف بهسرعت ساخته شده است.
اگر زلزلهای به بزرگی ۷ در مقیاس ریشتر شهر داکا را بلرزاند، فروریختن سازههای معیوب و متزلزل ساختمانهای مسکونی و مراکز تجاری، دستکم موجب به مرگ ۱۳۱۰۰۰ نفر خواهد شد.
۲- به مقالهی پیشین ما بنگرید: لیبکام
۳- متن زیر شاهد دیگری از ماهیت عمدتاً نمایشی چنین تشکلهایی (چه عمدی باشد و چه غیر عمد) است:
دو کارخانه بنگلادشی که در بنا بودند و در فروپاشیاش متحمل مرگ و میر کارگران شدند، بازرسیشان را به تأیید مؤسسهی رعایت اجتماعی کسبوکار[۱۶] رسانده بودند، که یک دهه پیش بهدست «انجمن تجارت خارجی[۱۷]» مستقر در بروکسل برنامهریزی برپا شد؛ تشکیلاتی که حدود ۱۰۰۰ خردهفروش اروپایی، مانند آدیداس، اسپریت و هوگو باس را شامل میشود.
این گروه گفت بازرسانش مهندسان عمران نیستند و وضعیت بنا را موقع بررسی به حساب نیاوردند. این وظیفهی مقامات محلی است تا مطمئن شوند که ساختمان و زیرساختها امن است.
لورنزو برزاو[۱۸]، مدیر عامل بیاسسیآی، گفت: «بسیار مهم است که از بازرسی اجتماعی انتظار زیادی نداشته باشیم. بیاسسیآی و مؤسسات دیگر در بهبود وضعیت نقش دارند، اما همچنان راه درازی در پیش است.»
[divider]پینوشتها[/divider]
[۱] Rana Plaza
[۲] Rickshaw. ریکشاها، گونهای از وسایل حمل و نقل با نیروی انسان هستند: در ریکشاها گاریچی، گاری دوچرخ را که یک یا دو کس در آن مینشینند، میکشد». [ویکیپدیا]
[۳] cost equation
[۴] Sohel Rana
[۵] Ethar Tex Ltd
[۶] Naked capitalism
[۷] Cowboy capitalism. اصطلاحی است که منتقدان برای توصیف عناصر اقتصاد آمریکایی (و در برخی موارد، اقتصاد آنگلوساکسون) به کار میبرند. این نوع از سرمایهداری با سوسیالیسم و سرمایهداری سهامدارانه که در آن شرکتها دائماً از سوی سهامداران در فشارند تا سود را به حداکثر برسانند، در تضاد است. ــ م.
[۸] (un)real-estate نویسنده با قراردادن حرف un در ابتدای کلمهی real-estate با کنایه میخواهد ماهیت کاذب حرفهی معاملات املاکی در داکا را نشان دهد. ــ م.
[۹] Dhamrai
[۱۰] Juba League
[۱۱] Bangladesh Garment Manufacturers and Exporters Association (BGMEA)
[۱۲] Tazreen fire disaster
[۱۳] corporate image
[۱۴] Primark
[۱۵] Black Soil «خاک سیاه پنبهزار»، خاکی که بیشتر در مناطقی از شبه جزیرهی هند یافت میشود.
[۱۶] Business Social Compliance Initiative (BSCI)
[۱۷] Foreign Trade Association
[۱۸] Lorenz Berzau