انواع مدلهای مدریت شهری
نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را باید در تحولات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی جست. در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه ۸۰ مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولتها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه ۷۰ ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخدادهای جاری در زمینههای فنی و اجتماعی نشان داده بود، جای خود را به دولت حداقلی داد و دولتهای محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به نهادهای توانمند ساز بدل شدند. فرآیند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و دارای اختیارات قانونی سرعت بخشید. استفاده از واژه حکمرانی بهجای مفهوم حکومت بر این مسئله دلالت دارد که مدیریت شهری تنها وظیفه سازمانهای بخش عمومی نیست.
امروزه، شهرها، از دو جنبه، اهمیت یافتهاند: یکی، بهعنوان مرکز زندگی گروه بزرگی از مردم و دوم بهعنوان عمدهترین بازیگر نقش اقتصادی و در کل اقتصاد ملی. ازاینرو، باید به مسائل و مشکلات آنها، توجه بیشتر و دقیقتر کرد؛ زیرا در حالتی که برنامهریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان در امور شهرها میشود، شکست در حل مشکلات و مسائل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیطزیست خواهد شد. بحثهای بسیار زیادی درباره شیوههای اداره شهرها، موضوعات مختلفی همچون میزان قدرت شهردار، مدل و ساختار حاکمیت شهری، انتخاب شورا و شهردار در روشهای مختلف اعم از رأی مستقیم شهروندان، یا رأی نواحی مختلف شهر و همچنین نحوه انتخاب و مشخص شدن شهردار توسط شورا (از میان اعضای آن یا خارج از شورا، انتخاب مدیر شهری یا…) را در برمیگیرد. ترکیب مدیریت و شهر، مفهوم ساماندهی به امور مربوط به برنامهریزی و هدایت و کنترل، در محدوده شهر را تداعی میکند. مفهومی که در کشورهای مختلف به دلیل ساختارهای سیاسی و رویکردهای اقتصادی، نهادهای متفاوتی را با الگوهای متفاوتی دربردارد؛ اما بهطورکلی میتوان آنها را (مدلهای مدیریت شهری) به سه دسته کلی زیر طبقهبندی کرد:
- مدل شهردار- شورایی (شهردار قوی)
- مدل شهردار- شورایی (شهردار ضعیف)
- مدل شورا – مدیر
[divider]مدل شورای شهر – شهردار قوی[/divider]
در این ساختار شهردار و شورا بارأی مستقیم مردم انتخاب میشوند. درواقع شهردار، نقش سیاستی مهمی دارد که وظایف اجرایی نیز دارد و بازیگر تعیینکننده اغلب سیاستهای شهر است. در حقیقت در این مدل وضعیتی مشابه ریاست جمهوری برای شهردار در سطح یک شهر قائل میشوند و به همان ترتیب شورای شهر یکنهاد قانونگذاری شبیه به کنگره است. در این ساختار شورای شهر سیاستهای اولیه شهری را تدوین میکند، درحالیکه شهردار کار اجرای آن را بر عهده دارد. شهردار مسئولیت تمام امور اجرایی روزمره را به عهده دارد و همچنین توانایی عزل و نصب کلیه کارمندان، آمادهسازی و مدیریت بودجه شهر و تدوین و پیادهسازی قراردادها را دارد. او همچنین میتواند کمیتههای شورای شهر را مشخص و قوانین مصوب شورا را وتو کند.
[divider]مدل شورای شهر- شهردار ضعیف[/divider]
در این الگو شهردار و شورای شهر بهطور عادی نقش سیاستگذاری اولیه را بر عهدهدارند و شهردار کارهای اجرایی را به عهده میگیرد؛ اگرچه در بسیاری شهرها شهردار در این الگو نقش تشریفاتی محسوب شده که از قدرت اجرایی کمی برخوردار است. بهعنوانمثال اختیار تعیین کمیتههای شورا، افزایش بودجه شهر یا وتو اقدامات و تصمیمات شورای شهر را ندارد. همچنین انتصاب مدیران کمیتههای شهری باید با تأیید شورای شهر صورت پذیرد. ویژگی این الگو این است که قدرت در اختیار یک فرد نیست و درنتیجه فساد و بیکفایتی افراد تبعات کمتری برای شهر خواهد داشت.
[divider]مدل شورا- مدیر[/divider]
در این الگو شورای شهر دارای اختیارات کلی در رابطه با سیاستگذاری عمومی است و مدیر اجرایی شهری را منصوب میکند. بااینوجود آنها نمیتوانند در وظایف اداری و اجرایی که در دست مدیر شهر است، دخالت کنند. در این سیستم شوراها توسط مردم انتخاب میشوند و این شورا برای اداره شهر، مدیر شهری انتخاب میکند. درواقع این الگو ترکیبی از مدل شهردار قوی و ضعیف است. این الگو در دهه ۱۹۹۰ توسط اصلاحطلبانی که به دنبال مدلی کارآمدتر بودند در آمریکا طراحی و پیادهسازی شد. آنها این الگو را بر اساس ساختار بنگاهها و کسبوکارهای مختلف طراحی کردند و ازاینرو این شکل حکمرانی به ساختار شرکتها نزدیک است. شهروندان نقش سهامداران رادارند که اعضای شورای شهر را بهعنوان هیات مدیره خود انتخاب میکنند. آنها هم سیاستهای شهری را تدوین میکنند و با انتصاب فردی بهعنوان مدیر شهری، اجرای سیاستها را به او میسپارند. او مشابه رئیس یک شرکت، امور اجرایی را زیر نظر میگیرد.
منبع:[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://donya-e-eqtesad.com/news/1097696″]دنیای اقتصاد[/button]