نویسنده: پیتر سیمندز (Peter Symonds)/ روزنامهنگار
مترجم: سیدمجید میرنظامی/ کارشناسارشد مطالعات معماری ایران
[divider]پیشگفتار[/divider]
هر حادثهای، خواسته یا ناخواسته، یاداور حوادث مشابهی است که در دیگر زمانها و مکانها رخ داده است. آتشسوزی ساختمان پلاسکو، بیدرنگ حریق کارخانههای پوشاک در نقاط مختلف جهان را به ذهن متبادر میکند. آیا تکرار این حوادث تصادفی است؟ آیا در پس چنین رخدادهای مشابهی منطقی یکسان نهفته است؟ چه سازوکارهایی منجر به بازتولید این حوادث در کشورهای در حال توسعه میشود؟
در نوامبر سال ۲۰۱۲ کارخانهی تولید پوشاک «تزرین فشنز» در حومهی داکا، پایتخت بنگلادش، طعمهی حریق شد. این آتشسوزی نه اولین فاجعه از این دست بود و نه آخرین آن. پیتر سیمندز در این یادداشت تکرار چنین سوانحی در کشورهای در حال توسعه را علتیابی کرده است. او بهجای تقلیل علت سانحه به اشتباه فرد یا نهادی خاص، کلیت شیوهی تولید سرمایهدارانه را هدف گرفته است. به اعتقاد سیمندز، مادامی که اقتصاد جهانی در چنین مسیر غلطی حرکت میکند، همواره شاهد تکرار چنین فجایعی خواهیم بود.
[divider]حادثهی آتشسوزی کارخانهی «تزرین فشنز»[/divider]
بدترین آتشسوزی کارخانه در تاریخ بنگلادش، که در نوامبر ۲۰۱۲ در منطقهی صنعتی آشولیا[۱] رخ داد، طرز کار قبیح سرمایهداری جهانی را برملا کرد.
حداقل ۱۱۲ کارگر یا به علت خفگی و سوختگی جانشان را از دست دادند یا به این علت که از ساختمان هشت طبقه به بیرون پریدند. آتشسوزی در طبقهی همکف آغاز شد؛ جاییکه پارچه و نخهای اشتعالپذیرِ انبارشده پلهها را مسدود کرده بود و تنها خروجیهای دیگر ساختمان نیز قفل بود.
عکس بقایای سوختهی ساختمان «تزرین فشنز[۲]» ردیفهایی از فضاهای کاری را نشان میدهد که در آن صدها کارگر برای شرکتهای بزرگ اروپایی و آمریکایی، از جمله والمارت و فروشگاه زنجیرهای سی.اند.ای[۳] لباس تولید میکردند. فقدان تجهیزات اولیهی ایمنی در برابر حریق، با ساعتهای طولانی و شرایط بد کار و حقوق پایین جور در میآمد. بازماندگان حادثه میگفتند که از مالکان حقوق سه ماه بهعلاوهی پاداش طلب دارند.
بلافاصله پس از آتشسوزی، مقامات در همهی سطوح بهطرزی ماهرانه دست به کار سرپوشگذاشتن شدند. دولت، مقامات ملی و محلی، و گروههای کارفرمایان برای کشتهشدگان اندکی اشک تمساح ریختند، اعلام کردند که تحقیقاتی، البته ساختگی، انجام میشود و وعده دادند که شندرغاز بهعنوان غرامت به خانوادهی قربانیان پرداخت کنند. هدف همهی این اقدامات ساکت کردن منتقدان و جلوگیری از ناآرامی تا زمانی بود که آبها از آسیاب بیفتد.
در همان حال، پلیس، سربازان و نیروهای ویژهی[۴] بدنام کشور در مقابل بستگان پریشان و عصبانی در صحنهی حادثه و همچنین تظاهرات روز دوشنبهی کارگران، مستقر شدند. نخستوزیر، شیخ حسینه واجد[۵]، برای توجیه بسیج نیروی امنیتی در مناطق صنعتی، بدون هیچ مدرکی، به پارلمان گفت که آتش «از پیش برنامهریزیشده» بود- یعنی اقدامی خرابکارانه- که به قصد بیثبات کردن دولت انجام شده بود.
تمام شرکتهای جهانی که کالاهایشان را در بنگلادش تولید میکردند، به دنبال این بودند که خود را از این فاجعه مبرا کنند. پی.وی.اچ[۶]، نایکی[۷]، گپ[۸]، امریکن ایگل اَوتفیترز[۹] و شرکت فرانسوی کارفور[۱۰] با انتشار بیانیهای تصریح کردند که محصولات خود را در کارخانه تولید پوشاک تزرین تولید نکردهاند. پس از اینکه مارک این برندها در صحنهی حادثه پیدا شد، والمارت تأمینکنندهای را که علیالظاهر بدون اجازهی شرکت، کار را به صورت پیمانکاری به این کارخانه واگذار کرده بود، مقصر دانست.
در کشورهایی مانند بنگلادش، شرکتهای بین المللی، با همکاری اتحادیههای کارگری و سازمانهای غیردولتی، سیستمهای بازرسی مختلفی برای ایمنی و شرایط کار ایجاد کردهاند. این بازرسیهای ظاهراً مستقل، ادا و اصولی برای محافظت از نامهای تجاری و سود آنها، و اجتناب از مسئولیت قانونی است. خردهفروشیِ اروپاییِ سی.اند.ای، که به کارخانهی تزرین فشنز پلیور گرمکن سفارش داده بود، اعتراف کرده است که بازرسی بهاصطلاح الزامیاش، اصلاً انجام نشده است.
هیچیک از این شرکتهای عظیم وقتی به تشریح دقیق تولید، کیفیت و هزینهی محصولات تولیدشده در بیگاریخانههای بنگلادش میرسند، مرتکب چنین اشتباهی نمیشوند. همهی آنها به خوبی آگاهند که بهبود شرایط کار، استانداردهای ایمنی و دستمزدهایی بالاتر از حد فقر فقط منجر به بالارفتن قیمت محصول میشود، در نتیجه چشمشان را بر این واقعیت میبندند.
شرایط کارخانهی تزرین فشنز در میان سایر کارخانهها استثنا نبود، بلکه مطابق قاعده بود. آتشسوزی روز شنبه فقط بدترین نمونه در میان حریقهایی بود که از سال ۲۰۰۶ دستکم جان ۵۰۰ نفر را گرفته است. صنعت پوشاک در بنگلادش در طول بیش از سه دههی گذشته چنان گسترش یافته که پس از چین، به دومین صنعت پوشاک تبدیل شده است، دقیقا به این دلیل که دستمزدهایش در بین خط مشیهای کار ارزان، از همه کمتر است.
یادداشتی در فایننشال اکسپرس بنگلادش شرایط وحشتناک در سراسر بخش پوشاک را شرح داده است:
«فقط معدودی از کارخانهداران دستمزد ماهانه و صورتحسابهای اضافهکاری را سروقت پرداخت میکنند … در اغلب کارخانهها، مالکان عمداً حقوق و صورتحساب دستمزد اضافهکاری کارگران را حداقل با دو ماه تأخیر پرداخت میکنند. مدیریت بهطور دیمی کارگران را استخدام و اخراج میکند و در اغلب موارد طلب کارگرانی که به علت کاهش هزینه اخراج شدهاند، پرداخت نمیشود. علاوه بر این، به علت فقدان تعطیلات هفتگی، کارگران، خانوادهها و فرزندان آنها همگی شدیداً به لحاظ ذهنی و جسمی آسیب میبینند.
اکثر کارخانههای پوشاک در بنگلادش از حداقل تمهیدات ایمنی بیبهرهاند، و حتی تعداد مورد نیاز کپسول آتشنشانی را ندارند. تنها در شهر «داکا» ۲۲۷ کارخانه خروجی اضطراری ندارند. اغلب کارخانهها مانور ماهانهی تخلیهی ساختمان را انجام نمیدهند … با توجه به مطالعات ملی کار، تنها پنج بازرس برای کل این صنعت وجود دارد؛ یعنی تعداد بازرسیها از وقتی که این صنعت برای اولین بار شروع در دههی ۱۹۷۰ شروع به جوانه زدن کرد، افزایش نیافته است.»
این روزنامهی حوزهی کسب و کار، پس از ارائهی این تصویر ویرانگر از استثمار سرمایهدارانه، با التماس بیهوده از کارفرمایان و دولت برای «حل بخش پوشاک ما» یادداشت را با ضعف و سستی پایان بخشید. در حالیکه، دولت، کارفرمایان و شرکتهای جهانی از طریق زد و بند با اتحادیهها، دلمشغول منحرف کردن انتقاد و خشم همگانی هستند تا مطمئن شوند کارخانهها همچنان باز باقی میمانند و سود حاصل از صنعت که حجم صادرات سالانهاش به ۱۹ میلیارد دلار میرسد، همچنان به جیبشان سرازیر میشود.
کسب و کار در بنگلادش درگیر رقابتی بیامان با رقبای خود در دیگر جاهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بر سر سفارش و سود است. در این کشورها شرایط و استانداردهای ایمنی که کارگران با آن مواجهاند، هیچ تفاوتی با شرایط کارگران بنگلادشی ندارد.
در سپتامبر [۲۰۱۲]، بدترین آتشسوزی کارخانه در جهان، در «شرکت علی» در پاکستان، جان نزدیک به ۳۰۰ نفر را گرفت و از آمار ۱۸۸ کشتهی آتشسوزی کارخانهی اسباببازی در تایلند در سال ۱۹۹۳ پیشی گرفت. داستان هر دو سانحه یکسان بود: نبود خروجی اضطراری، راهپلهی مسدود و درهای قفلشده، و فقدان تجهیزات ایمنی دربرابر آتشسوزی، کارگران را مجبور به پرش از پنجرهها کرد که در برخی موارد به[epq-quote align=”align-left”]تراژدیهایی مانند آتشسوزی «تزرین فشنز»، با التماس از دولتها و شرکتهای فراملیتی متوقف نخواهد شد. تنها راه پایان دادن به چنین جنایاتی مبارزهی متحدانهی کارگران در سراسر جهان برای پایان دادن به نظام سودآوری وحشیانه و سازماندهی مجدد جامعه بر پایهی اقتصاد برنامهریزیشدهی سوسیالیستی و جهانی است.[/epq-quote] مرگشان منجر شد. روزی که بالاخره خشم عمومی فروکش کرد، کسب و کار به روال عادیاش بازگشت. نهتنها شرایط و استانداردهای ایمنی بهبود نیافت، بلکه بدتر شدن بحران جهانی اقتصاد و رقابت شرکتها، آنها را به نادیدهگرفتن ضوابط و تحمیل بار جدید بر کارگران سوق داده است. حقوق و شرایط در اقتصادهای بهاصطلاح «در حال توسعه» دارد به الگویی برای کشورهای پیشرفتهی سرمایهداری تبدیل میشود. در حال حاضر استانداردهای زندگی در کشورهایی که در مرکز بحران بدهی اروپا قرار دارند (یونان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا) بهصورت چشمگیری افول کرده است.
تراژدیهایی مانند آتشسوزی «تزرین فشنز»، با التماس از دولتها و شرکتهای فراملیتی متوقف نخواهد شد. تنها راه پایان دادن به چنین جنایاتی مبارزهی متحدانهی کارگران در سراسر جهان برای پایان دادن به نظام سودآوری وحشیانه و سازماندهی مجدد جامعه بر پایهی اقتصاد برنامهریزیشدهی سوسیالیستی و جهانی است.
[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://www.wsws.org/en/articles/2012/11/pers-n28.html”]wsws.org[/button]
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] Ashulia
[۲] Tazreen Fashions
[۳] C&A
[۴] Rapid Action Battalion (RAB)
[۵] Sheikh Hasina Wajed
[۶] PVH
[۷] Nike
[۸] Gap
[۹] American Eagle Outfitters
[۱۰] Carrefour