خدمات باید برای مردم باشد نه اشتیاق نمایش انسان دوستی ما

نویسنده: بهرنگ محمدی


در جریان زلزله ورزقان از طریق یکی از دوستان تماس تلفنی داشتیم با پرویز پرستویی. ایشان مبلغ قابل توجه‌ای جمع آوری کرده بود و قرار بود پول را صرف ساختن مرکزی فرهنگی بکنند (اینکه کارشون و نتیجه کارشون چه شد رو اصلا در جریان نیستم و فقط آرزوی توفیق پروژه رو دارم). صحبت ما این بود که طبق یافته‌های پژوهشی، اولویت امداد رسانی می‌بایست تامین طویله، علوفه، مسکن روستاییان و … باشد. حتی مهم‌ترین مرکز فرهنگی روستاییان نه فرهنگسرا که مسجد بود. مسجد برای مردم منطقه پیش ازآنکه عبادتگاه باشد کانون گردهمایی و محل برگزاری مناسبت‌های روستاییان بود. با این همه پرستویی حتی درخواست دیدن پژوهش ما را رد کرد و اطلاع داد که تصمیم گیری ساخت مرکز فرهنگی نهایی شده و امکان تغییرش وجود ندارد.

آن‌ها رویه‌ای بسیار آشنا را در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری کشور پی‌گرفته بودند: برنامه ریزی از بالا. به بیان ساده ازمرکز و با کم‌ترین مشارکت از جانب مردم محلی، برنامه را ریخته و «خیر وصلاح» روستاییان زلزله زده را تشخیص داده بودند.این رویه عموما نتایج فاجعه باری بار می‌آورد یک نمونه ملموس دیگر زمانی بود که برای ارزیابی اجتماعی یک استخر شنا در یکی از شهرک‌های حاشیه‌ایی تهران مراجعه کرده بودیم. مردم به شدت از طراحی استخر در غیاب خودشان گله مند بودند چرا که اکثریت ساکنان شنا کردن نمیدانستند و از طرف دیگربیشتر فضای استخر به سطح عمیق اختصاص داده شده بود.

شرم آور بود که بالای ۹۰ درصد مردم بایستی در در فضای ۳۰ درصدی شنا می‌کردند. دوستان عزیزحتی کوچک‌ترین و بدیهی ترین اقدامات امدادی نیازمند مطالعه دقیق ویژگی‌های اقلیمی و اجتماعی-فرهنگی منطقه است. کنسروها و صنایع غذایی بسته بندی و ساده‌ترین کمک‌ها در کمتر از دو هفته روستاها رو به زباله دانی تبدیل می‌کند و بسیاری مواقع موجب آلوده شدن آب آشامیدنی روستاییان و احشام آن‌ها نیز می‌شود. این مشاهده عینی ما از زلزله ورزقان است. اگر شناخت و مطالعه نباشد ممکن است حجم عظیمی از ثروت هزینه شود بدون اینکه بهبود دراز مدت چندانی در وضعیت زلزله زده ایجاد کند. بهتر بود پس از چند روز بحرانی اولیه مثلا جای بسته‌های نان آرد توزیع می‌کردیم؛ و یا به طور مثال جای قوطی‌های کنسرو که اصلا باب طبع روستاییان نیست کیسه‌های برنج و سیب زمینی و روغن توزیع می‌کردیم.این امر منجر به کمترین آلودگی محیط زیست در روستاهای فاقد سیستم جمع آوری زباله می‌شد.

در مورد مسکن هم مولفه‌های مسکن روستایی با مشخصه طویله و انبار علوفه، کاملا متفاوت از مسکن شهری است. در آذربایجان با تحمیل هزینه‌های سنگین به روستاییان به شکل وام،جای مسکن آپارتمان‌هایی به سبک مسکن مهر ساخته و تحویل داده شد. فریاد زدیم برج‌های شهری برای ثروت اندوزی کافیست. رنج حاشیه نشین‌ها برای پر کردن جیبتان کفایت است. اما برنامه از بالا ریخته شده بود و حساب‌های بانکی پیمانکاران، تشنه‌ی انباشت مصیبت زلزله زدگان بودند. نتیجه این بود که تعدادی از روستاها خالی از سکنه شد و بسیاری از آپارتمان‌ها تبدیل به طویله شد. روستاییان گوسفندان خود را برای حفظ تعادل اقتصادی شان نیم بها می‌فروختند، محصولات کشاورزی بسیاری جمع آوری نشد، مردم بسیاری زاغه نشین بی‌مهارت شهرها شدند و در این میان سرمایه از مصیبت همنوع خود فربه‌تر می‌شد. راه حل مسکن ساده بود. جلب مشارکت محلی و اندکی هم حمایت مالی. بسیار کنایه آمیز بود که شغل بسیاری از روستاییان عملگی و بنایی بود و اصولا طی سالیان سال با همیاری یکدیگر مسکن پیچیده خود را-که به قول پیرمردی از همانجا،شامل ۹ خانه می‌شد (مهمان خانه، طویله، انبار علوفه، انبار ادوات کشاورزی، مطبخ،و…) -تامین می‌کردند. یک وام کوچک برای تامین مصالح در بسیاری از مواقع مشکل را حل می‌‌کرد اما متاسفانه برنامه ریزی از بالا، نسخه را با هزینه‌ی بسیار بیشتری جور دیگری پیچیده بود. مداخله‌گر بیرونی در بسیاری از مواقع اگر فقط تسهیل گری کند نتیجه ثمربخش‌تر است. در برابر این شیوه فاشیستی برنامه ریزی، مفهوم برنامه ریزی از پایین،مشارکتی و به تعبیری اجتماع محور بسیار اهمیت دارد. این مفهموم بسیار دموکراتیک و انسانی بوده و مردمی که در کانون مسئله قرار دارند تصمیم گیرنده اصلی هستند.

خواهش می‌کنم که حتی برای حضور برای کمک فوری تا جایی که ممکن است اطلاعات خوبی از نیازهای فوری زلزله زده‌گان کسب کنید و یا با گروه ها و افراد با تجربه تر ارتباط برقرار کنید. همچنین پرس‌وجو و گفت‌وگو با فاجعه دیده‌گان بهترین منبع اطلاعاتی برای کم و کیف کمک رسانی است. هیچ منبعی بهتر از خود فاجعه دیده برای نشان دادن راه امدادرسانی پیدا نمی‌شود. به نظرمن تا حد امکان به فاجعه دیده پول برسانیم آنها خودشان حیاتی ترین نیازهایشان را خیلی بهتر از اراده قیم مآبانه ما برطرف می‌کنند. بهتر است نگران کلیشه گداپروری نباشیم. ما با اعتماد به فاجعه دیدگان شان انسانی شان را رعایت کنیم بسیاربهتراست. یک راه دیگر هم این است که پول را نزد خود نگه داریم و با ورود به میدان صرف حیاتی‌ترین و مهم‌ترین نیازها بکنیم.

[button color=”green” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://memari.online/base/wp-content/uploads/2017/11/Earthquake-Azarbaijan-91.pdf”]دانلود گزارش تفصیلی زلزله‌ی آذربایجان شرقی[/button]

 


منبع:[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://www.facebook.com/behrang.mohamadi/posts/10210527849099099″]صفحه‌ی فیس‌بوک بهرنگ محمدی[/button]

مطلبی دیگر
اینفوگرافی: توسعه‌ی حمل‌ونقل محور (TOD)