عتیقه‌های جلفای اصفهان: مدارس «کانانیان» و «کاتارینیان»

 

[divider]پیشگفتار[/divider]

حتماً در مسیری که به کافه‌های داخل محله جلفای اصفهان ختم می‌شود، ساختمان‌های کاه‌گلی زیادی را دیده‌اید. شاید یکی از دلایلی که جلفا را «جلفا» کرده، همین ساختمان‌های قدیمی است. حضور همین ساختمان‌هاست که جلفا را به محله‌ای دوست‌داشتنی برای گذران آخر هفته‌های مردم اصفهان و گردشگران تبدیل کرده است؛ اما آنچه در این یادداشت به آن پرداخته می‌شود، نه کافه است و نه مراجعه‌کنندگان به آن. بلکه صحبت در مورد صاحبان برخی از این بناهای کاه‌گلی است؛ مشخصاً، در مورد دو بنای مجاور هم با نامی عجیب؛ «دبیرستان کانانیان و کاتارینیان» با بامی ایزوگام شده و نقره‌ای‌رنگ که با نمای کاه‌گلی و زیبای شان سازگاری‌ای ندارد.

[divider]پیشینه[/divider]

«جلفای نو» به دستور شاه‌عباس صفوی در سال ۱۶۰۵ به وجود آمد. با کوچاندن اجباری ارمنیانی که در سرزمین‌های ارمنی در شهری به همین نام زندگی می‌کردند. آموزش اهمیت ویژه‌ای نزد ارمنیان داشته و دارد. در همین راستا بود که از همان ابتدا به تأمین این نیاز در محل زندگی جدیدشان همت گماشتند و پیشوایان دینی جامعه ارمنی برای تأسیس مدارس در «جلفای نو» پیش‌گام شدند.

در جلفا از ابتدای حیاتش تا امروز، مدارس متعددی مخصوص ساکنان ارمنی ساخته‌شده و به‌مرور از بین رفته‌اند. برخی هم در زمان فعالیتشان تغییر کاربری داده و از بنای مسکونی یا دیر و صومعه به مدرسه تبدیل‌شده‌اند و یا بخش‌هایی به آن اضافه‌شده است. این انعطاف‌پذیری در استفاده از فضا به دلیل کمبود منابع بوده و همواره جامعه ارمنی تلاش نموده از منابع مادی محدودش به نحو احسنت استفاده نماید.

catarinian
مدرسه کاتارینیان – بخشی از سقف مدرسه با بی سلیقگی تمام ایزوگام شده است.

یکی از مدارس موردبحث با نام «کاتارینیان» تغییری مهم را در جامعه به همراه داشت. کاتارینیان مدرسه‌ای بود مخصوص دختران تا با تأمین محیط آموزشی برای ایشان، شکاف آموزش میان دختران و پسران را از بین ببرد. با گذشت زمان کاتارینیان به دبیرستان پسرانه تغییر عملکرد یافت.

مدرسه دوم برخلاف سایر مدارس جلفا تغییر کمتری را شاهد بوده است. مدرسه‌ای که به یادبود «گورک کانانیان»، مدیری بنام در یکی از مدارس ارمنی زبان مسکو، در سال ۱۹۰۵ با همان نام تأسیس شد و از معدود بناهایی است که در زمان خود که به‌طور ویژه جهت کاربری آموزشی طراحی شد. فعالیت آموزشی در هردوی این مدارس در سال ۱۳۸۹ متوقف گردید و دانش آموزان ارمنی به بنای تازه تأسیس‌شده در مدرسه مرکزی ارمنیان منتقل شدند.

ورودی مدرسه راهنمایی و دبیرستان دخترانه کانانیان
ورودی مدرسه راهنمایی و دبیرستان دخترانه کانانیان
مدرسه کانانیان
مدرسه کانانیان

[divider]وضعیت امروز مدارس ارمنی[/divider]

آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد، فراموشی این رویکرد جامعه ارمنی در مورد منابع در دسترس و استفاده از آن‌ها است. پس از اتمام دوره فعالیتی این دو مدرسه، تنها سؤالی که برای چندین ماه بین ارمنیان محله در مجامعشان پرسیده می‌شد این بود: «پس تکلیف این مدارس چه می‌شود؟»

رنگ سبز: باشگاه آرارات رنگ قرمز: مدرسه کانانیان رنگ مشکی: مدرسه کاتارینیان
رنگ سبز: باشگاه آرارات
رنگ قرمز: مدرسه کاتارینیان (بام ایزوگام شده در تصویر مشخص است)
رنگ مشکی: مدرسه کانانیان

سرنوشتی که برای یک جامعه رقم می‌خورد، به‌طورجدی متأثر از عوامل اجرایی و مدیریتی آن جامعه است؛ و البته که افراد عامل در حوزه‌های اجرایی و مدیریتی، خود نتیجه و برآمدی از جامعه و بستر فرهنگی هستند. پس می‌توان نتیجه گرفت آنچه به‌طور غیرمستقیم بر روی تصمیمات تأثیر می‌گذارد ویژگی‌های اخلاقی و حتی عرف‌های یک جامعه است. برخورد با مدارس یادشده در جلفا نیز به همین صورت است، همچون عتیقه‌ای که در گوشه‌ای از محله قرارگرفته و هیچ فایده‌ای به‌جز پر کردن فضا و گاه زنده کردن خاطرات دوران دور تحصیل ندارد.

فارغ از برداشت‌های نادرستی که ممکن است ابراز این ایده به همراه داشته باشد، به نظر نگارنده، تصمیمی که برای این مدارس گرفته شد به یکی از ویژگی اخلاقی-رفتاری ارامنه و بخصوص ارامنه اصفهان بسیار نزدیک است و آن علاقه شدید ایشان به نگهداری و گردآوری اشیای عتیقه و قدیمی (و گاه بدون استفاده) است.

[divider]راه پیش رو[/divider]

چندین راه‌حل برای استفاده دوباره از این بناها می‌تواند وجود داشته باشد. نسل جوان نیز پیشنهادهایی دارد که توجه به آن برای مسئولین می‌تواند راهگشا باشد. البته نمی‌توان تأثیر موج شدید مهاجرت ارامنه به خارج کشور را نیز منکر بود. بسیاری معتقدند «همه در حال رفتن‌اند، پس چه نیازی به بهبود شرایط است؟»

خوشبختانه در چند سال اخیر در جهت استفاده دوباره از این فضا، اقداماتی اندک انجام‌شده است. برگزاری برخی مراسم دینی و فرهنگی و نیز برپایی نمایشگاه در بنای کاتارینیان را می‌توان ازجمله همین اقدامات دانست. ولی آیا نگهداری بناهایی با این وسعت و قدمت تنها برای استفاده در چند موقعیت‌های خاص می‌تواند عاقلانه باشد؟

علیرغم هزینه‌ی نگهداری قابل‌توجه، خالی ماندن این دو ساختمان درنهایت منجر به سرعت گرفتن آسیب کالبدی به ساختمان‌ها شده و نتایج تأسف باری را به همراه خواهد داشت.

آیا بهتر نیست بدون آسیب رساندن به کالبد ارزشمند و تاریخی این دو بنا از حجم بالای خاطرات جمعی هزاران نفر دانش‌آموخته این مدارس بهره گرفت و در ادامه‌ی همان رویکرد سابق جامعه‌ی ارمنی، مبنی بر استفاده بهینه از امکانات محدود به این فضاها عملکردی مناسب با نیازهای روز جامعه ارمنی اصفهان بخشید؟

این سؤالات پیش از آنکه در مقابل مدیریت ساختمان‌های یادشده قرار داشته باشد در مقابل عموم ارامنه اصفهان قرار دارد؛ چراکه آنچه درخطر از دست رفتن است سرمایه‌ی هنگفت معنوی و فرهنگی این جامعه است که با تلاش شبانه‌روزی ایشان در طی سالیان دراز به‌دست‌آمده است.

 

مطلبی دیگر
«چگونه باید زندگی کنیم؟»؛ گزاره‌هایی برای طراحی داخلی مدرن